به گزارش شهرآرانیوز، ۲۶ سال پیش در چنین روزی، ۸ آذر ۱۳۷۶ فضای عجیبی در جامعه جوان ایران حاکم بود؛ چه در داخل کشور، چه در خارج و چه بر ایرانیانی که موفق شده بودند به ورزشگاه کریکت ملبورن راه پیدا کنند. آیا در این جو وحشتناک، که اهالی سرزمین کانگورو به راه انداخته بودند، میشد خط پایانی بر حسرت بیست ساله حضور فوتبال ایران در جامجهانی کشید؟ واقعیت این است که کسی در رویایش هم نمیدید، به خصوص با نمایش نیمه نخست.
اما در پایان یک ماراتون نفسگیر، علی دایی و همتیمیهایش موفق شدند با برداشتن ماسک ترس و استرس مقابل چشمان حیرت زده میزبان، در دراماتیکترین مسابقه تاریخ فوتبال ملی ایران معجزهای را رقم بزنند که کمتر کسی آن را پیشبینی میکرد و تا تاریخ بشر پابرجاست، جاودانه شد.
تری ونبلز، سرمربی بریتانیایی تیمملی استرالیا در دیدار ۸ آذر ۱۳۷۶ برابر ایران درگذشت. ایشان درباره پاس گلی که به خداداد عزیزی دادید گفته بود که تا آخر عمرم آن پاس هوشمندانه را فراموش نخواهم کرد؟
از شنیدن خبر درگذشت آقای ونبلز متأثر شدم. بازی و روز عجیبی در فوتبال ملی ایران بود. ایشان مربی بزرگی بود و به بنده لطف داشتند که چنین نظری دادند. بازی ما برابر استرالیا در ملبورن یک بازی خاص بود که هیچگاه از یاد و خاطر فوتبالدوستان ایرانی و ایرانیان پاک نخواهد شد. آن پاس تنها و بهترین کاری بود که در آن لحظه میتوانستم انجام بدهم. خوشحالم که خداداد هم به بهترین نحو ممکن از آن فرصت استفاده و دروازه مارک بوسنیچ را باز کرد.
پاس طلایی خاصی بود که شاید از عهده بهترین پاسورها هم برنمیآمد در آن صحنه چنین کاری بکنند؟
یک آن خداداد را دیدم. فرصت زیادی برای تصمیمگیری نداشتم. توپ از کریم باقری به من رسید و وقتی چرخیدم، خداداد را در حال فرار دیدم و خدا را شکر بهترین مسیر را تشخیص و پاس را ارسال کردم.
سه بازیکنی که در شکلگیری و به ثمر رسیدن آن گل حساس نقش داشتند، در تیم منتخب آسیا هم حضور پیدا کردند. کریم باقری، علی دایی و خداداد عزیزی؟
خب من و خداداد که به خاطر سالها بازی در کنار هم شناخت خیلی خوبی از حرکات بدون توپ و پا به توپ هم داشتیم. پاسهای ما بعضا چشم بسته بود. با کریم هم که سالها در پرسپولیس و تیمملی با هم بازی کرده بودیم. شما مروری بر گلهای ملی من بکنید، خیلی از پاس گلها را خداداد به من داده بود.
بله، و موفق شدید پس از ۲۰ سال فوتبال ملی را به آوردگاه جامجهانی برسانید؟
خدا به ما لطف داشت. خدا دوست داشت مردم ما خندان شوند و به این بهانه جشن بگیرند. به نظر من آن بازی یکی از سختترین بازیهایی بود که تیمملی ایران در تمام ادوار پیشِ روی داشت. فوتبال یک ورزش گروهی است و برای نتیجه گرفتن همه باید به هم کمک کنند. آن روز نفرات تیمملی خیلی تلاش کردند و از جان مایه گذاشتند. بازی که آن روز خاص انجام دادیم، انگار نمیخواست تمام شود. وقتی مرحوم ساندروپل سوت پایان بازی را زد، نفسی به راحتی کشیدیم.
از آن روز و فضای سنگین و سخت ورزشگاه کریکت ملبورن پس از گذشت ۲۶ سال چه خاطراتی به یاد دارید؟
شرایط خیلی سختی بود؛ در حدی که در دوران فوتبالم کمتر شاهدش بودم. ما دو بر صفر در خانه حریف و آن جو وحشتناک سکوها عقب افتاده بودیم. بچههای تیمملی همه سنگتمام گذاشتند. از احمدرضا عابدزاده و حرکات روحیهبخشش تا دیگر نفرات، همگی هرچه در توان داشتیم در زمین مسابقه گذاشتیم. خدا هم پاداش غیرت و جنگندگی ما را داد که موفق شدیم بازی را با تساوی به پایان برسانیم و پس از جامجهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و بعد از بیست سال به این رقابتها راه پیدا کنیم.
حرکت آن جیمی جامپ استرالیایی را هم خیلیها گفتهاند...
من قبول ندارم که باعث تغییر نتیجه شد. وقفهای که آن اتفاق در بازی ایجاد کرد میتوانست به ضرر ما هم تمام شود. بدنها سرد شده بود و حریف هم میتوانست نفسی بکشد و استراحتی بکند. من فکر نمیکنم آن اتفاق قطعا در برگشتن نتیجه به سود ما تأثیرگذار بوده باشد.
دیدار ۸ آذر ۱۳۷۶ ایران برابر استرالیا را میتوان به یادماندنیترین مسابقه ملی فوتبالمان دانست؟
به نظر من این بازی و دیدارمان برابر آمریکا در جامجهانی برای همۀ ما خیلی خاص بود. اما با نظر شما موافقم، بازی برابر استرالیا خیلی خاصتر از بازیمان برابر آمریکا بود و من هم معتقدم بهیادماندنیترین مسابقه تاریخ فوتبال ملی ایران بود. ما به ژاپن باخته بودیم و عبور از سد استرالیا حضورمان در فرانسه ۱۹۹۸ را قطعی میکرد.
در تاریخ ورزش، آن تیم فوتبال به یاد مردم ایران مانده است. آن نسل فوتبال چه داشت که هنوز با حرمت و شکوه از آنها یاد میشود؟
به نظر من نسلی که از آن یاد میکنید، همدلی داشت، رفاقت داشت، بُعد مالی وجود نداشت. شما باور میکنید پس از صعودمان به جامجهانی هیچ چیزی به عنوان پاداش به ما ندادند؟!