سرخط خبرها

درباره تاثیرپذیری قیصر امین پور از فروغ فرخ زاد و سهراب

  • کد خبر: ۲۰۹۲۸۱
  • ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۷
درباره تاثیرپذیری قیصر امین پور از فروغ فرخ زاد و سهراب
سعید بیابانکی، شاعر و منتقد ادبی گفت: قیصر امین پور تأثیر زیادی از فروغ فرخ زاد و سهراب سپهری گرفته است.

به گزارش شهرآرانیوز قیصر امین پور شاعری است که هم برای بزرگ سالان شعر سروده است و هم برای نوجوانان. سعید بیابانکی در گفت وگویی که با «فرهنگ امروز» داشته هم درباره این دو جنبه شعری او صحبت کرده هم درباره ویژگی‌های زبانی او. سادگی زبان را یکی از ویژگی‌های کار او دانسته و معتقد است؛ قیصر امین پور تأثیر زیادی از فروغ فرخ زاد و سهراب سپهری گرفته است. آنچه در ادامه می‌آید بخشی از این مصاحبه است.

می‌خواهم بدانم سادگی زبان شعر قیصر او را در مقوله شاعر نوجوان قرار می‌دهد یا اینکه شعر‌های او برای نوجوان‌ها چیزی فراتر از زبان است. محتوا تا چه میزان در این اطلاق تعیین کننده است؟

آقای امین پور دو طیف شعر دارد. یک قسمت هست که مخاطب آن اساسا بزرگ سال است. همان کار‌هایی که در مجموعه اولش مثل «تنفس صبح» و «لکه آفتاب» یا کار آخرشان «دستور زبان عشق» و «گل‌ها همه آفتاب گردانند» که اساسا مخاطب این‌ها بزرگ سال است و ربطی به نوجوان ندارد.

آثاری که برای نوجوانان سروده اند در یک فاز دیگر است و این‌ها را نباید با هم قاطی کرد و گفت، چون زبان شعری او ساده است و نوجوان‌ها می‌توانند استفاده کنند، پس شعر نوجوان است. آقای امین پور یک سری شعر هم دارد که در کتاب «مثل چشمه مثل رود»، «به قول پرستو» و منظومه «ظهر روز دهم» که در آن‌ها کلا مخاطب، نوجوان در نظر گرفته شده است.

بنابراین، ما قیصر امین پوری داریم که شاعر بزرگ سال است، قیصر امین پوری داریم که شاعر نوجوان هم هست. یعنی این‌ها دو شخصیت هستند. نباید یک شخصیت درنظر گرفته شود. به نظر من آنجا کار خودش را انجام داده و اینجا هم کار خودش را. یعنی ما هرگز قیصر امین پور را شاعر نوجوانان محسوب نمی‌کنیم، شاعری می‌دانیم که برای نوجوانان هم شعر سروده و شعر‌های خوب و ارزشمندی هم هستند.

ولی سادگی زبان در جذب مخاطب نوجوان بسیار مؤثر است. مثلا نوجوانان به شعر‌های سهراب سپهری و فروغ فرخ زاد اقبال بیشتری نشان می‌دهند آن هم به دلیل سادگی زبانشان است، اگرچه به ویژه در شعر‌های سهراب مفاهیم عرفانی و فلسفی بسیار پررنگی وجود دارد. بله. به دلیل همان سادگی زبان است، در صورتی که مفاهیم خاصی که در شعر سهراب هست، اساسا مفاهیم پیچیده‌ای است.

مفاهیم عرفان شرق است و بعضی وقت‌ها کسانی که در این باره مطالعه داشته و چیزی خوانده اند هم از فهم آن‌ها گیج می‌شوند، ولی سهراب یک سری شعر دارد که ساده است، ولی هرگز این‌ها را برای نوجوانان نسروده، ولی، چون ساده است، مثلاً:
صدا کن مرا، صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید
یا:
رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب
یا:
خانه دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار...

این‌ها به هرحال، چون ساده است نوجوانان می‌توانند از روی آن بخوانند می‌توانند از بر کنند و از حفظ بخوانند، ولی بعید است بفهمند یعنی چی و درک آن یک مقدار دشوار است.

می‌توانیم بگوییم قیصر امین پور تحت تأثیر این دو شاعر بود یا کسانی، چون سیاوش کسرایی؟

درباره سیاوش کسرایی مخالفم. خود قیصر امین پور به نظرم در زبان شعر و تصویرسازی تحت تأثیر همان دو شاعر بزرگ اول فروغ فرخ زاد و دوم سهراب سپهری است. قیصر با سیاوش کسرایی فاصله دارد و سیاوش کسرایی سبک نیمایی می‌سراید و زبان شعرش یک جا‌هایی یک مقدار دشواری‌هایی هم دارد. من موافق این صحبت نیستم، ولی به نظر من بیشتر تحت تأثیر فروغ است و زبان شعر و نگاه شعرش به زندگی بیشتر تحت تأثیر فروغ و سهراب بود.

از مضامینی که قیصر امین پور به ویژه در شعر نوجوان زیاد استفاده می‌کند و شما هم به آن اشاره‌ای داشتید در شعر «ما همه اکبر لیلازاده ایم» مفاهیم مدرسه و کلاس و معلم است که یک نوجوان طبیعتا در این رده سنی در زندگی اش زیاد با آن روبه رو است، اما این مفاهیم در شعر قیصر بیشتر بیان کننده حس نوستالژیک است تا بخواهد مسئله‌ای را بیان کند. نوستالژیک هم مفهومی برای بزرگ سالی است. به نظر شما می‌توان این نقد را به شعر‌های ایشان وارد کرد؟

بله شاید درست باشد، چون نوستالژی معمولا در طول زمان اتفاق می‌افتد. شما وقتی که کودک هستی یا نوجوان، ممکن است اوضاع برایت دشوار باشد و از آن رنج ببری. مثلا از شرایط دشوار نظام تربیتی اینکه شما هر روز صبح باید بلند شوی و بروی مدرسه و عصر برگردی و مشق بنویسی و تکلیف شب و ... این‌ها سختی‌هایی دارد. وقتی دو سه دهه یا چهار دهه از نوجوانی و کودکی که فاصله بگیری، آن وقت برایت این لذت بخش می‌شود.

نوستالژیک در گذر زمان لذت بخش است و در لحظه نه. شاید این را هم اگر از این منظر نگاه کنید درست باشد. ممکن است نوجوان در لحظه‌ای که دانش آموز است و مثلا سال دوم راهنمایی است، هرگز از فضای مدرسه و کلاس و آقا معلم و خانم معلم و تخته سیاه و گچ و خط کش و چوب و فلک و این‌ها لذت نبرد، بلکه یک جوری بیزار و متنفر است، ولی من الان که پنج دهه از آن فاصله گرفته ام برایم لذت بخش است. از این منظر اگر نگاه کنیم این نقد وارد است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->