به گزارش شهرآرانیوز «دخترک یازده ساله بود. رنگ وروی زردی داشت و به شدت لاغر بود، تا جایی که بازوهایش از ساق دست هم سن وسالانش باریکتر بود. پدر این دختر، همسرش را کشته بود و دخترک هم مادرش را از دست داده بود و هم پدرش را که زندانی بود. مادربزرگ به عنوان، ولی دم گفته بود اگر ۲۰۰ میلیون تومان بدهند، رضایت میدهد، اما دختر به جز پدرش کس دیگری را نداشت و معلم مدرسه و یکی از همسایهها از سر دل سوزی دنبال کارهایش افتاده بودند. این نمونهای از زندانیان جرائم عمد بود. ما در ستاد دیه نمیتوانستیم کاری برای آزادیاش کنیم. در مجموع در ستاد دیه نمیتوانیم برای همه زندانیان کاری بکنیم.»
اینها بخشی از صحبتهای جواد غفاریان طوسی، مدیرعامل ستاد دیه خراسان رضوی است. مردی شصت ودوساله و خنده رو که نزدیک به یک دهه بر کرسی ریاست این ستاد تکیه زده است. با او در یک صبح اول وقت پاییزی، در دفتر کارش، چسبیده به زندان مرکزی مشهد به گفتگو نشستم.
از همه جا گفت و درددلهای زیادی برایمان کرد. یک جاهایی از آماردادن معذور بود و برای برخی آمار متأسف. از جشنهای تولد و ازدواجهایی گفت که به خاطر رهایی یک زندانی برگزار نشده و از مراسم ختمی گفت که هزینه اش صرف آزادی زندانیان جرائم غیرعمد شده است. در ادامه چکیده این گفت و گوی دوساعته را با هم میخوانیم.
من مدیرکل زندانهای استان گیلان بودم و موقعی که بازنشسته شدم، از طریق ستاد دیه کشور و دکتر جهانگیر، رئیس وقت سازمان زندانهای کشور، ریاست ستاد دیه خراسان رضوی به من پیشنهاد شد. بدون استفاده یک روز بازنشستگی، مدیریت اینجا را تحویل گرفتم. میخواستم فقط دو سال بمانم، به اندازه یک خدمت سربازی و بعد بروم. سی سال کارمند بودم. البته بیشتر مدیر بودم، ولی مدیریت هم خودش یک نوع کارمندی است.
میخواستم بروم برای خودم کار اقتصادی بکنم، اما موقعی که آمدم با نوع کار آشنا شدم و وسط میدان قرار گرفتم، دیدم آن کاری که دنبالش بودم اینجاست؛ کاری که گره بازکن است و گرههای زندگی مردم را باز میکند. فهمیدم اینجا خانه عائله گرفتار خداست و چه کاری بهتر از کمک به این عائله گرفتار.
نه، میخواستم برای خودم کار کنم. نمیخواستم دیگر برای مجموعهای کار کنم. ولی در ستاد دیه دیدم این کار برای دنیا و آخرت است. بنابراین، تا وقتی توان داشته باشم و از سوی مردم و خیران پذیرش داشته باشم، سعی میکنم استعفا ندهم و کنار نروم. گاهی مشکلات و غصهها موجب شده است چندبار تصمیم به رفتن بگیرم، اما باز بحث گره گشایی از زندگی مردم و مشکلات مردم باعث شده بمانم.
ما اینجا یک نفر را آزاد نمیکنیم. باور نمیکنید گاهی یک فهرست چهل نفره میآورند برای هیئت امنا. الان هم خودمان زندانی را شناسایی میکنیم و هم رؤسای زندان پرونده هایشان را میفرستند. بعد پرونده به صورت خودکار آماده میشود و برای ما میآید. اصلا دنبال این نیستیم که چه کسی را آزاد میکنیم. با تحقیق محلی، اگر زندانی نیازمند تشخیص داده شود، کارهایش را انجام میدهیم.
چند گروه محقق افتخاری داریم که تحقیقات محلی و... انجام میدهند و اگر مددجو نیازمند و گرفتار تشخیص داده شود، کمکش میکنیم.
