آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز یکی از نسخههای اساسی اسلام برای رشد و تعالی انسان و رسیدن به مقصد کمال که خالق برای او درنظر گرفته است، تربیت است؛ مسئلهای در ظاهر آسان، اما در باطن سخت و پیچیده که روند آن، قبل از تولد شروع میشود؛ زیرا تربیت امری حیاتی و سرنوشتساز و پایه رشد انسان در همه عرصههاست و آراستگی به اخلاق و انسانیت و فاصله گرفتن از زندگی صرفا مادی و دنیایی، همه در گرو تربیت است.
در روایات از فرزند صالح به گلی از گلهای بهشت تعبیر میشود. این گل در سایه تربیت است که رشد کرده، میوه میدهد. فرزند شایسته، خواسته طبیعی و فطری همه انسان هاست. همه آرزو دارند فرزندانی سالم و صالح داشته باشند. پرورش فرزندان شایسته، دارای شرایط ویژهای است؛ ازجمله اینکه والدین رابطه خود را با خداوند، اصلاح کنند و باورهای دینی صحیح داشته باشند و عوامل زمینه ساز تربیت کودک را رعایت کنند؛ مثل انتخاب همسری باایمان و خوش اخلاق و توجه به اهمیت دوران بارداری و رعایت الزامات آن.
از اصلیترین عوامل اثرگذار بر تربیت فرزند، ویژگیهای پدر و مادر است که به فرزندان منتقل میشود، از این رو در آموزههای دینی بر دقت در انتخاب همسر و رعایت کفویت، تأکید شده است تا در سایه ازدواج صحیح، فرزندانی خوب، متولد و تربیت شوند. این اهمیت در سیره نبوی به خوبی مشهود است؛ چنان که پیامبر (ص) پاسخ منفی به خواستگاران متعدد حضرت زهرا (س) میدادند و میفرمودند: «منتظر قضای الهی میمانم».
رسول خدا (ص) در پاسخ به خواستگاری علی بن ابیطالب (ع) از فاطمه زهرا (س)، فرمودند: «یا علی! پیش از تو افراد دیگری نیز فاطمه (س) را از من خواستگاری کرده اند و من، خواست آنها را با فاطمه مطرح کردم، اما کراهت را در چهره او دریافته ام، ولی صبر کن تا بازگردم». ایشان پس از مطرح کردن خواستگاری امیرالمؤمنین (ع) با دختر گرامی شان، سکوت و اعراض نکردن و کراهت نداشتن ایشان را دیدند و با خوشحالی بانگ ا... اکبر برآوردند و فرمودند: «سکوت زهرا (س)، علامت رضایت و خواست اوست». در سایه این ازدواج صحیح، فرزندانی همچون امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) متولد و تربیت شدند که هریک، تاریخ را وامدار خود کرده اند.
حضرت علی (ع) پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) هنگامی که قصد ازدواج کردند، از برادرشان عقیل خواستند همسری از شجاع زادگان برایشان انتخاب کند تا فرزند شجاع و دلیر برایشان بیاورد؛ ازدواجی که ثمره اش حضرت عباس (ع) شد؛ شخصیتی که آن رشادتها را در کربلا رقم زد و نه فقط شیعیان بلکه پیروان دیگر ادیان نیز مرید ایشان اند یا امام سجاد (ع) که یکی از بهترین فرزندان امام حسن مجتبی (ع) را به همسری برگزیدند و از او صاحب فرزند شدند.
پیامبر (ص) ضمن تشویق جوانان به ازدواج، به آنها توصیه میکنند در انتخاب همسر بیشتر دقت کنند تا فرزندانی صالح و شایسته داشته باشند؛ در حدیثی از ایشان است که «بنگر فرزندت را در کدام رحم قرار میدهی؛ زیرا اصل و ریشه تأثیرگذار است» (کنزالعمال، ج۱۶، ص۲۹۶).
