استادی - حتی آدمی هم که قصد خودکشی داشته باشد دست به چنین کاری نمیزند. دستکم میرود راههای سادهتری انتخاب میکند. نه رد شدن از وسط بزرگراهی که محل جولان دادن کامیونها و خودروهای سواری است، آن هم با سرعت بالا. تا به خودشان بیایند و ترمز بزنند و سرعت صد و چند کیلومتری ماشین برسد به سی چهل تا، کار از کار گذشته است و معلوم نیست که چه بلایی سرِ عابر و بعد از آن سرِ رانندهای میآید که خیالش راحت است در مسیری که چندین و چند پُل هوایی وجود دارد، عابری به سرش نمیزند که درست از وسط بزرگراه بخواهد رَد شود.
رانندههایی که هر روز باید از بزرگراه آزادی و پلیس راه امام هادی(ع) عبور کنند، احتمالاً استرس تصادف با عابرپیاده را همیشه با خودشان دارند. چون در این بزرگراه شلوغ و پرتردد مشهد هرلحظه امکان دارد که یک عابر پیاده ناگهان از بالای گاردریلها به قصد رد شدن از عرض خیابان به این طرف بیاید و بپَرد جلوی خودروها. اگر شانس یارش باشد و ترمز ماشینها درست کارکند، عملیات خطرناک بازی با جانش را با موفقیت به پایان برده وگرنه حادثهای رُخ میدهد که تبعاتش گردن خودش، راننده و جامعه را میگیرد.
محمود رضوی، از راننده تاکسیهای این مسیر، به ما میگوید: من نمیدانم اینهایی که یک دفعه میپرند وسط بزرگراه، با خودشان چه فکری میکنند. ما که به این مسیر آشنا هستیم و میدانیم که اینجا اوضاع از چه قرار است، سرعتمان را کم میکنیم که اگر عابری پرید وسط بزرگراه بتوانیم خودرو را کنترل کنیم که تصادف نکنیم.
هادی نیازی هم که خودش طعم تلخ تصادف با عابرپیاده را در بزرگراه آزادی چشیده است، میگوید: تقریباً سه ماه پیش بود که با یکی از همین عابران در وسط بزرگراه تصادف کردم. دقیقا زیر پل عابرپیاده پرید وسط بزرگراه و من هم با او تصادف کردم. اگر سرعتم بالاتر بود قطعاً کشته شده بود.
صحبتمان را صدای بوق ممتد یک کامیون و چند ماشین قطع میکند و سرمان را که به سمت صدا میچرخانیم، با عابری مواجه میشویم که درست در سیصد، چهارصدمتری پل عابرپیاده، ترجیح داده مسیر راحتتر و خطرناکتر را انتخاب کند. یکی از رانندههایی که واقعه را از نزدیک دیده، عابر پیادهای را که در فاصله چندمتری ما ایستاده، نشان میدهد و تعریف میکند: این آقا یکدفعه پرید وسط بزرگراه و شانس آورد که لاین بغل کامیون خالی بود، وگرنه الان باید تکه پارههای بدنش را از لای چرخهای کامیون در میآوردند. چند ماه پیش یکی از همین عابرها پرید وسط بزرگراه و راننده برای اینکه به او نخورد، زد روی ترمز و چهارتا خودرو خوردند به همدیگر.
وقتی به جنابِ عابر که بعد از گذشت 6-5 دقیقه از این اتفاق هنوز دارد نفس نفس میزند و رنگش از ترس سفید شده، اعتراض میکنیم، در پاسخ به ما میگوید: حوصله نداشتم از بالای پل رد بشوم! و این سؤال ما را که بالا رفتن از 15-14 پله به قیمت جانت میارزید، بیجواب میگذارد. جالب اینجاست که پل عابر پیاده آن حوالی که جنابِ عابر حوصله عبور از روی آن را نداشت، از نوع مکانیزه و آسانسوردار بود.
آمار ما دقیق نیست، اما مشاهدات چند روزهمان نشان میدهد که از هر 10 نفر عابر پیاده، دستکم 4- 3تایشان سر راستترین مسیر که خطرناکترینش هم هست، برای عبور انتخاب و در واقع با جانشان بازی میکنند. آن هم با این توجیه غلط و پیش پا افتاده که پلههای پل عابرپیاده خستهمان میکند و خودروها وظیفه دارند که درهرجایی برای عابرپیاده بایستند. در حالی که پلهای عابرپیاده بزرگراه آزادی، حد فاصل خیابان خادمالشریعه تا پلیسراه، یک در میان مکانیزه و مجهز به آسانسور هستند. آنهایی هم که آسانسور یا پلهبرقی ندارند، در مقایسه با دیگر پُلهای داخل شهر پِلههای نرمتری دارند که بالارفتن از آنها انرژی زیادی نمیگیرد و خستهکننده نیست.
مهرداد پورمحبتی، کارشناس ارشد حقوق، در گفتوگو با شهرآرامحله؛ رد شدن از عرض بزرگراه را در جایی که پلعابرپیاده وجود دارد؛ مصداق قانونگریزی میخواند و میگوید: طبق ماده 26 قانون رسیدگی به تخلفات راهنمایی و رانندگی جمهوری اسلامی ایران در راههایی که برای عبورعابران پیاده لاین، تجهیزات و مسیرهای ویژه اختصاص داده شده است عابران مکلف هستند هنگام عبور از عرض یا طول سوارهرو باتوجه به علایم راهنمایی و رانندگی منصوبه در محل از نقاط خطکشی شده، گذرگاههای غیرهمسطح و مسیرهای ویژه استفاده کنند، هرگاه عابران به تکلیف مذکور عمل نکنند، درصورت تصادف با وسیله نقلیه، راننده مشروط به اینکه کلیه مقررات را رعایت کرده باشد و قادر به کنترل وسیله نقلیه و جلوگیری از تصادف یا ایجاد خسارت مادی و بدنی نباشد، مسئولیتی نخواهد داشت.