صرفا این نیست، گاهی مددجو نادار نیست، ولی ناچار است و نمیتواند زمینه آزادی اش را مهیا کند. نه اینکه فکر کنید فقط به خانوادههایی که برای نان شبشان مانده باشند، کمک میکنیم. این کمک صرفا برای زندانیان آبرومندی است که الان نیازمند هستند، ولی فردا ممکن است متمول بشوند. حالا فرض کنیم شخصی خانهای هم دارد و زن و بچه اش در آن زندگی میکنند، اگر این خانه را بفروشد که به مستأجری میافتد! ما از مددجو یک تعهد میگیریم که اگر کمک بلاعوض به او شد، موقعی که وضع مالی اش خوب شد، خودش بیاید و بدهی اش را بپردازد و به ستاد برای آزادی دیگر زندانیان کمک کند.
دو مورد ویژه یادم میآید. پروندهای داشتیم که فراموشش نمیکنم. یک زندانی بدهکار بود که هم زمان طلبکار هم بود؛ یعنی نمیتوانست مطالباتش را وصول کند. پرونده اش را به یکی از وکلای افتخاری مان دادیم که برود و پیگیری کند. مبلغ ۹۰ میلیون کمک بلاعوض هم از ستاد گرفته بود و هزینه وکیل هم بود، البته مبلغی را نیز از شاکی رضایت گرفته بودیم. این پرونده خیلی برای من شیرین بود. وکیل توانست مطالبات این مددجو را زنده کند، بعد این فرد پول وکیل را داد و کمک بلاعوض ستاد دیه را نیز برگرداند.
او حتی مبلغی را که شاکی بخشیده بود هم به او پرداخت کرد. یا موردی بود که خانواده مددجو را میشناختم. جوانی بود که برای مبلغ مهریه و نفقه به زندان افتاده بود. یک مبلغ جزئی از بدهی اش مانده بود و مادرش میخواست النگو و گوشواره هایش را بفروشد که مبلغ را بدهد. دیدیم که واقعا ندارند و هرچه داشته اند فروخته اند و این طلاها، تنها اندوخته مادر است. بدهی شان پارسال حدود ۱۸ میلیون تومان بود. کمک کردیم و جوان آزاد شد.
سه هفته نگذشته بود که این جوان آمد و گفت رفته ام سر کار (پیمانکار بود) و با اولین پیش پرداختی که گرفته ام، میخواهم بدهی ام را بدهم. البته برخی مددجوها به ستاد نمیآیند و از طریق شماره حسابهای مجموعه کمکشان را واریز میکنند. اما قصد داریم در کنار چهارده کارگروهی که با ما همکاری میکنند، کارگروه پیگیری مطالبات ستاد دیه را نیز راه اندازی کنیم. یعنی زندانیانی که آزاد شده اند، میتوانند به صورت ماهانه مبلغی را برگردانند.
من یک نکته را به عنوان تأسف باید بگویم؛ تقریبا میزان ورود و خروج زندانی یکی است و حتی میزان ورودی الان بیشتر شده است. ما زندانی را آزاد میکنیم، ولی بلافاصله باز زندانی دیگری وارد میشود. البته زندانیان جرائم غیرعمد کمترین بازگشت به زندان را دارند.
بررسیهای ما نشــان میدهد که معمولا بیشتر زندانیان جرائم غیرعمد، به علت ناآگاهی و آشنانبودن با قراردادهای حقوقی به زندان میافتند. با تجربه چهل سال سروکارداشتن با زندان و زندانی، برای پیشگیری چند راه را پیشنهاد میکنم. بسیاری از زندانیها به دلیل بی اطلاعی از قوانین به زندان میافتند و سرشان کلاه میرود.
مردمی که وارد مباحث اقتصادی میشوند، باید اطلاعات کافی در حوزه قراردادها داشته باشند. گام دوم، استقرار و تعبیه خانههای بهداشت حقوقی و قضایی است که مردم راحت به حقوق دانهای مستقر در این خانهها دسترسی داشته باشند و با تعرفه ناچیز بتوانند مشکلاتشان را رفع کنند و گرفتار نشوند.
