به گزارش شهرآرانیوز، آدمی پس از آنکه شناختی ابتدایی از خود و محیط اطرافش به دست آورد، به تحلیل پدیدههای اطراف خویش روی آورد، اما به دلیل عدم توانایی کشف روابط علت و معلولی، وقایع را به قدرتهای ماورایی نسبت داد که از درک و فهم خودش بزرگتر بود؛ بنابراین آنچه در دنیای امروز به عنوان خرافات خوانده میشود حاصل میلیونها سال زیست بشر است که کارکردهای متفاوتی برای جوامع انسانی دارد.
از دیدگاه اجتماعی، خرافات یک پدیده روحی و اجتماعی هستند که از گذشته تاکنون، با نفوذ بر ذهن بشر تفکر او را نیز تحت تاثیر سلطه خود درآورده و با غریزه بشر عجین شده است، به گونهای که عقل و استدلا ل هم در مواردی نمیتواند بر غریزه تحت تسلط خرافات پیروز شود.
پژوهشها نشان میدهد، جوامعی که با فقر، نابرابری و مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکنند به مراتب بیشتر از سایر جوامع گرفتار موضوعات خرافی میشوند، هرچند چنانچه گفته شد این میراث در تمامی جوامع کم و بیش به جا مانده و حتی کشورهای پیشرفتهی دنیا، چون انگلستان نیز از آن مبرا نیستند. انسانهایی که در جوامع خرافات زده زندگی میکنند، محکوم به تفکر بسته، بدون روحیه سودمندانه، اسیر سرنوشت، هراسان از نوآوری و بیاعتماد به آن و به ¬شدت وابسته به اقتدار سنتی و منفعل هستند و قدرت تغییر سرنوشت را ندارند.
همچنین زنان بیش از مردان و افراد بیسواد یا کم سواد بیشتر از افراد تحصیلکرده، به خرافات روی میآورند. بیشترین میزان گرایش به خرافات در میان مشاغل مختلف، مربوط به مشاغل روستایی و خانه داری و کمترین میزان، مربوط به مشاغل فکری و کارمندان است. با افزایش سن نیز میزان شیوع خرافات افزایش مییابد. با بهبود سطح درآمد و کاسته شدن از مشکلات معیشتی از میزان پایبندی مردم به خرافات و موهومات کاسته میشود.
بشر از طریق خرافات، خود را در مقابل ناتوانی هایش تسلی میبخشد و به نوعی رنج فکر کردن و شکل تحلیل عقلانی در امور روزمره را برای خود کاهش میدهد. اما این مساله پیوند عمیقی با بی ارادگی و سر سپردگی به تقدیر دارد و الگوهای رفتاری افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. بر این اساس خرافات، مانعی برای هرگونه پیشرفت و حرکت رو به جلو میشوند.
از سوی دیگر اندیشه خرافی به عنوان تهدید کننده سلامت دین و اعتقادات مذهبی عامل مزاحمی برای تعالی اخلاقی جامعه محسوب میشوند، چرا که با تخریب چهره دین و انحراف آن، زمینه گریز از مذهب را برای جوانان فراهم میکنند.
با توجه به آنکه رواج خرافه پرستی، برای فرار از بحرانها و پدیدههای خارج از توان کنترل آدمی ارتباط معناداری دارد، انجام پژوهشها و بررسی دقیق ریشههای علمی مسائل میتواند راهی برای عبور افراد و جوامع از توسل به عوامل غیر واقعی باشد، هرچند این نوع از تفکر در هیچ زمانی کاملا از جامعه حذف نخواهد شد، چون نسبت دادن تمامی وقایع ناخوشایند زندگی به یک عامل بیرونی قدرتمند و غیر قابل کنترل و سر سپردگی به تقدیر، مانند افیونی قوی میتواند افراد را منفعل و آرام کند.