به گزارش شهرآرانیوز، مشهدالرضا(ع) چند روزی است میزبان زائرین و دلدادگانی است که میخواهند برکت یک سال پیش رویشان را از امام مهربانی ها طلب کنند.
صلوات خاصه حضرت از بلندگوهای خیابان پخش میشود و دست ادب را از روی ارادت به روی سینه میگذارم و به گنبد طلایی امام رئوف خیره میشوم. اللهم صلعلی علیابن موسیالرضا المرتضی....
همه زمان متوقف شده و مردم در لحظه قفل شدهاند. زائران رو به حرم امنش ایستادهاند و عرض ادب میکنند. فضا هم انگار متحول شده و با تلاش شبانه روزی خادمان الرضا(ع) گلآرایی های زیبایی را میبینی که روحت را جلا میدهد.
به سمت خانه صاحب شهر راه میفتم و از بازرسیها میگذرم، روی خوش خادمان و لبخندهایشان پیش از ورود به حرم حالت را خوب میکند. اذن دخول میخوانم و در میان جمعیت وارد صحن میشوم.
اینجا همه چیز بهاری است. خنکای هوا صورتت را نوازش میکند و فضاآرایی داخل حرم دلت را شاد میکند.
بوی عود در هوا پیچیده و تا سر میچرخانی همه جای صحن پر از مهمان است. به رسم میزبانی این روزها فضای زیارت را در اختیار زائران قرار میدهم و از داخل صحن زیارتنامه را باز میکنم و زیارت مختصر را میخوانم.
دو رکعت نماز میخوانم و در گوشهای مینشینم و به گنبد طلایی خیره میشوم. یکسال سخت را گذراندهام و حالا شروع به گلایه میکنم. این رسمش نبود، مگر ما چقدر تحمل داشتیم که اینقدر فشار را تحمل کنیم. ولی انگار زبانم بسته میشود و خجالت میکشم. فراموش کردهام که تا همینجای کار هم با دعای خود حضرتش سرم را بالا گرفتهام، ادبیاتم عوض میشود. آقا جان فراموشم نکن، دعایم کن، جان مادرت دستم را بگیر...
نفس بادصبا مشک فشان هم بشود
باز بوی خوش تو رونق عطاری هاست
جمعیت تقریبا همه گوشههای صحن را پر کرده و تقریبا فضای خالی پیدا نمیکنی. وسط صحن اما فضای متفاوتی دیده میشود. سفره هفت سین زیبایی پهن شده که نمونه آن را پیشتر ندیدهام.
بازار عکس و بازی و شادی بدجوری گرم است و کسی به یاد گرفتاریهایش نیست. اینجا همه با ناملایمات و بدخلقی های روزانه قهرند.
فضای داخل صحن ها حال و هوای خاصی دارد. همه جا بوی گل و گلاب و نویی زمان میآید. روی صورت کسی اخم و ناراحتی نمیبینی، تمام صورت ها گشاده و شادمان است. شک نمیکنی که لطف صاحب خانه به تمام مهمانان رسیده است.
عقربه های ساعت به لحظه صفر عاشقی رسیده اند. آخرین مناجات را میخوانم و الباقی داستان را برعهده صاحب خانه میگذارم، ایمان دارم که خودش قشنگ تر برایم مینویسد.
از باب الرضا(ع) خارج میشوم و به سمت زیرگذرهای حرم می روم. از چندی پیش دیده بودم که فضاارایی جدیدی برای این قسمت درنظر گرفتهاند، اما فرصت نشده بود تا این مسیر را پیاده طی کنم. ورودی مسیر با دیوار نگاره های هنری زیبایی چشم نوازی میکنند و گل آرایی های ورودی مسیر ناخودآگاه لبخند را روی لبانت مینشاند.
در ادامه مسیر بازهم فضاارایی جذاب و دیدنی لذت پیادهروی ات را دوچندان میکند و هوای گرفته زیرگذر را اصلا احساس نمیکنی. ورودی پارکینگ ها شلوغ است و خیل جمعیت هر لحظه بیشتر از قبل می شود.
در ذهنم مرور میکنم صاحب این خانه مگر چقدر کریم است که تمام این مردم برای گرفتن تحفه به این ارض مقدس وارد میشوند.
با خودم زیر لب میخوانم ای صفای قلب زارم، هرچه دارم از تو دارم... .