روز آنهایی که لباسهایشان همیشه خاکی است، اما راه پیشرفت کشور را هموار و آسفالت میکنند، گرامی باد.
روز آنهایی که صدای بلند و یکنواخت و آزاردهنده دستگاههای محل کارشان را تمام وقت میشنوند، ولی هیچ وقت مدیران بالادستی در اتاقهای ساکتشان صدای آنها را نمیشنوند، گرامی باد.
روز آنهایی که در محل کارشان عرق تن را تحمل میکنند تا وقتی به خانه رفتند عرق شرم نریزند، گرامی باد.
روز آنهایی که لباس کار میپوشند تا خانوادهشان لباس عافیت بپوشند، گرامی باد.
روز آنهایی که لباسهایشان خاکی میشود و دستانشان سیاه میشود تا تولید کشور به خاک سیاه ننشیند، گرامی باد.
روز آنهایی که حرف نمیزنند و کار میکنند ولی باید حرف آنهایی را که حرف میزنند ولی برایشان کاری نمیکنند تحمل کنند، گرامی باد.
روز آنهایی که هر پیچی را تا آخر محکم میکنند ولی حقوقی نمیگیرند که دلشان ذرهای محکم شود، گرامی باد.
روز آنهایی که همیشه مشغول کارند ولی هیچگاه مشمول وامکلان نیستند، گرامی باد.
روز آنهایی که کلاه ایمنی بر سر میگذارند و زحمت میکشند، ولی حاضر نیستند کلاه سر دیگران بگذارند و پول بدون زحمتکشی سر سفره بیاورند، گرامی باد.
روز آنهایی که حتی اگر چرخ زندگی خودشان نچرخد، مواظباند چرخ کارخانجات و تولیدیها از چرخش نایستد گرامی باد.
روز آنهایی که خود خسته به خانه برمیگردند، اما خانواده با دیدنشان خستگی از تنشان بیرون میرود، گرامی باد.
روز آنهایی که حقوقشان در حد آب باریکه است، ولی باید در مقابل سیل عظیم مشکلات اقتصادی بایستند، گرامی باد؛ و در پایان روز آنها که با تأخیر چندماهه حقوق میگیرند، ولی از آنها انتظار دارند بدون حتی چند دقیقه تأخیر در محل کارشان حاضر شوند، گرامی باد!