از ابتدای سال تاکنون ۲۴۰ نفر با بدهی ۹۷ میلیارد و ۱۷۸ میلیون تومان، به صورت پرداخت تسهیلات یا کمک بلاعوض ستاد دیه آزاد شده اند. به حدود ۸۳ نفر نیز مشاوره داده ایم و بدون دریافت پول آزاد شده اند. یا در بحث اعسارشان (اثبات ناتوانی از پرداخت و قسط بندی برای پرداخت بدهی) به آنها یاری رسانده ایم.
حدود ۳۸ میلیارد تومان از این مبلغ را شاکیان گذشت کرده اند، حدود ۴ میلیارد تومان را خود خانواده مددجو پرداخت کرده است، حدود ۲۲ میلیارد تومان اعسار توسط مرجع قضایی پذیرفته شده است. همچنین ۱۴ میلیاردو ۳۸۵ میلیون نیز تسهیلات بانکی پرداخت شده است. از منابع ستاد دیه استان نیز ۱۴ میلیاردو ۳۰۰ میلیون تومان پرداخت کرده ایم و از منابع ستاد دیه کشور نیز مبلغ ۴ میلیاردو ۸۹۵ میلیون تومان گرفته ایم که با این مبالغ حدود ۱۰۰ میلیارد بدهکاری پرداخت شد.
اکنون روی پرونده ۱۶۹ مددجو کار میکنیم. ۲۱۵ مددجو نیز غیرمشمول شناخته شده اند که این افراد را نیز رها نمیکنیم و در بحث اعسار کمکشان میکنیم.
صف نداریم و حداکثر از زمان پس از تحقیق و انجام اقدامات مربوط به تسهیلات بانکی و کمک بلاعوض ستاد، کمتر از یک ماه زمینه آزادی اش فراهم میشود. گاهی با همکاری خانوادهها نیز در کمتر از دو هفته مددجو آزاد میشود. در برخی پروندهها نیز پس از معرفی مددجو به بانک، ممکن است شرایط طوری دیگر پیش برود، مثل مشکل در قراردادن سند، پیداکردن ضامن و. در این وضع ممکن است آزادی مددجو زمان بر شود، اما به محض اینکه مددجو مشمول شناخته شود، بلافاصله اقدامات لازم را انجام میدهیم و زندانی در صف نمیماند.
معمولا بانکها برای پرداخت ۱۰۰ میلیون تومان تسهیلات از متقاضی ۴۰۰ میلیون تومان مدرک و سند و سفته میگیرند. رئیس شعبه، مسئول بازگشت پول بیت المال است و نمیشود بدون ضامن وام بدهد. ولی در مجموع به نسبت بیرون سخت گیریها کمتر است و اقساط بلندمدت بیست ساله، با کارمزد ۴ درصد دارد.
در لحظه میتوانیم بگوییم، اما قابل قبول نیست، مثلا بدهی یک زندانی متعلق به سال ۱۳۹۸ است یا در پروندهای حکم دیگری داشته و بعد از گذراندن مدت محکومیت در آن پرونده، تازه متقاضی شده و در آن تاریخ بدهی اش ۳۰۰ میلیون تومان بوده است و حالا با تأخیر تأدیه، باید ۹۰۰ میلیون تومان بپردازد. گاهی زندانی سابقه کیفری دارد که باید دوران حبسش تمام شود و بعد رسیدگی به جرم غیرعمدش شروع شود. ما یک قانون داریم که کمک بلاعوض ستاد باید منجر به آزادی قطعی زندانی شود، نه اینکه صرفا یک پرونده اش کم شود.
زندانی به محض اینکه واجد شرایط باشد، زمینه آزادی اش فراهم میشود. یک زندانی از سال ۱۳۹۶ در زندان است، اما پروندههای زیاد و بدهی سنگینی دارد. هم اکنون برای جرائم غیر عمد مددجویی با ۱۶ میلیارد تومان بدهی، از ۳۱ تیر ۱۴۰۲ در زندان است. همچنین مددجویی داریم که از سال ۱۳۹۳ به زندان افتاده و تازه پرونده اش به جرائم مالی تبدیل شده است. این فرد در همه این سالها به خاطر نگهداری و حمل مواد مخدر، معاونت در فروش مال غیر، تصرف عدوانی و سرقت خودرو در زندان بوده است و یک محکومیت مالی هم دارد.
