محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ یکی از محصولات نوروزی پلتفرم نماوا به دست متخصص کمدیهای بسازبفروش ساخته شده است. «اکازیون» به کارگردانی مسعود اطیابی و نویسندگی حمزه صالحی (زوج سازنده فیلمهای پرفروشی مانند «دینامیت»، «انفرادی»، «تگزاس ۲» و «بخارست») یک سریال ساده است که میتوانیم آن را پروژهای با هدف جذب حداکثری مخاطب با هزینه کم تولید قلمداد کنیم؛ اثری که ظاهرا مسعود اطیابی، آن را لابه لای برنامه هایش و صرفا با رویکردی تفننی ساخته است؛ زیرا «اکازیون» حتی از فیلمهای کمدی این کارگردان هم بسیار ضعیفتر است.
«اکازیون» یک مینی سریال ساده است که صرفا الگوهای امتحان پس داده را بدون هیچ گونه وجه خلاقانه و هنری تکرار میکند و از این رویکردش تا حدی جواب مثبت هم میگیرد. اساسا ترکیب نوستالژی و کمدی در سالهای گذشته بسیار موردتوجه مخاطبان ایرانی قرار گرفته است و اقبال عمومی به آثاری مثل «نهنگ عنبر»، «هزارپا»، «فسیل» و... نشان میدهد که مخاطبان سینما و شبکه نمایش خانگی ایران، از خندیدن به گذشته خودشان حسابی سر ذوق میآیند. این موضوعی است که جامعه شناسان سینما باید آن را تحلیل کنند؛ هرچند بعید است که نتایج این تحلیلها چندان امیدوارکننده باشد.
قصه سریال «اکازیون» بین اعضای خانوادهای میگذرد که دایی بچهها (برادرزن پدر خانواده) مردی خراب کار و دردسرساز است. پدر خانواده مدام او را نفرین میکند و صحبت کردن درباره برادر همسرش در خانه را ممنوع کرده است. این طرح کلی قصه «اکازیون» است که بیشتر به یک روایت آیتمیک میماند تا یک سریال خانگی. در واقع، از زمان ورود شخصیت دایی محسن، در هر قسمت یک خراب کاری تازه و جنون آمیز از او میبینیم که از فرط احمقانه بودن، بیشتر از آنکه مخاطب را به خنده بیندازد، باعث تعجب بیننده میشود.
جنس شوخیهای «اکازیون» را میتوانیم به سه دسته تقسیم کنیم: اول، شوخیهای معمولی که آن قدر تکرار میشوند تا مخاطب را دل زده کنند؛ مثلا واکنش پدر خانواده به عکس دایی محسن در قسمت اول چندین بار تکرار میشود و در قسمت سوم نیز خصلت اصلی رفتار شخصیت حاج قربان آن قدر تکرار میشود که بامزگی خودش را از دست میدهد.
دومین دسته از شوخیهای «اکازیون»، همان لودگیهای تکراری سینمای تجاری ایران است؛ دویدن دور حیاط خانه برای کتک زدن دایی محسن که وقتی به نتیجه نمیرسد، به پرت کردن دمپایی میانجامد، پدری به نام حاج بابا با خصلتهای مذهبی و سنتی اغراق شده که مدام حرص میخورد و برادرزنش را نفرین میکند و اینکه در یک فضای سه نفره بین پدر و دو فرزندش، پدر در واکنش به حرف دختر، پسرش را میزند.
به این معجون، کمی هم رقص و استفاده اغراق شده از لباسهایی را که در دهه ۶۰ رایج بودند و ما امروز به آنها میخندیم، اضافه کنید تا محتوای «اکازیون» را بهتر دریابید. سومین دسته از شوخیهای «اکازیون»، اما شوخیهایی تکراری نیستند، درحالی که چندان شباهتی به شوخی هم ندارند و بیشتر به جنون میمانند. ماجرا از این قرار است که شخصیت خراب کار قصه، دست به کارهایی میزند که نافرجامی آنها از همان ابتدا معلوم است؛ اما او بازهم بر این رفتارهای احمقانه پافشاری میکند و حتی میتواند دیگران را با خود همراه کند. این خلاصهای از کمدی جاری در «اکازیون» است.
از منظر فنی و هنری، «اکازیون» نه مدعی یک کار متفاوت و خوش ساخت است و نه اساسا هنرمندانه و نوآورانه بودن برایش محلی از اعراب دارد. فارغ از اینکه سریال تازه مسعود اطیابی خالی از هرگونه وجه هنری یا نکته محتوایی به نظر میرسد، ضعف بزرگ این مجموعه -در مقایسه با دیگر آثار این کارگردان- خالی بودن آن از بازیگران بانمک و اثرگذار در حوزه کمدی است.
ایفای نقشهای اصلی «اکازیون» برعهده ایمان صفا، هادی کاظمی، سمانه پاکدل و غلامرضا نیکخواه است؛ چهار بازیگری که همگی در نقشهای مکمل میتوانند گاهی بامزگیهایی داشته باشند، اما حضورشان در نبود یکی دو کمدین قدرتمند، بسیار کم رمقتر از همیشه جلوه میکند.
«اکازیون» میتوانست قدری آبرومندتر باشد؛ اگر از یکی دو بازیگر جاافتاده، خلاق و صاحب سبک در کمدی (مثل پژمان جمشیدی، احمد مهرانفر یا حتی رضا عطاران) بهرهمند بود. این درحالی است که بازیگران این سریال نمیتوانند حتی همان شوخیهای ساده طراحی شده را با ظرافتی به اجرا بگذارند که فضای سریال قدری گرمتر شود. بدبختانه، حتی گریمهای اغراق شده و طراحی لباس امتحان پس داده هم نمیتواند این مجموعه را به استاندارد سریالهای کمدی محبوب نزدیک کند.