ایشان همچنین بر تأثیر لقمه حلال در تربیت فرزند تأکید ویژه کرده اند و به عبدا... بن مسعود فرموده اند: «ای پسر مسعود! حرام مخور. حرام نپوش. از راه حرام زن مگیر و نافرمانی خدا مکن؛ زیرا خداوند به ابلیس میفرماید: با بانگ خویش هرکه را میتوانی، از جای برکن، هرچه عِده و عُده داری، جمع کن و با سوارگان و پیادگانت بر آنان (حرام خواران) بتاز و در اموال و فرزندان آنان، شریک شو و به آنان وعده بده و البته شیطان جز فریب، وعده شان نمیدهد».
از حکیمی پرسیدند: «تربیت فرزند را از چه زمانی باید آغاز کرد؟» حکیم گفت: «از بیست سال قبل از تولد». این یعنی تربیت کودک حتی سالها قبل از تولد طفل، آغاز میشود و والدین باید با ایجاد زمینه رشد و هدایت در خود، برای پدر و مادر شدن و پرورش نسل بعد آماده شوند.
دوران حمل از سرنوشت سازترین و حساسترین دوران زندگی کودک است. در این دوره، شالوده سعادت و شقاوت شخص در شکم مادر ریخته میشود. پیامبر (ص) در این باره میفرمایند: «فرد خوشبخت، در شکم مادرش خوشبخت شده و بدبخت در شکم مادرش، بدبخت شده است» (اصول کافی، ج۸، ص۸۱).
به همین دلیل هم در آموزههای دینی به بایدها و نبایدهای بسیار در این دوران مثل پرهیز از لقمه حرام و شبهه ناک، پرهیز از گناهان، شنیدن صوت قرآن، دعا و مناجات تأکید شده است. جالب آنکه حتی نوع خوراکیها به ویژه میوهها در این دوران میتواند بر زیبایی، بهره هوشی و دیگر ویژگیهای جسمی و ظاهری فرزند اثر بگذارد. امروز هم در روان شناسی رایج، توصیههای بی شماری مثل شنیدن موسیقی، انجام حرکات ورزشی و صحبت کردن با جنین، برای دوران بارداری وجود دارد.
آموزههای دینی، دوران تربیت کودک را به سه دوره هفت ساله تقسیم میکنند. پیامبر (ص) در این باره میفرمایند: «هفت سال اول، دوران آقایی کودک است. هفت سال دوم، دوران اطاعت از مربیان است و هفت سال سوم، دوران وزارت و همکاری است» (وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۴۷۶). این تقسیم بندی، منطبق با نیازهای جسمی روحی فرزند است؛ یعنی زمانی برای سبکبالی و بازی، زمانی برای تربیت در سایه تبعیت و درنهایت زمانی برای بروز استعدادها و آموختهها و پذیرش مسئولیت ها. باید توجه کرد که رفتار پدر و مادر به شدت بر تربیت فرزند اثر میگذارد و به عنوان نخستین الگو، نقشی تغییرناپذیر بر جان و روح کودک میزند.
امیرالمؤمنین (ع) با اشاره به این نکته تربیتی به امام حسن مجتبی (ع) فرمودند: «دل کودک، چون زمینی خالی است که هر بذری در آن پاشیده شود، میپذیرد، پس من پیش از آنکه قلبت، سخت و فکرت به امور دیگر مشغول شود، به ادب و تربیت تو مبادرت ورزیدم». (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، نامه۳۱). امیر کلام قرنها قبل از ادعاهای روان شناسی درباره دوران طلایی تربیت کودک، با این سخن، راه تربیت را پیش روی ما گذاشته اند.
یکی از اصول تربیتی که گاه به دلیل کمی سن از آن غافل میشویم، احترام به شخصیت کودک است. پیامبر (ص) میفرمایند: «به فرزندانتان احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده، با آنها معاشرت کنید» (حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (ع)).
محبت، اصل دیگری است که در رشد روحی و تربیت فرزند نقش دارد. سیره عملی و احادیث ائمه (ع) نیز نشان دهنده توجه ویژه مکتب تربیتی اسلام به این اصل مهم است. امام باقر (ع) از پدر خودشان و ایشان نیز از امام حسین (ع) نقل میکنند: «من و برادرم نزد جدم رسول خدا (ص) رفتیم. پیامبر (ص) مرا بر زانوی چپ و برادرم حسن را بر زانوی راست خویش نشاند. سپس مرا بوسید و فرمود: پدرم به فدای دو فرزندی باد که امام اند!» (بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۵۵).