ما به این فرد کمک نمیکنیم، هرچند که همه جرائمش خط خورده و محکومیتش تمام شده باشد. این محکوم بیش از یک میلیارد تومان بدهی دارد و کمک بلاعوض ما فقط به زندانیان نیازمند آبرومند تعلق میگیرد که سابقه کیفری نداشته باشند. همین مددجو هشت فقره پرونده کیفری دارد. خیران تا متوجه میشوند که مددجو سابقه دار و مجرم است، حاضر به کمک نمیشوند. البته ما دلمان نمیخواهد که این فرد در زندان باشد. باید نگاه خیّر به این مددجویان تغییر کند. مثلا مددجویانی داریم که در زندان حافظ بخشی از قرآن شده اند.
گاهی برخی افراد میگویند ما به زندانیانی که به خاطر مهریه و نفقه به زندان افتاده اند، کمک نمیکنیم. ما میگوییم ممکن است مددجو آدم خوبی نباشد و همسرش را اذیت کرده باشد، اما این پول به دست همسرش میرسد. همسری که واقعا نیازمند کمک است و تاکنون با یک بدسرپرست زندگی کرده، هرچند ممکن است که گاهی خود زن مشکل داشته باشد، ولی در مجموع به خیران بارها گفته ام که این طرف قصه را هم توجه کنند که پولشان به دست به زن نیازمند میرسد.
در آمار امسالمان یک ایرانی مقیم آمریکا بود که ۸۵۰ میلیون تومان کمک مالی کرد. همچنین یک تاجر طلای مشهدی نیز تاکنون ۸۶۰ میلیون تومان برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد کمک کرده است. یک تاجر مقیم دبی نیز امسال ۴۰۰ میلیون تومان به ستاد دیه کمک مالی کرده است. همچنین، همسر یک پزشک هندی مقیم آمریکا که مشهدی است، سالی چندصدمیلیون تومان به ستاد دیه خراسان رضوی کمک مالی میکند و امسال نیز ۶۰۰ میلیون تومان پرداختی داشته اند.
در سال گذشته نزدیک به ۲۰۰ میلیارد تومان بدهکاری را حل وفصل کردیم. جالب است بدانید نزدیک به ۵۰ درصد از این مبلغ را شکات گذشت کردند، یعنی بزرگترین خیران ما در واقع خود شاکیان هستند. بیش از ۱۰۰ میلیارد گذشت کردند که حدود چهاربرابر کمک خیران بوده است.
آخرین ویرایش بانک اطلاعاتی خیران نشان داد که ۲ هزار نفر در پنج سال گذشته دست کم یک بار با ما همکاری کرده اند. البته عدهای نیز وجوهشان را به حسابهای ستاد واریز میکنند و ناشناس هستند.
با هر مبلغی میشود در آزادی زندانی مشارکت کرد. البته حتما نیاز نیست که این کمک مالی باشد، گاهی خیران وقت میگذارند و با دانش و تخصصشان کمک میکنند. هم اکنون شصت وکیل افتخاری با ستاد همکاری میکنند، بدون یک ریال پرداخت. یا خیری هست که روابط عمومی بسیار خوبی دارد. او روزی سه چهار ساعت در جلسات صلح و سازش مینشیند و از شکات رضایت و گذشت میگیرد.
یادم هست که سه سال قبل نماینده یک شرکت تجاری در مشهد به ما مراجعه کرد و گفت که میخواهد برای پنجاهمین سال تأسیس شرکتشان پنجاه زندانی جرائم غیرعمد را آزاد کند. بعد هم درگوشی به من گفت که ۱۵۰ میلیون تومان بیشتر برای این اقدام پول ندارند، آیا میشود با این مقدار پنجاه مددجو را آزاد کنیم. گفتم بله که میشود و ما در آزادی پنجاه مددجو شما را سهیم میکنیم. بعد در هر پرونده از این پول ۳ میلیون تومان گذاشتیم که زمینه آزادی ۵۱ نفر مهیا شد. نیاز نیست کمکها میلیونی باشد، افراد میتوانند با پرداخت ۱۰ هزار تومان هم در زمینه آزادی یک زندانی مشارکت کنند.
