به گزارش شهرآرانیوز، ترس و دلهره زیاد از کرونا، بعد از اتمام روزهای کرونایی چه با ما خواهد کرد؟
دانستن این نکته که استرس فراوان چه پیامدهایی برای جسم افراد دارد موضوع تازهای نیست. «عصبی بودن»، عبارت عامیانهای که سالهاست منشاء بسیاری از بیماریها شناخته میشود، یک پیام روشن دارد و آن اینکه، روح و جسم آدمیزاد آنچنان با هم در تعامل است که برای بیمار شدن تنها لازم نیست از همان ابتدا فیزیک بدنی دچار خللی شود، بلکه هر نوع اختلالی در ذهن و روان میتواند به بدن آسیب برساند (بیشتر بخوانیم).
ارتباط مستقیم سلامت روان و سلامت جسم
در همین راستا، پژوهشهای زیادی هم در کل دنیا انجام شده است. تحقیقاتی که فعالیت سلولهای بدن را تحت تاثیر شرایط متغیر روانی بررسی میکند و همواره نتایج به شدت تاثیرگذار بوده است. این نتایجی به عنوان مثال میگوید، شادی تا چه اندازه در ترشح هورمونهای مثبت در بدن مفید است یا اینکه غم طولانی چقدر میتواند تولید قند در بدن را افزایش دهد و در طولانیمدت منجر به بروز بیماریای مثل دیابت شود.
همه این مفاهیم علمی میخواهند ثابت کنند که هر چقدر هم به بدنمان برسیم، تا زمانی که روان و فکر سالمی نداشته باشیم زندگی سالم میسر نیست.
وضعیت زندگی این روزهای ما هم دقیقاً حکایت همین موضوع است. به ویژه وقتی توصیههای پزشکی را رصد میکنیم و میبینیم که متخصصان متعددی تاکید کردهاند استرس بالا در مقابله با کرونا تا چه اندازه آسیبزاست. چراکه استرس سیستم ایمنی بدن را تضعیف میکند و بدنی که سیستم ایمنیاش افت کند به سادگی دچار این ویروس میشود و در ادامه جنگیدن با کرونا هم برایش دشوارتر خواهد بود (بیشتر بخوانیم).
با این حال فارغ از این روزها و روزهایی که در پیش است، کرونا ماندنی نیست. شرایط آبوهوایی میزان شیوع را کم میکند و از سوی دیگر، قدرت علم هم به کمک بشر خواهد آمد تا این بیماری را شکست دهد. اما پس از آن چه؟ یعنی روزهایی که دیگر کرونا رفته و مردم قرار است به زندگی عادی خود بازگردند. آیا تجربه رودررویی با این ویروس بر روند زندگی آینده ما تاثیر خواهد گذاشت؟ این سوالی است که باید برایش پاسخی بیابیم.
همه میدانیم که کرونا جدی است اما...
بهروز رجبی روانشناس معتقد است شرایط فعلی میتواند بسترساز ایجاد اختلالات روانی بسیاری در جامعه شود: «اتفاقی که در حال حاضر در سطح کلان جامعه رخ میدهد انتشار ترس و نگرانی و دلهره برای همه مردمی است که نباید اجازه دهند زندگی عادیشان فلج شود. همه میدانیم که این ویروس جدی است، خطرناک است و باید برای دور ماندن از آن مراقب بود و تمامی توصیههای بهداشتی را رعایت کرد. اما رعایت این موارد باید در همان حدود تعیینشده باقی بماند و نباید به شکل ترسی وسیع در جامعه گسترش پیدا کند. در غیر این صورت باید منتظر ایجاد اختلالات روانی بسیاری طی ماههای آینده در سطح کشور باشیم.»
او با اشاره به برخی از این اختلالات میگوید: «افسردگی قطعاً یکی از همین موارد خواهد بود. مردمی که مدتها در خانه ماندهاند، از دورهمیهای خانوادگی دور شروع شدهاند، در آستانه عید نوروز نتوانستهاند از خوشیهای همیشگی لذت ببرند و مواردی شبیه به این باعث میشود درصد ایجاد افسردگی به شدت بالا برود. از سوی دیگر، وسواس فکری هم جزو اختلالاتی است که در افرادی که زمینهاش را داشتهاند پیدا خواهد شد و برای سایر افرادی هم که زمینهای نداشته، اما به خاطر این وضعیت تحت تاثیر جو قرار گرفتهاند، میتواند به وجود آید.»
با فیلم و کتاب روزهای قرنطینه را پشت سر بگذرایم
این روانشناس در ادامه شیوه مقابله با وضعیت فعلی را توضیح میدهد: «بخشی از این اختلالات هم طبیعی است؛ یعنی نمیتوان مردم را سرزنش کرد. انتشار مداوم اخبار، شنیدههایی که مدام خبر از همین بیماری دارد و شبکههای اجتماعی که جز کرونا نمینویسند، زمینه تنش و التهاب را ایجاد میکند. به همین دلیل هم بهتر است استفاده از رسانهها در شرایط فعلی صرفاً برای افزایش آگاهی باشد و نه بیشتر.»
رجبی در پایان با ارائه چند توصیه از مردم میخواهد تا اوضاع کنونی را برای خودشان بدتر از چیزی که هست نکنند: «باید بپذیریم که این ویروس وجود دارد. میتواند منجر به مرگ شود. دردناک است و شرایط هم بغرنج، اما در مقابل هم باید قبول کنیم که رعایت نکات بهداشتی، و دور ماندن از هر گونه تجمعات و دورهمیها به سادگی میتواند ما را از این بیماری مصون نگه دارد. پس نگرانی و استرس بیشتر از اندازه هیچ کمکی به ما نخواهد کرد. در این مدت که مردم بیشتر در خانه هستند میتوانند با خواندن کتاب، تماشای فیلم، تماسهای تلفنی و تصویری با دوستان و سایر اعضای خانواده، انجام برخی کارهای دستی و امثال آن وقت خود را به خوبی بگذرانند. شکی نیست که تحمیل شدن این موضوع یعنی ماندن در خانه آن را دشوار میکند، اما فرصت خوبی است تا آستانه صبر و استقامت و تحمل خودمان را افزایش دهیم و یادمان باشد این مساله جزو معدود مواردی است که وضعیت اکثر مردم دنیا در آن مشابه است.»
منبع:اعتماد آنلاین