به گزارش شهرآرانیوز، اینها بخشی از اظهارات متهم به قتل ۴۶ سالهای است که با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد به محل وقوع جنایت در بولوار شاهد هدایت شده بود تا صحنه دلخراش قتل شریک خود را بازسازی کند. او که در طبقه دوم ساختمان و در دفتر یکی از وکلای دادگستری مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاده بود، عصبانیت آنی را دلیل این ماجرای تکان دهنده دانست و با چشمانی اشک بار زوایای پنهان این جنایت را فاش کرد. «علیرضا-آ» پس ازتفهیم اتهام از سوی مقام قضایی و تاکید بر این که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند، درباره شراکت خونبار خود با دوست قدیمی اش گفت: من و امیر سالها بود که با یکدیگر رفاقت داشتیم به گونهای که تصمیم گرفتیم تا برای راه اندازی یک شرکت مصالح فروشی ساختمان با یکدیگر شریک شویم. هرکدام از ما سرمایهای فراهم کردیم و خیلی صمیمانه به دنبال مقدمات کار برآمدیم. ابتدا ملکی را برای مدت ۵ سال اجاره کردیم و بدین ترتیب فعالیت خودمان را در حالی آغاز کردیم که از هر نوع سرمایهای مانند نیسان و کامیون هم استفاده میکردیم، ولی متاسفانه هنوز ۲ ماه بیشتر از راه اندازی مصالح فروشی نمیگذشت که صاحب ملک از ما تقاضا کرد مکان اجاره را تخلیه کنیم.
درواقع این ماجرا سال ۱۴۰۰ رخ داد و ما به ناچار باید شراکتمان را به هم میزدیم. این بود که تصمیم گرفتیم تا از هم جدا شویم، ولی مشکلات مالی با ادعاهای هرکدام از ما بروز کرد. در نهایت توافق نامهای باهم نوشتیم که کامیون را به «امیر» واگذار کنم و او هم وجه برخی از چکها را بپردازد، اما متاسفانه دوستم به تعهدات خود عمل نکرد و مبالغ بدهکاری را نپرداخت.
من هم که از این شرایط در رنج بودم و خودم با مشکلات مالی دست وپنجه نرم میکردم به ناچار کامیون را فروختم تا بدهکاریها را بپردازم، ولی متاسفانه «امیر» از من به اتهام فروش مال غیر در دادسرا شکایت کرد که پرونده در شعبه ۶۱۵ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد بررسیهای قضایی قرار گرفت و، چون من به خاطر اتهامات دیگر فراری بودم، در جلسات بازپرسی شرکت نکردم و بدین ترتیب این پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارجاع شد. قرار بود در تاریخ پنجم آبان در دادگاه حاضر شوم که مشخص شد وکیل «امیر» یکی از دوستان پدرزنم است به همین دلیل وبرای جلوگیری از رسیدگیهای قضایی قرار مصالحه گذاشتیم تا در حضور وکیل مشکلات مالی خودمان را بررسی کنیم. با وساطت وکیل دادگستری جلسهای با هم برگزار کردیم، ولی به نتیجهای نرسیدیم تا این که بار دیگر به دفتر وکیل دادگستری در بولوار شاهد رفتیم و بازهم درکنار هم نشستیم تا اختلافات مالی را حل کنیم؛ اما در اثنای گفت وگوها، امیر از طلبکاری یک میلیاردو ۷۰۰ میلیون تومانی سخن گفت و مدعی شد که من باید این مبلغ را به او بپردازم! من هم که از شنیدن این مبلغ بسیار عصبانی شده بودم در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و کاردی را که همراهم بود از داخل جیبم بیرون کشیدم و در همان حالت خشم آنی، ضربات متعددی به صورت کلنگی بر پیکر دوستم وارد آوردم...
دراین هنگام قاضی «عارفی راد» از متهم به قتل خواست تا کارد چوبی را به دست بگیرد وصحنه جنایت را بازسازی کند. «علیرضا-آ» نیز درحالی که دسته کارد چوبی را میفشرد، گفت:وقتی عصبانی شدم از روی صندلی برخاستم و ایستادم، ولی «امیر» همان طور روی صندلی نشسته بود وتصور نمیکرد که من دست به چنین رفتاری بزنم! ولی من که خشم سراسر وجودم را فرا گرفته بود کارد را به صورت کلنگی بالا بردم و دیگر نفهمیدم چند ضربه به او زدم چرا که کنترلم را از دست داده بودم وهیچ کس هم جرئت نمیکرد مقابلم قرار بگیرد. خلاصه بعد از آن که «امیر» خون آلود درکف اتاق افتاد من با همان کارد خون آلود از دفتر خارج شدم و سوار بر پراید به طرف کلانتری قاسم آباد به راه افتادم. در مسیر هم که میرفتم کارد را از شیشه سمت راننده به داخل بولوار انداختم و خودم را تسلیم قانون کردم.
درآغاز بازسازی صحنه قتل ابتدا سروان آرمین منفرد (افسر پرونده) به تشریح خلاصهای از محتویات این پرونده جنایی و اعترافات متهم در بازجوییهای تخصصی پرداخت و در نهایت نیز قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد دستور انتقال متهم به زندان را صادرکرد تا دیگر مراحل دادرسی طی شود.
منبع: خراسان