خرمی | شهرآرانیوز نمایش «بیهوده» به کارگردانی یاسین رضوانی، روایت داستان پرفرازونشیب دو برادر به نامهای «کسری» و «کاوه» است. کسری در آستانه اعزام به خدمت سربازی است و کاوه برادر بزرگتر اوست. هردو در فقدان پدر و مادری ازدست داده اند. برادر بزرگتر شیوه تربیتی توأم با تحکم، توهین و تحقیر را برای تربیت برادر دیگرش برگزیده است. در دیگر سو، کسری نیز با تمام سخت گیریهای برادرش در قامت یک جوان، تجربههای تلخ و شیرین این ایام و سنین را اغلب به دور از چشم برادر بزرگتر پشت سر گذاشته است.
صحنه نمایش «بیهوده» میتواند شمایل کاملی از خانه فردی از طبقه اجتماعی متوسط روبه پایین (خانه کسری و کاوه) را به وضوح نشان دهد. گاه به چشم مخاطبانی که در مقام مخاطب حرفهای تئاتر نیز تعریف نمیشوند، چنین حجم از دکور و جزئیات وسایل صحنه بیش از حد زیاده روی به شمار میرود! جزئیات متعددی که به شلوغی صحنه و در مواردی حواس پرتی مخاطب باتوجه به ابزار و ادوات موجود در خانه میانجامد که کمترین استفاده را چه در حوزه پیشبرد فضای داستان و چه نقاط عطف دراماتیک دارد و خود به آسیبی مهم در حوزه طراحی صحنه این اثر بدل میشود.
اما هرچه بتوان بر طراحی صحنه و به دور از خلاقیت نمایش «بیهوده» به دیده آسیب نگریست، شاید روایت پرکشش و پرتعلیق داستان این نمایش بتواند دستی بالا را در جلب و جذب نظر مخاطب به روایتی دراماتیک و با تعلیق فراوان داشته باشد که تا آخرین دقایق این اثر نمایشی او را همراهی میکند. این روایت به عنوان نقطه عطف «بیهوده» قلمداد میشود.
نمایشنامه «بیهوده» و خالق آن سعی نمیکنند هیچ یک از چهار ضلع شخصیتهای این اثر (کسری، کاوه، نیلوفر و آقای انصاری) را مبرا کنند. اگر جزئیتر و دقیقتر بر دیالوگهای این اثر نمایشی متمرکز شویم، زمانی که شاهد گفتگوهای ابتدایی کسری و نیلوفر در قالب بیان و ابراز محبت به یکدیگر در صحنه آغاز نمایش هستیم، کفه سنگین تکیه کلامهای فضای مجازی، محتوای دیالوگها و کاربرد آنها را با تاریخ مصرف عمر همین کلیدواژهها در فضای مجازی روبه رو میکند.
انتخاب چنین شیوه نگارشی در شأن و قاموس خلق اثر دراماتیک نمیگنجد و حتی شاید در ابتدا باعث ایجاد حس نارضایتی در مخاطب شود؛ اما نمایشنامه هرچه گام به گام جلوتر میرود، این حس تعلیق و زبان متفاوت هرکدام از شخصیتها با دایره واژگان، جهان، بینش و ایدئولوژی درست و غلط آن ها، نشان میدهد که شاید باید از آن آسیب ابتدایی در انتخاب زبان تاریخ مصرف دار، بدون تأکید بر درشت نمایی اش عبور کرد. درنهایت باید گفت که یاسین رضوانی در قامت کارگردان «بیهوده» توانسته است نمایشی آبرومند را در رویارویی با مخاطبی خلق کند که کمتر در حوزه تولید آثار نمایشی، با درامهای پرتعلیق، پرکشش و توأم با حس هم ذات پنداری مستمر روبه روست.
شاید گام را از پاسخ دادن به مؤلفه فقر این دست از آثار دراماتیک در حوزه روایت و متن فراتر برده است و بخشی از عطش او را به سیراب شدن در حین همدلی با اثری پرتعلیق مهمان میکند. نمایش «بیهوده» اثری است که بعد پایانش بازهم تک تک مخاطبانش را به فکر فرومی برد تا ولو در حد دقایقی هم که شده است، به قضاوت خودش با همان تیغ تیز و برنده نگاه نقادانه با رویکرد تأثیرگذاری خلقیات هر فرد در مسیر تعالی یا تخریب زندگی خود و دیگران بپردازد.