ویدئو | منصور ضابطیان در «آپارات» میزبان ستارگان دوران مدرن می‌شود ویدئو | بخش هایی از گفتگوی جنجالی محمدحسین مهدویان با هوشنگ گلمکانی حادثه در تنکابن | یادی از مرحوم منوچهر حامدی خراسانی، بازیگر سینما و تلویزیون تمدید مهلت ارسال اثر به نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر به نام مادر | مروری بر مشهورترین مادر‌های سینمای پس از انقلاب اسلامی بومیان جزیره سی پی یو آموزش داستان نویسی | شکل مولکول‌های جهان (بخش اول) همه چیز درباره فیلم گلادیاتور ۲ + بازیگران و خلاصه داستان نقش‌آفرینی کیانو ریوز و جیم کری در یک فیلم کارگردان فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای ردپا: پیام انسانی، رمز موفقیت در جشنواره‌های جهانی است اسکار سینمای اسپانیا نامزدهای خود را معرفی کرد برج میلاد، کاخ چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شد آمار فروش سینمای ایران در هفته گذشته (٢ دی ١۴٠٣) استوری رضا کیانیان در واکنش به بستری‌شدن محمدعلی موحد و آلودگی هوا + عکس صوت | دانلود آهنگ جدید بهرام پاییز با نام مادر + متن صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳
سرخط خبرها

قصه تصویری «کرمی که عقاب را نجات داد» در کتابفروشی‌ها

  • کد خبر: ۲۲۴۸۸۳
  • ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۳
قصه تصویری «کرمی که عقاب را نجات داد» در کتابفروشی‌ها
کتاب «کرمی که عقاب را نجات داد» راهی بازار نشر شد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب «کرمی که عقاب را نجات داد» نوشته حمیدرضا توکلی به‌تازگی توسط انتشارات فاطمی منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتاب‌های طوطی» (بخش کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) است.

داستان این‌کتاب تصویری درباره کرمی است که خواب پروانه‌شدن می‌بیند. در همان‌حال بلبلی آواز می‌خواند، سموری می‌رقصد و عقابی در آسمان پرواز می‌کند. اما یک‌شکارچی او را نشانه گرفته و نزدیک است او را بزند.

طرح قصه کتاب پیش‌رو از این‌قرار است:

کرم کوچولو وقتی می‌خواست جای برگ، گلبرگ بخورد فکرش را هم نمی‌کرد که بتواند عقابی را نجات بدهد؛ گل‌های آفتابگردان هم همین‌طور. اصلاً مگر می‌شود همه‌چیز دست‌به‌دست هم بدهند و عقاب نجات پیدا کند؟ عجب ماجرایی! قرار بود هر کدامشان شکاری برای دیگری باشد، اما یک قطره‌ی شبنم بازی را عوض کرد. می‌پرسید چگونه؟ در این مزرعه‌ی پر از خورشید دنیا جور دیگری است.

تصویرگری «کرمی که عقاب را نجات داد» توسط دلارام فقانی انجام شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بعد چشمش افتاد به شبنمی

که روی چهره‌ی آفتابگردان بود.

فکر کرد اشکِ گل است؛ گلی که از ترس زرد شده.

سرش را گذاشت روی آفتابگردان و آرام نگاهش کرد.

راستی که خیلی شبیه خورشید بود.

بلبل از آن بالای بالا

آفتابگردان را دید.

رویش یک‌لکه بود.

دهان بلبل آب افتاد...

ببخشید، منقارش!

این‌کتاب با ۳۲ صفحه مصور رنگی، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۴۰ هزار تومان منتشر شده است.

منبع: مهر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->