در سالهای قبل در هر شهرستان و مشهد یک گل ریزان داشتیم و ستاد دیه و رئیس زندانها این مراسم را اجرا میکردند که این نگاه را تغییر دادیم. پارسال ما ۳۳ گل ریزان داشتیم و تقریبا به جز ۱۳ شهرستان که انجمنهای حمایت این کار را مدیریت میکنند، بقیه همه توسط مردم انجام میشود.
به عبارتی از ۱۴ گل ریزان به ۳۳ گل ریزان مردمی رسیده ایم و این نگاه را در شهرستانها نیز دنبال میکنیم. مثلا در مشهد در یک هتل معروف که همه هزینه با هتل بود و صنف طلا و جواهر پای کار بودند، حدود ۵ میلیارد تومان کمک جمع شد. همچنین در ۱۳ منطقه شهرداری ۱۷۰ محله پویش مشهد مهربان اجرا شد که ۲۵ هزار نفر در این طرح مشارکت کردند و امسال سومین سال اجرای این پویش بود.
در سال ۱۴۰۰ پویش خیر ماندگار در ستاد دیه کلید خورد و تاکنون نزدیک به ۲۵۸ خانواده مشارکت کرده اند. در این طرح اطرافیان متوفیان به ستاد مراجعه میکنند و به جای هزینههای سنگین مراسم ختم، تاج گل و... این مبلغ را برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد اختصاص میدهند. تا کنون این افراد زمینه آزادی ۴۴۵ مددجو را فراهم کرده اند. این طرح یادگار دوران کروناست. ویروس کرونا یک تغییر سلیقه و نگرش در بسیاری از موضوعات ایجاد کرد، یکی همین موضوع زندانیان جرائم غیرعمد بود. زندان قبرستان زنده هاست.
وقتی فردی به زندان میافتد، کم کم به دست فراموشی سپرده میشود و فقط خانواده درجه یکش هستند که فراموشش نمیکنند. همانها نیز نان آورشان را از دست داده اند و از طرفی مددجو چشمش به دست خانواده اش است تا پولی برایش بیاورند و از رستوران و فروشگاهی که داخل زندان است، بتواند چیزی تهیه کند. این درحالی است که خانواده اش برای مراجعه به زندان هم گاهی مشکل دارند.
با آزادی یک زندانی یک یا چند خانواده دلشان روشن میشود و امیدوار میشوند. همه خیران به تنوع کار خیر دسترسی دارند، اما به زندانی دسترسی ندارند. این یادگار شهید بزرگوار لاجوردی است که بذر این کار بزرگ را پاشید و به وسیله متولیان، این بذر به درختی تنومند تبدیل شده است. افرادی که میدانند رسالت ما چیست، با جان و دل برای آزادی زندانی جرائم غیرعمد مشارکت میکنند. امروز حتی عروس و دامادهای جوان برای آزادسازی زندانیان مشارکت میکنند.
بله، به تازگی یک زوج جوان ۲۰ میلیون مبلغ جشن ازدواجشان را به ستاد دیه خراسان رضوی دادند. ما یک پویش هدیه ماندگار (رویدادهای شاد) داریم و از ابتدای مردادماه سه خانواده به جای برگزاری جشن تولد برای فرزندان یا نوه هایشان، هزینه را به ستاد دیه داده اند.
فراوان! موقعی که یک خانمی میآید و چهار بچه ریزودرشت دنبالش هستند، چطور میتوانم بگویم دلم برای دیگری سوخت، ولی برای این نسوخت. بعد از دو سال که آمدم مشهد، یکی از همکاران قبلی ام در سازمان زندانهای گیلان را در حرم دیدم. چهره من برایش تعجب آور بود و میگفت با خودت چه کرده ای، حتی ابروهایت سفید شده است. غصه خانواده زندانیان راحتمان نمیگذارد. زنی به ما مراجعه کرد که بچههای یک زن زندانی را به خاطر آشنایی و برای رضای خدا قبول کرده بود که تا آزادی مادرشان نگه دارد.
