آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ شهرت امامرضا (ع) به عالم آل محمد (ص) و وامداری تشیع به مجاهدتهای علمی، فرهنگی و سیاسی ایشان صرفا به هجرت حضرت به ایران مربوط نمیشود، بلکه سیره عملی و نظری و احادیث ایشان هم بابی متفاوت از تبیینگری در اهمیت امامت گشوده است که برای همه تاریخ، حکم چراغ راه را دارد و مانع از گم شدن در بازارهای جعلی میشود؛ مثل حدیث معروف «سلسلهالذهب» که یادمان داد شرط توحید فقط امامت است. در آستانه ولادت حضرت و در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین ابراهیم بهاری، کارشناس مذهبی، محتوای غنی و عمیق این حدیث و رهاورد آن برای تشیع را بررسی کردهایم.
وقتی حضرت علیبنموسیالرضا (ع) بهسمت ایران حرکت کردند، برپایه سیاستهای مأمون عباسی، همه تلاش کارگزاران حکومت و همراهان کاروان این بود حضرت از مواضعی عبور کنند که کمجمعیت باشد و مواجههای میان امام و مردم رخ ندهد، درحالیکه اصل بر آن بود که حضرت ثامنالحجج (ع) از شهرهای بزرگ و باجمعیت عبور کنند و مردم از محضر ایشان بهره بگیرند، اما مسیری که حضرت پیمودند، بیشتر حاشیه شهرها و نقاط دورافتاده بود تااینکه کاروان امام به نیشابور رسید.
نیشابور شهری است با جایگاه عظیم علمی، تاجاییکه برخی مورخان نوشتهاند بیش از ۱۰ تا ۱۲هزار مورخ، محدث و اهل علم و قلم در این شهر سکونت داشتهاند. زمانی که حضرت رضا (ع) وارد این شهر شدند، برای مردمی که به استقبالشان آمده بودند، سخنرانی کردند و در خطبهای که خواندند، مسائل مهمی را یادآوری کردند.
پس از آنکه صحبت امام رضا (ع) به پایان رسید (البته برخی میگویند حین خطبه بوده است) و محمل به راه افتاد، ایشان پرده را کنار زدند و خطاب به مردم فرمودند: «از پدرم شنیدم و ایشان از پدرشان و...» سند حدیث را ادامه دادند تا به پیامبر (ص) رسیدند و فرمودند: «رسول خدا (ص) این حدیث را از خدا نقل کرده است که کلمه لاالهالاا... دژ مستحکم من است و هرکه در این قلعه قرار بگیرد، در امنیت و امان خواهد بود» و سپس پرده را انداختند و پس از کمی حرکت، مجدد پرده را بالا زدند و فرمودند: «البته این شرط و شروطی دارد و من از شروط آن هستم».
در این حدیث که حضرت بیان کردهاند، انوار تابان ائمه معصوم (ع) را به نمایش میگذارد که بدانید وجود مبارک پروردگار اراده کرده است ما اهلبیت (ع) در این عالم از چنین امتیازی برخوردار باشیم که حتی اگر فردی در مسیر توحید حرکت کند، اما ولایت ما را نداشته باشد، آن توحید به کارش نمیآید! این حدیث بهدلیل آنکه راویان آن، ائمه (ع) هستند، به سلسلهالذهب یعنی زنجیره طلایی (و دارای پشتوانه روایی قوی) شهرت یافته است. جالب آنکه منابع حدیثی این روایت، کثیر و معتبر است و حتی در برخی منابع اهلسنت نیز نقل شده است.
امامرضا (ع) با بیان این حدیث درصدد بودند به همه تاریخ بگویند جریان امامت، هرگز و ابدا از نبوت و توحید جدا نیست و امامت، استمرار نبوت است و اگر نبوت باقی مانده است، بهخاطر این امامت است و بدون امامت، توحید و نبوت هم دچار تزلزل میشود. این مانند روایتی است که امامصادق (ع) فرمودند: «اگر صلح امامحسن (ع) و شهادت سیدالشهدا (ع) نبود، هیچ اثری از نبوت و به تبع آن از توحید روی زمین باقی نمیماند». بهعبارت بهتر، مسیر هدایت با سلسله امامت است که طی میشود و این دژ مستحکم توحید بهواسطه اهلبیت (ع)، قدرت و استحکام مییابد.
اگر این شرایط یعنی وجود مبارک چهاردهمعصوم (ع) نباشد، آن دژ مستحکم هم باقی نمیماند. به معنای واقعی کلمه، امامت تکمیلکننده و آگاهیدهنده توحید و عدل و نبوت و معاد است. قوه اجرایی کامل جریان توحید در جامعه، محوریت امامت ائمه اثنیعشری است؛ به همین دلیل هم آنها که امامرضا (ع) را قبول دارند، شیعه اثنیعشری محسوب میشوند.
