محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز، مجموعه «سایه باز» به کارگردانی علی یاور، یکی از عجیبترین سریالهای خانگی این روزهاست که تاکنون شش قسمت از آن، توسط پلتفرم نوپای «آپرا» منتشر شده است. «سایه باز» از منظر هنری و حتی محتوایی، تقریبا خالی از هر نکته درخورتوجهی است، اما بررسی آن میتواند به مثابه هشداری جدی برای شبکه نمایش خانگی، کاربردی باشد.
علی یاور که علاقهمندان آثار نمایشی او را به دلیل بازیگری در سریال «روزهای زیبا» به کارگردانی جواد افشار و تهیه کنندگی فیلم «مشمشه» به کارگردانی شاهد احمدلو میشناسند، در نخستین تجربه کارگردانی خود به سراغ ساخت یک سریال نمایش خانگی رفته است. «سایه باز» اثری سردرگم است که تلاش میکند ضمن حفظ مؤلفههای ملودرام و نوجوان پسند، قصهای معمایی و مافیایی را نیز روایت کند.
داستان این مجموعه، حول محور مردی به نام برزو شمس میگردد که تاجری بی اخلاق، با گذشتهای پرابهام و تاریک است. بقیه شخصیت ها، دوستان یا اقوام این شخصیت هستند، اما با گذشت شش قسمت از سریال، هنوز روابط و نسبتهای افراد برای مخاطب روشن نشده است. در واقع فیلم نامه «سایه باز» در بیان روایت به قدری از لکنت رنج میبرد که بیننده به سختی میتواند ارتباط بین شخصیتها را درک کند. به جز ضعف مفرط متن، انتخابهای عجیب بازیگران نیز دیگر عاملی است که به ساختار کلی این مجموعه لطمه وارد کرده است.
از سریالی حرف میزنیم که دو بازیگر با اختلاف سنی حدودا سه دههای را در نقش دو دوست که هم سن و سال هستند، جلوی دوربین میفرستد؛ وضعیتی که حتی استفاده از گریم سنگین و طراحی لباس اغراق شده نیز نمیتواند ناسازگاری اش را پنهان کند. از منظر ساختار قصه، سریال علی یاور وضعیتی تأسف آور دارد، به طوری که سخت میتوان دریافت اصلا این مجموعه چه خطی را دنبال میکند و از لحاظ دراماتیک به دنبال چه هدفی است.
نامنسجم بودن روایت در این سریال به نحوی است که آن را به مراتب عقبتر از دم دستیترین محصولات تلویزیون قرار میدهد و کمتر مخاطبی ممکن است بتواند اشتیاق دنبال کردنش را در خود حفظ کند. سهل انگاری هنری این اثر، در مؤلفههای فنی هم جاری است، به طوری که با ابتداییترین پرداختهای بصری -از فیلم برداری و نور گرفته تا تیتراژ و گریم- روبه رو هستیم.
این موضوع، بی تردید ناشی از صرفه جویی سازندگان سریال در هزینه هاست که حاصل کار را غیر قابل دیدن کرده است. حتی در سکانسهای خارج از ایران که در کشور ترکیه فیلم برداری شده اند نیز نشانههای شتاب زدگی و سرهم بندی کردن پلانها مشهود است. کارگردان «سایه باز» به قدری تولید این محصول را سرسری گرفته است که حتی به خودش زحمت استفاده کارت پستالی از جغرافیای بصری کشور ترکیه را هم نمیدهد و به ضبط نماهای آسان و کم دردسر بسنده میکند.
اما بزرگترین سهل انگاری این اثر شیوه بازی گرفتن از هنرپیشه هاست. در این سریال، بازیگران کاربلد و متوسطی حضور دارند که در کارنامه برخی از ایشان اجراهایی چشم گیر و جذاب هم وجود دارد. همایون ارشادی و مهدی هاشمی، اگرچه اکنون در دوران اوج خود به سر نمیبرند، کاملا واجد ظرفیت اجرای آبرومند یک نقش هستند، در حالی که در «سایه باز» بازیهای ضعیفی از خود به نمایش گذاشته اند. محمد نادری که این روزها با سریال خوش ساخت «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است، در یک نقش گنگ، بازی بسیار بدی ارائه میکند و سام قریبیان نیز -بدون کوچکترین نشانی از ظرافت و ابهت پدرش- بازی بدی را در این سریال ارائه میدهد.
در بین بازیگران شناخته شده این سریال، فقط نیما شعبان نژاد اجرای آبرومندی دارد که به نظر میرسد این مسئله بیشتر ناشی از هوش این هنرپیشه و راحت بودنش جلوی دوربین است. بازیگران فرعی «سایه باز»، اما ضمن اینکه فاجعه میآفرینند، به شک و شبههها درباره چنین محصولاتی دامن میزنند. از چهرههایی سنگی با بازیهایی آن قدر مصنوعی حرف میزنیم که سخت بتوان اصلا نام بازیگری بر فعالیتشان نهاد.
در مجموع میتوان گفت که «سایه باز» فاقد هر گونه ارزش هنری است، اما در ساختار کلی شبکه نمایش خانگی درخورتأمل به نظر میرسد. این رسانه خصوصی که چند سالی است حسابی جای خود را بین مردم باز کرده است، اگر بخواهد با این قبیل محصولات ضعیف و سست، به کار خود ادامه دهد، حمایت عمومی را از دست خواهد داد. تغییر رویکرد شبکه نمایش خانگی به سمت کمیت گرایی، آسیبی جدی است که سریالهایی همچون «سایه باز» و «دادزن» زنگ خطر آن را به صدا درآورده اند.
از مدیوم پررونقی حرف میزنیم که با تلاش صدها هنرمند و در زمانی بیش از دو دهه، توانسته است نظر مردم را به خود جلب کند. این اعتماد، اما با زیاد شدن سریالهایی از این دست، به سادگی و در زمانی بسیار کوتاه میتواند به باد برود. اگر سازندگان سریالهای خانگی، به جای نزدیک شدن به استانداردهای سینمایی و سریالهای بین المللی، به سوی محصولات زرد و کم خرجی که در زودترین زمان ممکن به پخش میرسند، حرکت کنند، بی شک مردم از آنها روی گردان خواهند شد.