نگهداری موقت از کودک تبعه بی‌سرپرست برای ایرانیان و دیگر اتباع میسر شد برخورد قطار با عابر پیاده جان شهروند ملایری را گرفت (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) برخورد خودرو پراید با موتورسیکلت یک مصدوم برجای گذاشت (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) زلزله قم را لرزاند (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) هشدار: مراقب پشه آئدس باشید| راه‌های پیشگیری از تب دنگی برخورد جدی پلیس در خصوص توزیع ۷۰ تن گوشت مغولستانی آخرین خبر‌ها از وضعیت زائران ایرانی در گرمای ۵۰ درجه عربستان (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) آتش سوزی یک کارگاه تولید مبلمان در جاده کلات (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) «آرامش در شهر» سایه افکند| جمع آوری ۴۶۰ معتاد متجاهر در مشهد یک فوتی در ریزش منزل مسکونی در چناران (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) + فیلم توضیحات پلیس تهران بزرگ درباره حادثه جوادیه به‌هم‌ریختگی در پیش‌فروش بلیت قطار‌ها همچنان ادامه دارد آخرین اخبار از عملیات جست‌و‌جوی مفقودین معدنِ شازند (۲۸ خرداد ۱۴۰۳) + عکس پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (٢٨ خرداد ١۴٠٣) | وزش باد شدید همراه با گردوخاک افزایش مبلغ جریمه‌های رانندگی به زمان دیگری موکول شد مواقعی که سگ‌گزیدگی باعث مرگ می‌شود + نظر دامپزشکان آیا زمان واریز معوقات حقوق فروردین ۱۴۰۳ بازنشستگان تامین‌اجتماعی مشخص شد؟ سایه تورم بر سرِ بازنشستگان | نقدی بر اجرانشدن ماده ۹۶ قانون تامین اجتماعی برخورد ۲ خودرو سواری در جاده اسفراین یک فوتی و ۲ مصدوم برجا گذاشت آپارتمان‌نشینی، نور خورشید و کمبود ویتامین دی!
سرخط خبرها

گروه‌های جهادی در سیل مشهد چه کردند؟

  • کد خبر: ۲۳۰۵۳۱
  • ۰۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۶
گروه‌های جهادی در سیل مشهد چه کردند؟
پای صحبت اعضای برخی گروه‌های جهادی که در سیل اخیر یاری گر مردم مشهد و روستا‌های اطراف بودند.

به گزارش شهرآرانیوز، «سد‌های مشهد کمی سیراب شدند». خوشحالی این خبر برای همه آنهایی که ماه‌ها چشم‌انتظار بارش ابر‌های آسمان بودند و دعای باران خوانده بودند، بی نهایت بود؛ آنهایی که از بارش یکریز اردیبهشتی، حسابی کیفور شدند. برخی هم به‌شکرانه دعای مستجاب‌شده‌شان سجاده پهن کردند و زیر آسمان پر از ابر، نماز شکر خواندند.

بعضی‌ها هم به خیابان آمدند تا این لحظه‌ها را در قاب دوربین‌هایشان ثبت کنند، اما کسی نمی‌دانست چه سرنوشتی در انتظار برخی محله‌های شهر و خانه‌‎های همشهریانمان است. باران شدید و شدیدتر شد. همه آنهایی که دلشان را به سرخوشی هوای بهار سپرده بودند، غافلگیر شدند. لذت باران و حظ تماشای آن دیری نپایید و آب به زندگی خیلی‌ها افتاد. 

نشان به آن نشان که جوی‌های باریک توی کوچه‌‎‌پس‌کوچه‌ها سیلاب شدند و زندگی خیلی‌‎ها را زیر آب بردند، با این حال درکنار همت مسئولان، گروه‌های جهادی هم که با نیرو‌های پرانرژی و جوان بار‌ها گره از مشکلات شهر باز کرده‌اند، نتوانستند بی‌خیال موضوع شوند و برای کمک به مردم راهی شدند. هرکه به اندازه ظرفیت و بضاعت خود، بخشی از کار را برعهده گرفت. آنهایی که اعتقاد داشتند جهاد فقط رسیدگی به مناطق محروم نیست، آستین بالا زدند و کمک را از همسایه‎‌های خود شروع کردند و با سطل‎های کوچک و بزرگ، خانه‌های آب‌گرفته را خالی کردند.

جهادگران دانشجو؛ پای کار

انگار امیر سالاری، مسئول سازندگی و عملیات جهادی بسیج دانشجویی خراسان رضوی، هنوز درگیر سروسامان دادن به این ماجراست که تلفنمان را خیلی کوتاه و خلاصه پاسخ می‌دهد و‌ می‌گوید: در ماجرای سیل امسال هم مثل بحران‌های دیگر، دانشجویان دانشگاه‌های مختلف در قالب گروه‌های جهادی شرکت کردند و خدا را شکر مثل همیشه تأثیرگذار بودند و گرچه هنوز برخی مسیر‌های روستایی کاملا لایروبی نشده، جریان زندگی مردم به روال عادی برگشته است.