نقل است اقرع بن حابس در محضر پیامبر (ص) بود و دید که حضرت، نوه شان امام حسین (ع) را میبوسند. عرض کرد: «من ۱۰ فرزند دارم و تاکنون حتی یکی از آنان را نبوسیده ام». پیامبر (ص) فرمودند: «هرکه رحم نکند، مشمول رحمت قرار نمیگیرد» (روضه الواعظین، ج۲، ص۳۶۹).
تفاوتهای شخصیتی و روحیات متفاوت دختران و پسران، امری روشن است و ثابت شده است که دختران در مقایسه با پسران از لطافت و احساسات قوی تری برخوردارند. این تفاوت در سیره معصومان (ع) برای تربیت فرزند نیز لحاظ شده است؛ چنان که پیامبر (ص) به فرزندان دختر، حس محبت و دلسوزی بیشتری درمقایسه با پسران داشتند.
پیامبر (ص) میفرمودند: «هرکه وارد بازار شود و چیزی بخرد و آن را برای خانواده اش ببرد، مانند شخصی است که صدقهای را برای گروهی نیازمند میبرد و باید پیش از پسران از دختران آغاز کند؛ زیرا هرکه دختری را شاد کند، گویا بردهای از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد کرده است و هرکه چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خداوند، گریسته است و هرکه از ترس خداوند بگرید، خداوند او را وارد بهشتهای پرنعمت میسازد» (امالی شیخ صدوق، ص۶۷۲).
شاید مواقعی در تربیت کودک پیش بیاید که ناچار به تنبیه او باشیم. اینجا هم اسلام و آموزههای آن، دست ما را خالی نگذاشته و شیوه متوجه کردن فرزند به اشتباهاتش را آموزش داده است. امام موسی بن جعفر (ع) به یکی از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت میکرد، فرمودند: «او را نزن، بلکه با او قهر کن، اما خیلی طول نکشد» (عده الداعی، ص۷۹).
در تعبیر اهل بیت (ع)، کودکان غنچههای بهشتی اند که نباید آنها را زد و هنگام اشتباه باید با آنها قهر کرد؛ چون کودک با قهر پدر و مادر، درهای دنیا را به روی خود بسته میبیند و راهی جز ترک اشتباه و خطا ندارد؛ البته نباید در قهر، زیاده روی و زمان را طولانی کرد؛ چون ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد.
از وظایفی که والدین در تربیت فرزندان برعهده دارند، آموزش احکام و مسائل دینی به آنهاست؛ یعنی همان طور که در آموزش کلمات خوب و بد و شعر و قصه و بازی برای کودک برنامه داریم، باید به تربیت دینی او هم توجه کنیم. پیامبر (ص) در این باره میفرمایند: «هرگاه کودکانتان زبان باز کردند، کلمه لااله الاا... را به آنان بیاموزید و هرگاه دندان شیری آنها افتاد، آنان را به نماز امر کنید». وقتی از حضرت پرسیدند کودک چه هنگام باید نماز بخواند، فرمودند: «هرگاه دست راستش را از دست چپش شناخت، او را به نماز وادارید».
(کنزالعمال، ج۱۶، ص۴۴۰)
مرور آموزههای دینی و سیره اهل بیت (ع)، نشان میدهد که تقویت توانمندی و ایجاد زمینه بروز استعداد ها، دادن فرصت تجربه چیزهای مختلف، زیاد کردن آستانه تحمل شکست، آموزش کنترل احساسات و تقویت مهارتهای اجتماعی، از دیگر وظایف والدین در تربیت فرزند است.
نتیجه آنکه برای آنکه فرزندان ما مصداق دسته گلهای بهشتی شوند، راهی پرپیچ وخم در پیش است که سالها قبل از ولادت آنها آغاز میشود و در هر مرحله، الزامات خود را دارد. رعایت این بایدها، فرزندانی مؤثر در سرنوشت خود و جامعه را تربیت میکند و بی توجهی به آن ها، فرزندانی را بار میآورد که حتی میتوانند به عناصر ضداجتماع تبدیل شوند و دست به جرم و جنایت بزنند.