به گزارش شهرآرانیوز «آن مرد گنجی در سر دارد / که میان شما پخش میکند. / گنج مردم نادار / مردمان دریغ شده! / گنجی از ناداری / گردآوری شده از روزمرگی / در جهان رو به دگرگونی! / آن مرد سرود گمشده میخواند / بازیابد خود بی خویشِ خویش را / در بم و زیرهای آن / در تهران گمشده!»
این توصیفات به قلم بهرام بیضایی در ستایش ستارهای است که در دهمین روز از آبان سال ۱۳۰۳ جایی حوالی گمرگ و راه آهن تهران (محله مختاری) به دنیا آمد. پدرش مغازه دار بود. داروهای گیاهی و زغال و نفت میفروخت. مرتضی، پسر حاج سیداحمدی، هرگز به پیشه پدری متمایل نشد و آنچه او را سرانجام به استخدام اداره راه آهن تهران درآورد، نه فقط مدرک دیپلم که ورزش فوتبال بود. او که از شانزده سالگی با اشتیاق به این ورزش ورود پیدا کرده بود، موفق شد تا با درخشش در بازیهای آموزشگاهی، به عنوان کارمند و مربی فوتبال، جذب راه آهن و مشغول به کار شود.
هجده سالگی او نیز با هنر تئاتر آغاز شد و برای ورود به این عرصه، پیش پرده خوانی را برای بروز استعدادهای هنری اش انتخاب کرد. پیش پرده خوانی، نمایشی کوتاه و طنزآمیز بود که در قالب اجرایی تک نفره همراه با موسیقی به بیان معضلات اجتماعی، سیاسی تهران قدیم میپرداخت و با زبان شعر، از شرایط موجود انتقاد میکرد.
مرتضی احمدی از گذر پیش پرده خوانی بود که به رادیو وارد شد و پس از آن، هنر دوبله را نیز در پیش گرفت. به طوری که در شمار نخستین اعضای انجمن گویندگان «گفتار فیلم» مشغول به کار شد و شش سال بعد نیز با فیلم سینمایی «ماجرای زندگی» به دنیای سینما سلام کرد، اما در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به اجبار از راه آهن تهران به راه آهن اهواز منتقل شد و تا سال ۱۳۳۹ علاوه بر مدیریت ناحیه راه آهن در رادیوی این شهر نیز فعالیت کرد.
سال ۱۳۴۰ هم زمان با آنکه برای همیشه از اداره راه آهن بیرون آمد، با قرار گرفتن برابر دوربین در سن سی وهفت سالگی با سریال «تک مضراب»، در قاب تلویزیون ظاهر شد و ۱۰ سال بعد با سریال «سلطان صاحبقران» به شهرت رسید. مرتضی احمدی که در سالهای پیش از انقلاب اسلامی، بارها به خاطر پیش پرده خوانیهای سیاسی انتقادی خود از جمله ترانه «کارگرم من» (که به استقبال و اعتصاب کارگران راه آهن منجر شد) و ترانه «قدس شاهین» (درباره ماجرای تجاوز سربازان آمریکایی به یک زن ایرانی)، بارها از سوی حکومت پهلوی تحت بازجویی و انفصال از خدمت قرار گرفته بود، با پیروزی انقلاب، زمینه مناسبی برای رشد و بروز استعدادهای هنری خود یافت و در سال ۱۳۶۳ با فیلم «مردی که زیاد میدانست» به پرده سینماها برگشت.
مرحوم احمدی، در سال ۱۳۶۶ با بازی در سری سوم سریال «آیینه» به اوج محبوبیت رسید و در مجموع، بازی در بیش از ۴۵ اثر سینمایی و ۴۰ مجموعه تلویزیونی را در کارنامه هنری خود به یادگار گذاشت که در این بین آثاری، چون سریال «زیربازارچه» (رضا ژیان/۱۳۷۷)، سریال «آرایشگاه زیبا» (مرضیه برومند/۱۳۶۹) و صداپیشگی در پویانمایی شکرستان (در نقش راوی) از خاطره انگیزترینِ این آثار است، اما صدای گرم و ماندگار مرتضی احمدی، در دوبله آثاری، چون پینوکیو (در نقش روباه مکار) یا سندباد (در نقش علاالدین) و ضرب خوانی در فیلم سینمایی «حسن کچل» به کارگردانی علی حاتمی، برای همیشه در خاطر مخاطبانش باقی ماند و به یکی از خاطره انگیزترین صداهای ایرانی تبدیل شد.
او علاوه بر هنر آواز و موسیقی که او را در شمار یکی از معدود خوانندگان سبک بیات تهران برجسته کرده بود، دستی نیز بر قلم داشت و شش جلد کتاب با مضامین تهران شناسی، خاطرات نگاری و هنر پیش پرده خوانی از او به جا مانده است.
مرتضی احمدی سرانجام در ۳۰ آذر ۱۳۹۳ بر اثر کهولت سن و مشکلات ریوی، دو ماه پس از تولد نودسالگی اش از دنیا رفت در حالی که در آخرین گفت وگوی تلویزیونی خود از ارادات همیشگی به زادگاهش تهران گفته بود: «بچه تهرونم و عاشق شهرم هستم. تهرون همه زندگی من و زادگاه منه...»
کتاب «کهنههای همیشه نو»، مجموعه اشعار و ترانههایی است که در نمایشهای شادی آور موسوم به تخت حوضی یا روحوضی اجرا میشده است. همچنین نتهای تنظیمی برخی از ترانه ها، واژه نامه توضیحی مربوط به اصطلاحات هنر تخت حوضی و نیز عکس برخی از هنرمندان قدیمی به پیوست کتاب آمده است. کتاب در چهار بخش شامل ترانههای عروسی، ضربیهای سرگرم کننده، ضربیهای طنز اجتماعی و ترانههای شادی بخش سنتی تدوین شده است.
این مجموعه، دربردارنده تعدادی از ترانههای عامیانه رایج در فرهنگ و جامعه تهران قدیم است که مرتضی احمدی در سالهای پایانی عمر خود آنها را دوباره خوانی و روایت کرد تا فراموش نشوند. شناخت مرتضی احمدی از فرهنگ تهران قدیم موجب شده تا فرهنگ فراموش شده این شهر بار دیگر با زبانی شیرین و طنزآمیز شنیده شود.