روایت همدلی‌ها در سیل مشهد

جادوی کار‌های جهادی

خانم علیزاده، خودش را جهادگری معرفی می‌کند که درکنار دیگر اعضای گروه شهید ابراهیم هادی فعالیت می‌کند. همین اندازه را برای معرفی خودش کافی می‌داند و دوست دارد قبل از روایت تلخ ماجرای سیل اخیر، صحبت را با تعریف از جریان‌های شیرین دیگری آغاز کند: شاید برای شما عجیب باشد، اما ما در گروه خودمان زیاد دیده ایم که زن و شوهری که هنوز مهر عقدنامه شان خشک نشده است، ماه عسل را بی خیال شده و به این اردو‌ها آمده اند. 

تأثیر این برنامه‌ها آن قدر زیاد بوده است که پای ثابت این گروه شده اند؛ حالا چه جادویی در این اردوهاست، خدا می‌داند که فقط کافی است اعلام کنند کجا برای مردم مشکلی پیش آمده است تا هرکه در هر شرایطی که هست، اعلام آمادگی کند و پای کار بیاید.
او می‌گوید: خواهران جهادگر، هم در پشت صحنه پشتیبان هستند و هم حضور میدانی دارند. به شرایطش بستگی دارد که چه چیزی بطلبد.   

بازهم می‌خواهد جهادگر خطابش کنیم و‌ می‌گوید: از همان اولین سیلی که رخ داد، واحد فنی وعمران گروه، مشغول کار تعمیر منازل و قطعات الکترونیکی بودند. هرکه اعلام آسیب دیدگی می‌کرد، به کمکش می‌رفتیم؛ البته همه این کار‌ها لازم و خوب بود، اما مردم، مضطرب و نگران بودند و باید آرامشان هم می‌کردیم. اینجا بود که اعضای گروه فرهنگی، کارشان را شروع کردند. نمی‌دانید توسل کردن به ائمه (ع) و خواندن زیارت عاشورا در جمعی که درماندگی را‌ می‌شد در نگاه کوچک و بزرگشان دید، چه آرامشی را حکم فرما کرده بود! این‌ها همه، کار خدا بود.   

روایت همدلی‌ها در سیل مشهد

کمک رسانی با دست‌های خالی

مجید زواری، فرمانده حوزه بسیج شهرک رضوی و مسئول گروه جهادی شهدای گمنام رضویه است که در حادثه سیل اخیر مشهد، گروه آن‌ها هم پای کار کمک رسانی بوده اند. او اعتقاد دارد وقتی آدم‌ها کار جهادی را تمام می‌کنند، خسته اند، اما نشاط دارند و اصلا جور دیگری می‌شوند.   

گروه جهادی آن‌ها کوچک و جمع وجور است. نهایت تا بیست نفر را شامل می‌شوند که مثل گروه‌های داوطلبانه دیگر، کار‌های زیادی انجام داده اند؛ از راه اندازی کارگاه‌های دوخت ماسک در زمان همه گیری کرونا و توزیع آن تا بسیج شدن برای نقاشی کردن و مرمت مدارس. او با ایمان کامل می‌گوید: فعالیت‌های جهادی، جایی برای دویدن و خسته شدن و عرق ریختن است، اما شک نکنید وقتی آدم‌های جهادی از مأموریت محول شده شان برمی گردند، فکر نوین و تازه‌ای خواهند داشت. اصلا آدم دیگری شده اند.   

او ادامه می‌دهد: خدا کند حرف‌هایی که‌ می‌زنم، حمل بر تعریف از خود و جهادگران نباشد، اما در ماجرای باران و سیل اخیر، واقعا دست ما خالی بود. نیاز به بیل مکانیکی و تجهیزات دیگر داشتیم که دراختیارمان نبود. مانده بودیم بدون پمپ لجن کش چطور می‌شود به مردم کمک کرد، اما همه آستین هایشان را بالا زدند، چکمه به پا کردند و لباس کارگری به تن. خالی کردن آب منازل شروع شد. فکر نکنید به این سادگی هاست که‌ می‌گویم؛ موضوع خیلی دردناک‌تر از این حرف هاست. هوا سرد بود و زندگی‌ها به آب نشسته بود. برخی اهالی بهتشان برده بود و‌ نمی‌توانستند قدم از قدم بردارند.   

