به گزارش شهرآرانیوز، پروانه معصومی، سال ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. او با نام پیشین سکینه کبودرآهنگی، بازیگر مطرح سینما و تلویزیون است.
او تحصیلاتش را در دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه ملی ایران تمام کرده و برای ادامه تحصیل به آلمان رفته بود و نخستین بار در سال۱۳۵۰ در فیلم «بیتا» نقش کوتاهی گرفت و سپس در «رگبار» بهرام بیضایی نقش اول زن را بازی کرد.
او بازیگری را از دوران پیش از انقلاب و حدود سال ۱۳۵۰ آغاز کرد و در این دوران در فیلمهایی چون بیتا، رگبار، شهر قصه، غریبه و مه و کلاغ ایفای نقش کرد و بعد از آن چند سال هیچ نقشی را بازی نکرد و بعد از انقلاب دوباره به دنیای بازیگری بازگشت.
اولین تجربه جدی پروانه معصومی بعد از انقلاب مربوط به سال۶۳ و بازی در فیلم گلهای داوودی ساخته رسول صدرعاملی است.
سریال «کوچک جنگلی» به کارگردانی بهروز افخمی در سال ۶۶ اولین تجربه بازیگری پروانه معصومی در دنیای تلویزیون است که در نقش جواهر در این سریال ایفای نقش کرد، اما بازی در سریال امام علی (ع) نقطه عطفی در کارنامه بازیگری او بود.
پروانه معصومی علاوه بر دو جایزهای که از جشنواره فجر گرفت در دو جشنواره دیگر هم مورد تجلیل قرار گرفت. ۲۷ تیرماه سال ۹۸ هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم شهر در پردیس سینمایی ملت برگزار شد و در این جشنواره از پروانه معصومی هنرمند پیشکسوت به پاس سالها فعالیت در وادی هنر تقدیر شد.
دی ماه سال ۹۳ پنجمین جشنواره فیلم عمار برگزار شد و در شب اختتامیه این جشنواره از پروانه معصومی برای بازی در فیلم «اشک مادر» تقدیر به عمل آمد.
همان سالهایی که پروانه معصومی در آلمان مشغول تحصیل بوده با مسعود معصومی که عکاس بود، ازدواج کرد. ماحصل ازدواج پروانه معصومی و مسعود معصومی یک پسر به نام نیماست.
پروانه معصومی هنرمندی است که از زندگی در شلوغی و هیاهوی تهران و آلودگیهایش دست کشید و از حدود سال ۷۶ به روستایی در صومعهسرای گیلان مهاجرت کرد و آنجا در دل طبیعت خوش آب و هوای شمال ایران زندگی آرامی داشت و مشغول پرورش گل و گیاه بود.
این بانوی هنرمند کشورمان در سالهای ابتدایی فعالیتش در صومعهسرا نقشی بازی کرده بود و همیشه آرزو داشت که آنجا زندگی کند و بالاخره پسرش نیما خانهای را در آنجا برای مادرش ساخت و خانم بازیگر برای ادامه زندگی راهی گیلان شد و معتقد بود یکی از درستترین تصمیمات زندگیاش را گرفته و خودش را از هیاهوی تهران خلاص کرده است.
او در اینباره گفته بود: من خودم سالها در تهران اجارهنشین بودم و این افزایش سالانه اجارهبها معضل بزرگی برایم بود. به همین دلیل از تهران فرار کردم و به شمال پناهنده شدم.
او خانهای در روستای صومعهسرای گیلان گرفته و در آنجا مشغول پرورش گل و گیاه بود.