دولت الکترونیک در ایران فقط یک پوسته ظاهری و شوخی بیمزه است. همه دستگاههای دولتی مدعی هستند که به دولت الکترونیک متصل شدهاند و خدماتشان نهتنها الکترونیک، بلکه آنلاین و هوشمند شده است و نیازی به مراجعه حضوری به ادارات تابعهشان نیست؛ اما این ادعاها فقط به درد گزارش کار دادن به رؤسا و سلسلهمراتب اداری میخورد. اگر سری به خیابانهای شهر بزنید، متوجه میشوید که مردم برای کوچکترین کار اداری باید خیابانهای شلوغ را طی کنند، امروز بروند و فردا بیایند تا بتوانند یک کار ساده اداری را انجام دهند. وبسایت بیشتر دستگاههای دولتی هم آنقدر کهنه و عقبمانده از فناوریهای روز و بدون سادهترین اطلاعات است که انسان متحیر میماند آیا طراحان این وبسایتها و پرتالها و واردکنندگان اطلاعات و محتوای آنها در ایران زندگی میکنند یا در کره مریخ! حتی در سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ که این نرمافزارها حضور نداشتند، ما کلهپاچهفروشی آنلاین داشتیم، اما همان زمان دستگاههای دولتی ما درگاه بانکی روی وبسایتشان نداشتند. در سالهای دور، قبل از سال ۱۳۸۴، جشنوارههایی به نام «تکفا» و بعدها «تسما» وجود داشت که هدفش ایجاد رقابت میان دستگاههای دولتی بر سر ارائه خدمات الکترونیک به مردم بود. این جشنوارهها سالهاست که تعطیل شدهاند و هیچ نهاد یا مرجعی برای ارزیابی وضعیت وبگاههای دولتی وجود ندارد. البته شورای اجرایی فناوری اطلاعات که بهتازگی جانشین شورای عالی فناوری اطلاعات شده، اقداماتی را آغاز کرده است، ولی اینها هم کافی نیست. چندی پیش این شورا با ریاست رئیسجمهور تشکیل جلسه داد و مهمترین نکته در میان سخنان رئیسجمهور این بود که قرار بود مردم با ارائه یک کارت ملی هوشمند همه کارهایشان در دستگاههای دولتی انجام شود، اما این امر محقق نشده است. البته من اگر جای آقای باقریاصل، دبیر شورای اجرایی فناوری اطلاعات، بودم به رئیسجمهور گزارش میدادم که خبر ندارید بیشتر دستگاههای دولتی در بدو ورود مراجعان از آنها برای هر کاری فتوکپی کارت هوشمند ملی میخواهند. خب به یک نمونه عینی از عملکرد دولت الکترونیک در وزارت کار میپردازم. در تابستان امسال، یعنی دقیقا ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ در سامانه مشاغل سخت و زیانآور ادارهکل کار استان تهران درخواستم را برای محاسبه سوابقم ثبت کردم. فکر میکنید چند وقت بعد پاسخ گرفتم؟ چون نیمی از سوابق من در تهران و نیمی در مشهد بود، سوابق تهران من دقیقا ۳۰ مهر ۹۸ آمد. سوابق مشهد، اما سرنوشت جالبتری دارد. ۳ ماه بعد از نیامدن نتیجه، برادرم را فرستادم که به اداره کار خراسانرضوی مراجعه کند و پیگیر ماجرا شود. در این ادارهکل، بعد از جستوجوی کد ملی و شماره بیمهام اعلام کردند چنین نامهای از تهران نیامده و با جدیت گفتند کپی نامه تهران را بگیرید و حضوری بیاورید. خب این اولین گام دولت الکترونیک در وزارت کار! حضوری به ادارهکار تهران رفتم و کپی نامه را گرفتم و به مشهد ارسال کردم. برادرم نامه را به ادارهکل خراسانرضوی برد و بعد از جستوجو در دبیرخانه، اعلام کردند که اشتباهی به یک واحد دیگر آن ادارهکل ارجاع شده است. دقت کنید ۴ ماه بعد از ارسال نامهای از تهران به مشهد، از یک ادارهکل کار به یک ادارهکل کار دیگر، میگویند نامه گم شده است. این موارد کم نیست و بارها شاهد چنین مواردی بودهایم. القصه حدود ۶ ماه از این درخواست گذشته است و هنوز نامهنگاری میان دوایر دولتی و تأمین اجتماعی ادامه دارد. ماجرای دولت الکترونیک در سازمان تأمین اجتماعی بماند برای یادداشتی دیگر که حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود.