به گزارش شهرآرانیوز، کیومرث ملک مطیعی هم در سن کودکی، مثل دیگر هم سن و سالهای خود، تمام دنیایش بازی در طبیعت سرسبز زادگاهش، انزلی بود. اما رفته رفته به سن مدرسه و درس و تحصیل که رسید، قلاب احساسات و علاقه مندی هایش به هنر نمایش گیر افتاد.
آن قدر که وقتی پا به عرصه بازیگری گذاشت در همان دوران دبیرستان، بارها برای چند اثر نمایشی تشویق شد، جایزه گرفت و به مرور یقین کرد آن استعداد درونی که ارزش صرف باقی عمرش را دارد، همین بازیگری است. اولین بار که به طور جدی با تحصیلات آکادمیک در حوزه بازیگری روبه رو شد، اطلاعیه پذیرش هنرجو در تئاتر رشت بود.
پس از آن با قبولی در آزمون عملی، جریان هنر به طور رسمی در زندگی کیومرث ملک مطیعی، جاری شد. اولین کار جدی او در تئاتر، نمایشنامهای بود با عنوان «نادر پسر شمشیر». آنجایی که درست در حوالی بیست وسه سالگی موظف بود نقش یک پیرمرد هشتادوپنج ساله را بازی کند. موفقیت در اجرای این نقش، او را به باورهای درونی اش نزدیکتر کرد تا خود را به عنوان یک بازیگر باور کند!
در آغاز دهه ۵۰، کیومرث ملک مطیعی پای خود را از سالنهای نمایش فراتر گذاشت، به سینما ورود کرد و تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در بیش از ۱۰ فیلم و چهار مجموعه تلویزیونی حاضر شد که در این بین، بازی در سریال موفق «دایی جان ناپلئون» در سال ۱۳۵۴، با نقش یک معلم، بیش از پیش در نظر مخاطبان آمد. بازی در فیلم «صبح خاکستر» و سریال «شاه دزد» او را از ورطه بازیگران آماتور بیرون کشید تا سری میان دیگر بازیگران فعال دهه ۵۰ بالا بگیرد.
او که همچنان تا پایان دهه ۶۰ به موازات فعالیت در سینما و تلویزیون بازی بر صحنه تئاتر را ترک نکرد، عمده تمرکز خود را بر بازی برابر دوربینهای تصویربرداری گذاشته بود. در کارنامه هنری او بیش از ۴۷ اثر سینمایی و ۶۷ مجموعه تلویزیونی به چشم میخورد، اما آنچه او را به یکی از پرکارترین پیشکسوتان عرصه بازیگری تبدیل کرد، نه دل مشغولیهای مالی که اشتیاق بی حد و حصر به هنر و فعالیت در این حوزه بود. زیرا از همان سالهای جوانی در کنار بازیگری، به استخدام اداره برق درآمد تا محل اصلی درآمد او به بازیگری محدود نشود.
کیومرث ملک مطیعی را عمدتا با نقشهای زودرنج و نگاههای غضب آلود و ملامتهای بی وقفه به یاد میآوریم، اما او در زمره بازیگرانی بود که تکرار در نقشهای پیشنهادی را به شکلی باورپذیر و دوست داشتنی اجرا میکرد و هربار تماشای عصبانیتهای شیرین او، جای تازهای در قلب مخاطب باز میکرد.
ته لهجه دل پذیر گیلکی با چشمهای نافذ روشن در چهرهای استخوانی و خاص، او را به یکی از محبوبترین بازیگرانی تبدیل کرده بود که بارها در نقشهای گوناگون، یک رج به قالیچه هزار رنگ خاطرات تصویری ایرانیان اضافه میکرد. تلاشهای او در حوزه بازیگری سرانجام در یکی دو نقش ماندگار، به ثمر نشست.
طوری که هر چند سال از نمایش این آثار بگذرد همچنان به قوت روزهای نخست، محبوب و خواستنی است، اول بار با شخصیت نصرا...، پیشکار ارباب در سریال «پس از باران» ساخته سعید سلطانی در سال ۱۳۷۹ و بار دوم با نقش غلام شیش لول بند در سریال پرمخاطب «زیر آسمان شهر» به کارگردانی مهران غفوریان در سالهای ۸۰ و ۸۱.
کیومرث ملک مطیعی، اما در سن هفتاد وچهارسالگی، در حالی که تمام جوانی و میان سالی خود را وقف هنر بازیگری کرده بود، پس از آنکه مدتی در بیمارستان شریعتی تهران به علت مشکلات گوارشی بستری بود، در ۲۱ فروردین سال ۱۳۸۹ به علت ایست قلبی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) تهران به خاک
سپرده شد.
پخش سریال کمدی «زیر آسمان شهر» اولین بار در سال ۱۳۸۰ از شبکه ۳ سیما آغاز شد. مجموعهای خاطره انگیز و موفق که با استقبال مخاطبان خود به تولید سری دوم و سوم نیز رسید و با کارگردانی مهران غفوریان، بخشی فراموش نشدنی از خاطرات ایرانیان را در دهه ۸۰ به خود اختصاص داد. کیومرث ملک مطیعی نیز در این مجموعه با نقش غلام شیش لول بند به یکی از محبوبترین شخصیتهای این اثر تبدیل شد به طوری که عمده ایرانیان او را با این نقش به خاطر میآوردند.
ارباب سریال «پس از باران» در سال ۱۳۷۹ کیومرث ملک مطیعی را به گیلان بازگرداند. زادگاه دوست داشتنی اش که بنا بود با نقشی به نام نصرا...، در داستانی حوالی پهلوی دوم، خاطره ساز شود. این سریال که به کارگردانی سعید سلطانی به یکی از پرمخاطبترین سریالهای آن سالها تبدیل شده بود، روابط ارباب رعیتی و قدرت خانها در گذشته را با روایت یک درام پرکشش به تصویر میکشید.