روایت را این طور ادامه می‌دهد: دستمان خالی بود، اما مگر دلمان طاقت می‌آورد که آن صحنه‌ها را ببینیم و ساکت بمانیم؟ دیوار خانه‌ها را تا نیمه، آب گرفته بود و‌ نمی‌توانستیم منتظر بمانیم تا تجهیزات برسد، بنابراین با سطل، شروع به خالی کردن آب کردیم. مردم هم به کمک آمدند. از قدیم گفته اند یک دست صدا ندارد و همدلی که باشد، هیچ مشکلی نمی‌ماند.

روایت همدلی‌ها در سیل مشهد

نمونه‌ای کوچک از جهاد واقعی

برخی گروه‌های جهادی با همان اشتیاقی که کار می‌کنند، حرف هم می‌زنند. «اردو‌های جهادی نمونه کوچکی از جهاد واقعی است و به یک مانور می‌ماند و هرکه یک بار طعم همراهی با گروه را چشیده باشد، مشتری دائم این اردو‌ها می‌شود». این‌ها حرف‌های دکتر یحیی میرزایی، مسئول گروه جهادی شهید ابراهیم هادی، است که حدود بیست سال است در قالب برنامه‌های مختلف، خدمت جهادی به مناطق محروم را تجربه کرده‎ است. او‌ می‌گوید: اعضای شرکت کننده در این گروه، همه نوع فعالیتی انجام داده اند؛ از ساخت وساز خانه گرفته تا کمک‌های پزشکی و.... عبارتش را با این جمله کامل می‌کند: «اردو‌های جهادی شهید ابراهیم هادی، خیلی‌ها را با خود همراه کرده است. ماشاءا... اش را بگویید، جمعیتمان زیاد شده است».   

او ادامه می‌دهد: اردو‌های جهادی ما در چند بخش محله ای، منطقه ‎ای و فراگیر پیش بینی شده است و گروهمان شامل دویست نفر می‌شود. هم زمان با حوادث مختلف، فراخوان منتشر می‌شود. برای کمک در سیل اخیر، بیش از شصت نفر اعلام آمادگی کردند و خدمت رسانی در روستا‌های احمدآباد و بزجانی (فریمان) انجام شد.

 هر فردی به فراخور توانایی و ظرفیتی که داشت، عهده دار مسئولیت شد. برخی برای کار تفکیک دارو‌ها بسیج شدند. تیم پزشکی هم وظیفه درمان را عهده دار بود. برخی هم در کار بسته بندی آب معدنی و بسته‌های معیشتی مشارکت کردند و خدا را شکر سعی کردیم مثل همیشه زمان را از دست ندهیم.   

میرزایی به این قسمت صحبت که‌ می‌رسد، ترجیح می‌دهد کمی درباره قابلیت‌های گروه‌های جهادی در مراحل سخت و حساس حرف بزند که در موقعیت‌های مختلف، گره گشا بوده اند. او‌ می‌گوید: هدف اصلی چنین طرح هایی، ترویج فرهنگ و ارتقای روحیه مشارکت پذیری در جوانان است. خوشحالم که درکنار گروه‌های جهادی، خیلی از جوان‌ها در محله خودشان دست به کار شدند و در تسهیل و بهبود روند به مدیریت شهری کمک کردند.

روایت همدلی‌ها در سیل مشهد

مردم پا به پای جهادگران

ارسلان یعقوبی فر که همه اعضای گروه او را به «مهندس» می‌شناسند، یکی دیگر از جهادگران گروه شهید ابراهیم هادی است. او اعتقاد دارد فعالیت در گروه‌های جهادی، تأثیر معنوی فراوان روی بچه‌های گروه می‌گذارد و به همین دلیل، بانشاط و پرانرژی کار می‌کنند و خستگی ناپذیر پای کار هستند. روایتش را از کمک رسانی در سیل اخیر مشهد و روستا‌های اطراف این طور شروع می‌کند: زمانی که بارندگی از حالت عادی خود خارج شد و شدت گرفت، احساس کردیم مردم به کمک نیاز دارند.

 فراخوان زدیم و نیرو‌ها را بسیج کردیم و رفتیم محدوده سیدی. نیرو‌های آتش نشانی و هلال احمر قبل از ما دست به کار شده بودند و گفتند حجم سیل در روستا‌های اطراف خیلی زیاد است و بهتر است به کمک اهالی آن منطقه برویم. زمان تعلل و تردید نبود. گروه ما در این جریان، جمعیتی شصت، هفتادنفره را شامل می‌شد که رفتیم روستای احمد آباد.