جرم مادر درگیری عمدی بود و ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان برای آزادی کم داشت. نمیدانید این سه بچه چه کارها که نمیکردند. آن قدر شیطنت کردند که همان زن خیر درون اتاق من غش کرد، سریع به اورژانس زنگ زدیم. خود من هم فشارم بالا رفته بود. وقتی تکنیسین اورژانس رسید و حال خودم را دید، گفت وضع خودتان بدتر از این زن است. از موقعی که مسئول ستاد دیه استان شده ام، دچار مشکل فشارخون هم شده ام.
یک روز در ستاد نشسته بودم، رنگ چهره ام قرمز رو به سیاه شده بود. یکی از خیران که بهش میگوییم مارکوپولو، چون خیلی مسافرت میکند و ۱۳۰ کشور را گشته و هشت سال در یک کشور اقامت داشته است، گفت به نظرم حالتان خوب نیست. به سراغ یکی از خیران که پزشک بود رفتیم و مشخص شد فشارخونم به بیست رسیده است.
کار ما شیرین است. گاهی همسر زندانی نزدیک وضع حمل میآید و جرم شوهرش درگیری عمد بوده است، هیچ کاری از دست ما ساخته نیست، فقط با کمک خیران کمی کمک میکنیم. خیلی از این موارد هستند، میآیند اینجا و زارزار اشک میریزند. اینها که تقصیری ندارند، همسر یا شوهرشان مقصر است و بی احتیاطی کرده و بدهکار شده است. میشود برایشان غصه نخورد؟!
یک تفاوت عمده با استانهای دیگر داریم. اینجا مدیرکل اسبق دادگستری استان طرح نذر هشتم را راه اندازی میکند که در آن خدام امام رضا (ع) نیز پا پیش میگذارند و در آزادی زندانیان کمک میکنند. در راستای این طرح، زندانیان با مبالغ کم برای ما نمیآیند.
زمینه آزادی پروندههایی با مبالغ ۵ و ۱۰ میلیون تومان و حتی پروندههای ۲۰ میلیون تومان را خود رئیس زندان و مددکاران فراهم میکنند. بخشی را گذشت میگیرند و بخشی را با کمک خیران میپردازند. در زندانهای ما مددکاران و رؤسای زندان حرفهای شده اند و مبالغ کم را دیگر برای ستاد نمیفرستند. اگر این پروندهها به دست ما برسد، در صدر کشور قرار میگیریم. براساس آمار، خراسان رضوی چهارمین استان کشور در زمینه آزادسازی زندانیان جرائم غیرعمد است.
کم نه! غصه میخورم و از مددجو میپرسم که آیا خودت مستقیم مراجعه کردی و ما اذیتت کردیم؟ آیا پرونده ات را در نوبت گذاشتیم؟ اینجا چه مشکلی بود که دنبال دیگران رفتی؟ غصه میخورم از فرهنگ توصیه ها. گاهی برخی پا پیش میگذارند تا آزادی یک زندانی را تسهیل کنند، ما استقبال میکنیم. یا یک نفر کارش را دنبال میکند، یا اطلاعات خوبی میدهد که مثلا فلان مددجو از لحاظ مالی ضعیف است.
خیلی دوست داریم افرادی از جامعه پا پیش بگذارند به روند کار ما سرعت بدهند و کمک کنند، اما اینکه بگویند بیا به این مددجو کمک کن را نمیپسندیم، چون ما خودمان داریم همین کار را میکنیم. برای اینکه پرونده زودتر برسد به هیئت امنا، نمیدانید من و همکارانم چه حرصی میخوریم. دنبال این هستیم که افراد زیادی را آزاد کنیم. عشق ما این است که فردی را آزاد کنیم، ولی سفارشها همیشه بوده است.