در جریان خلقت پیامبر (ص) میبینیم که خدا برای هیچیک از انبیا و اوصیا و فرزندان آنها به این حد جایگاه والا و مورداحترام قائل نبوده است که در خلقت نوری آنها اینقدر غوغا کند. از جلوههای این غوغاگری، حدیث کساست. زمانی که خمسه طیبه ذیل این کساء جمع میشوند و جبرائیل از کیستی آنها میپرسد، خدا میفرماید: «اینها فاطمه و پدرش، فاطمه و همسرش و فاطمه و فرزندانش هستند» و سپس میفرماید: «اگر خورشید را آفریدم و دریاها را مواج کردم، دلیلی ندارد مگر این پنج نفر».
زمانی که پیامبر (ص) کساء را بر سر خود و آن چهار نفر کشیدند، برخی همسران ایشان نیز حضور داشتند و وقتی آنها نیز درخواست کردند که زیر کساء بروند، رسول خدا (ص) فرمودند: «نه؛ از زیر این کساء قرار است نورانیت به عالم منعکس شود»؛ و امروز با گذشت ۱۲۰۰سال از غیبت حضرت حجت (عج)، هرچه جلوتر میرویم، شناخت مردم از اهلبیت (ع) بیشتر و نورانیت آنها در عالم، گستردهتر میشود.
برای معرفی و تبیین حدیث سلسلهالذهب در جامعه باید در عمل و رفتار اقدام کنیم؛ امامصادق (ع) فرمودند: «هرکه علیبنموسیالرضا (ع) را عارف به حقش زیارت کند، من او را از گردنههای قیامت عبور میدهم». پرسیدند: «عارف به حق یعنی چه؟». حضرت فرمودند: «اینکه بداند او امام است، اطاعتش واجب است و شهید شده؛ یعنی مشمول ظلم قرار گرفته است».
همچنین از آن حضرت، روایت است که فرمودند: «دین چیزی جز حب و بغض نیست». وقتی از چیستی این حب و بغض پرسیدند، ایشان پاسخ دادند: «حب به ما و بغض درباره دشمن ما؛ جامعهای که این حب و بغض را سرلوحه قرار دهد، به آن نقطه رهایی میرسد و از عنایت الهی برخوردار خواهد شد. امامرضا (ع) این حقیقت را به زیبایی تمام و در کمال تدبیر بیان کردند و برای تاریخ به میراث گذاشتند.
مهم آن است که تدبیر امامرضا (ع) بر حفظ امامت، تأثیری عمیق گذاشته است و آن حضرت با همین تدبیر، ودیعه امامت را به دست امامزمان (عج) رساندند. اینکه امامزمان (عج) به ابنالرضا نیز شهرت دارند، برای آن است که حضرت علیبنموسیالرضا (ع) در امامت اثنیعشری و اعتقاد به مهدویت و جریان غیبت و انتظار فرج، نقشی بنیادین ایفا کردهاند.
اینکه در امامت چه ظرفیتهایی نهفته است که بهعنوان شرط توحید معرفی میشود، باید گفت امامت جریان استمرار بخشیدن به رشد و حیات بشری بهسمت انسان کامل است؛ بهسمت انسانی که خدا وعده او را به ملائکه داد. وقتی ملائکه از خدا پرسیدند: چرا بشر را خلق کردی، خداوند به آنها پاسخ داد: «من گنج پنهان بودم و خواستم در زمین تجلی کنم...». این تجلی رخ نمیدهد؛ مگر آنکه قدرت و دستهایی پاک، بشر را در این مسیر حرکت دهد و هدایت کند و این قدرت در وجود مقدس ائمه (ع) نهفته است.
امروز در جریان فلسطین و غزه، نزدیک به ۲ میلیارد مسلمان اهلسنت، مقابل جنایات اسرائیل سکوت کردهاند، اما این شیعه در اقلیت است که با جمعیت حدود ۴۰۰میلیون نفری خود، تلاش میکند مظلومان غزه را از چنگال مرگ نجات دهد. این قدرت شیعه است که علمی و عملی و تحلیلی وارد شده است و حمایت مالی و جانی از مردم غزه میکند. این نشان میدهد که امامت اهلبیت (ع) دارای آثار روزافزون در دنیا و قدرت بلامنازع است و با این نورانیت، دنیا را آماده حکومت عدل الهی میکند تا امامزمان (عج) بیایند و دنیا، طعم عدالت واقعی را بچشد.
وقتی امام معصومی مثل حضرت رضا (ع) به کشور ما وارد شدند، باشکوهترین استقبالها از ایشان صورت گرفت. پس از ایشان هم میبینیم در طول تاریخ، آنها که از مسیر امامت حمایت کردهاند، از چنین پشتوانه مردمی برخوردار شدهاند. اینکه بعد از گذشت بیش از هزار سال، روزی که امامخمینی (ره) از دنیا رفتند، آن جمعیت چندینمیلیونی به تشییع سلاله فاطمی آمدند یا تشییع کمنظیر حاجقاسم سلیمانی بهدلیل ارادت خاص آنها به سبک زندگی اهلبیتی و حمایت از جریان امامت و ولایت بود.
این نشان میدهد امامت و مسیر اصلی هدایت به قدری اهمیت دارد که روزبهروز در جهان جلوهگرتر میشود و روزی میرسد که عدالتگستر عالم با همه ابزار موجود و عنایت خدای عالم، حکومت عدل را در پهنه گیتی بگستراند.