خوشبختانه مردم قبل از وقوع سیل، خانه‌ها را تخلیه کرده بودند و خیالمان راحت بود که آسیب جانی، کسی را تهدید نمی‌کند. آب قطع شده بود و با تانکر آب رسانی می‌شد. آب تا یک متری خانه‌ها می‌آمد. گاز هم قطع شده بود و مردم وضعیت خیلی سختی داشتند. خوشبختانه تراکتور و لجن کش و تجهیزات دیگر هم رسید، اما مردم نگران مال واموالشان بودند. بچه‌ها چکمه و لباس‌های مخصوصشان را پوشیدند و با پارو رفتند داخل منازل. خود مردم هم پای کار بودند. اتحاد و هم بستگی هرجایی که باشد، محال است به نتیجه شیرین نرسد.   

خودش مکث کوتاه بین صحبت هایش را‌ می‌شکند و ادامه می‌دهد: در روستای هدایت آباد فریمان، دو خانواده جهیزیه دخترشان زیر آب رفته بود و بهت زده مانده بودند که چه کنند. خانواده‌هایی هم بودند که دام هایشان را از دست داده بودند. حرف‌های آن‌ها هنوز توی گوشمان زنگ می‌خورد که تا چشمشان به کسی می‌افتاد، مستأصل فقط یک عبارت را تکرار می‌کردند: «سرمایه مان از دست رفت». آرام کردن آن‌ها کار سختی بود.   

او می‌گوید:، اما کنار همه این تلخی ها، اتفاقات شیرینی هم در این اردوی جهادی افتاده است. برای کمک به اهالی یکی از روستا‌های حوالی مشهد که رفته بودیم، در مسیر چند کارخانه شن شویی و معدن بود که یکی از جهادگران ما از آن روستاییان خواست ماشین آلاتشان را پای کار بیاورند. قبل از اینکه تجهیزات از راه برسد، ما امدادرسانی را شروع کردیم و اهالی را در حسینیه‌ها اسکان دادیم. در این سفر، یک پزشک و دو پرستار داشتیم. برخی به دلیل آشامیدن آب شرب آلوده، بیمار شده بودند که ویزیت شدند و خیلی‌های دیگر هم دارو دریافت کردند.   

دلتنگی در سیل

بچه‌های گروه جهادی، اهل شوخی و مزاح هستند. محمدتقی، یکی از جهادگران گروه شهیدمصطفی صدرزاده، وابسته به کانون فرهنگی شهید اشرفی اصفهانی، می‌گوید: اگر نامی از من نمی‌برید، ماجرایی را که امسال برایم رخ داده است، تعریف کنم تا کمی بخندید. پنج سالی می‌شود که در اردو‌های جهادی شرکت می‎کنم و همیشه تا آخرین لحظه پای کار بوده ام. اما امسال واقعا شرمنده شدم. 

با اجازه همگی، امسال سه ماه از عقدمان می‌گذشت که اعلام کردند باید همراه گروه جهادی باشیم. بازهم شرمنده این حرف را‌ می‌زنم؛ چند روز که گذشت، نمی‌دانم چرا یک دفعه دلم برای همسرم تنگ شد. راستش را بخواهید، نتوانستم تا آخر اردو دوام بیاورم و برگشتم. از آن روز همسرم مدام سربه سرم می‌گذارد، ولی قول داده ام جبران کنم. این دفعه همسرم را هم با خودم می‌برم تا خیالم راحت باشد. همان طور که از نام اردو‌های جهادی مشخص است، باید عزمتان را جزم کنید تا در هر حادثه همراه مردم باشید.   

او می‌گوید: کار ما نجات افراد از بحران است. حادثه دیدگان غالبا حوصله ندارند و گاه هم بدخلقی می‌کنند؛ مثلا در همین سیلی که ما به یکی از روستا‌های این اطراف رفته بودیم، برخی‌ها کج خلقی می‌کردند، اما حادثه است و ما هم باید مدارا کنیم.   
جمله اش را این طور ادامه می‌دهد: بگذارید از ماجرا‌هایی تعریف کنم که هیچ وقت از خاطرم نمی‌رود و تصویرش مدام توی ذهنم می‌چرخد؛ مثل آهی که از سینه پیرمردی بلند شد. او صورت و پیشانی اش را با دستار پوشانده بود و‌ می‌گفت همه دام هایم را آب برد و‌ نمی‌دانم این مصیبت از کجا به سرمان آمد.   

تقریبا به نقطه آخر خط رسیده ایم. بگذریم از اینکه خیلی از مسئولان گروه‌های جهادی، درگیر بودند و پاسخمان را ندادند و بگذریم از اینکه هنوز خیلی از خانواده‎ها از این باران سیل‎آسا مصیبت زده هستند و نمی‎دانند علتش سوءمدیریت است یا تغییرات اقلیمی یا.... اما نمی‌توانیم از این نکته بگذریم که جهادگران، همیشه جادو کرده اند. ماجرا‌های اردو‌های جهادی برای هر واقعه‌ای آن قدر گره گشاست که هربار تعداد داوطلبان برای خدمت، بیشتر و بیشتر می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->