محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ وضعیت رئالیتیشوهای شبکه نمایش خانگی را در یکیدو سال گذشته میتوان فاجعهبار توصیف کرد؛ بهطوریکه حتی چهره محبوب و باسابقهای مثل مهران مدیری هم نتوانسته است نظر مساعد مخاطبان این رسانه را جلب کند.
درحالیکه «اسکار» مهران مدیری بهمراتب از «دورهمی» ضعیفتر است، «شبهای مافیا: زودیاک» و «پدرخوانده» فقط برای قشر کوچکی از جامعه که به بازی مافیا علاقهمند است، تولید میشوند، «شبآهنگی» به تکرار افتاده و «همزاد من» نیز بهحدی ضعیف ظاهر شده که کمتر مخاطبی پیگیر تماشای آن است، حامد جوادزاده و همکارانش فصل دوم «صداتو» را با هوشمندی و توجه به بازخورد مخاطبان، پررونقتر از فصل اول ساختهاند.
با پخش هشت قسمت از فصل جدید این مسابقه تلویزیونی، میتوان دریافت که همراهی با مخاطب و پرهیز از سرسریگرفتن تولید رئالیتیشوهایی که هدف اولشان ایجاد سرگرمی است، میتواند رمز موفقیت برنامهسازان در تولید سرگرمیهای آبرومند باشد. درواقع، برگ برنده فصل دوم «صداتو» این است که خودش را جدی میگیرد و کارش را با نهایت دقت و وسواس انجام میدهد.
«صداتو» که برنامهای الهامگرفتهشده از یک مسابقه خارجی است، نه بهواسطه یک ایده بکر یا دعوت از چهرههای محبوب و سلبریتیهای جنجالی، بلکه بهواسطه کیفیت اجرایی و دقت در جزئیات، توانسته است جایگاه خودش را در میان انبوهی از تولیدات بیاثر شبکه خانگی تثبیت کند.
حامدجوادزاده که تا پیش از این با مجموعه «ممیزی» و همکاری با وحیدآقاپور شناخته میشد، در مقام نفر اول و هدایتکننده اصلی مجموعه «صداتو»، بیشتر از اینکه بهواسطه بامزگیهای فیالبداهه یا رنگینکردن سفره این برنامه با شوخیهای ممنوعه دیده شود، نان تسلطش به قواعد رسانه را میخورد.
او در ابتدای هر قسمت از این برنامه چند دقیقه با مخاطبان «صداتو» حرف میزند و حاصل تحلیلهای گروه سازنده و نظرات مردمی را روی تصاویر با مخاطبان به اشتراک میگذارد تا نشان دهد که چه احترام ویژهای برای مردم قائل است. مهمترین تفاوت «صداتو» در فاصله فصل اول و دوم این مجموعه به حفظ بدنه اصلی این مسابقه معماییموزیکال و اصلاح جزئیات آن مربوط میشود.
در این فاصله، مجموعه کمککنندهها و مجری برنامه بدون تغییر باقی مانده و در عوض، چند مورد مهم از جزئیات ناکارآمد ساختار «صداتو» اصلاح شدهاند.
در این فصل، قصههای شرکتکنندهها سرراستتر و البته کوتاهتر شدهاند، چالش استودیو مخفی بهصورت زنده برگزار میشود و بخش بیاثر موسوم به چالش آنلاک نیز بهطور کامل حذف شده است. از سوی دیگر، در این فصل به شرکتکنندههایی که خواننده هستند، مجال بیشتری برای هنرنمایی داده میشود که این موضوع بسیار موردتوجه مخاطبان قرار گرفته است.
علاوه بر این، گروه طراحی و کارگردانی «صداتو»، در فاصله بین فصلهای اول و دوم، کاملا خودش را بهروزرسانی کرده است و تقریبا در همه قسمتها موفق میشود کمککنندههای باهوش برنامه را گول بزند. بهاینترتیب، ظرافتهای «صداتو» هفتهبههفته بیشتر میشود و یک رقابت پیچیده بین چهار کمککننده و گروه کارگردانی شکل میگیرد که مخاطبان را غافلگیر میکند.
اما برگ برنده «صداتو» در فصل دوم این است که جوادزاده و همکارانش خطر تکراریشدن را بهخوبی درک کرده و برای پرهیز از ملالآورشدن برنامهشان بهازای هر چهار قسمت، یک شگفتانه بسیار جذاب در نظر گرفتهاند. ماجرا از این قرار است که قسمتهای چهارم و هشتم از فصل دوم «صداتو»، براساس دو تم خاص طراحی شده بودند که انتظار میرود این اتفاق در قسمت دوازدهم نیز تکرار شود.
در این قسمتها که شرکتکننده، آنهم نه از میان مردم عادی که در سامانه شرکت کردهاند، بلکه از میان چهرههای شناختهشده انتخاب میشود، وجه سرگرمی کمی پررنگتری نسبت به دیگر قسمتها دارد.
قسمت چهارم با تم نوستالژیک دهه ۶۰ و حضور سیدجواد هاشمی که به ایفای نقشهای مرتبط با این دوران مشهور است، حسابی موردتوجه قرار گرفت و قسمت هشتم نیز با حضور سامان احتشامی و استفاده از تم هنرمندان دوقلو، حسابی به مذاق مخاطبان خوش آمد.
در دل این قسمتهای متفاوت، شگفتانه دیگری هم کاشته شده بود که به حضور بیخبر امیرحسین مدرس و پسرش در قسمت چهارم و حضور علی پروین در قسمت هشتم بازمیگشت.
خوشبختانه، سازندگان «صداتو» حدنگهداشتن را بهخوبی بلدند و در هر دو مورد، با هدایت دقیق روند برنامه و تدوین خوشریتم پلانها، اجازه ندادند که شگفتانههایشان به ورطه پرحرفی بیفتند.
در مجموع، «صداتو» در فصل دوم توانسته است به برنامهسازان و مدیران رسانههای خانگی ثابت کند که میشود برخلاف جریان آب شنا کرد، سرگرمی باوقار ساخت، به سلبریتیهای زرد متکی نبود و درعینحال میدان کوچکی را هم برای درخشش هنرمندان جوان و مستعد -یا بهقول حامد جوادزاده، فرزندان این سرزمین- فراهم کرد.