الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ مراسم تشییع پیکر شهید سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید کشورمان و همراهان وی در مشهد با حضور مردم، پرشور و پرعظمت برگزار شد و دوربینهای پخش زنده آن را در سراسر دنیا پخش کردند، همچنانکه پیشتر مراسم تشییع پیکر شهید حاجقاسم سلیمانی برگزار شده بود.
با وجود این، وقتی پخش زنده تمام میشود و مردم و مسئولان همه به سر کارشان برمیگردند، تنها چیزی که از آن عظمت و شکوه در حافظه جمعی باقی میماند و میتوان با هربار مراجعهکردن به آن جزئیات جدیدی را بهیاد آورد، تصاویر و نوشتههایی است که عکاسان، تصویربرداران، مستندسازان و خبرنگاران ثبت کردهاند.
با وجود همه تدابیری که مدیریت شهری برای حضور رسانهها در این مراسم اندیشیده بود، ناهماهنگیهایی موجب گلهمندی ایندسته از مستندنگاران شده بود. ما در این گزارش بهسراغ سه نفر از این هنرمندان رفتیم و سعی کردیم حرفها و انتقادهای سازندهشان را بشنویم، با این هدف که در آینده موردتوجه مسئولان قرار گیرد و درنهایت به برگزاری بهتر چنین مراسمی منجر شود.
سیدمحمد محمدی سرشت، مستندساز مشهدی که معمولا در بیشتر رویدادهای جمعی مشهد مانند راهپیماییهای سالانه ۲۲ بهمن و روز قدس و همچنین مراسم تشییع پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی حضور داشته است، از عملکرد دستگاههای ذی ربط به ویژه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی درباره حضور رسانهها انتقاد میکند و میگوید: شکل اجرای راهپیماییها در مشهد از دست کم دو دهه پیش تاکنون هیچ تغییری نکرده است، چه از نظر شعارها و محتواهای معمولا ضعیفشان و چه حتی تیپ و شخصیت آدمهایی که در این رویدادها حاضر میشوند.
گویی هیچ اتاق فکری در این زمینه وجود ندارد. یکی از موضوعاتی که برای ما مستندسازها و تصویربرداران در چنین مراسمی به شدت آزاردهنده است، این است که از هر نهادی یک تابلو، پرچم یا بنر وجود دارد، حتی از مدارس و خیریهها و صحنه پر از بنرهای ریزودرشت است.
این امر از لحاظ گرافیکی وضعیتی به شدت شلخته را به وجود میآورد که در آن مردم دیده نمیشوند. کاش استانداری با صدور ابلاغیههایی در این مراسم به سازمانها و نهادها اعلام کند که با خودشان بنر و تابلو نیاورند یا دست کم ابعاد استانداردی برای تابلوها در نظر گرفته شود.
او میافزاید: وقتی یک راهپیمایی در این ابعاد برگزار میشود، یک جنبه آن حضور مردم، شعارهایی که سر میدهند و هم خوانی کردنشان است، اما چنین رویدادهایی، عظمتهای باورنکردنی دیگری نیز دارند که ممکن است ما به دلیل حجاب مجاورت متوجه آنها نشویم.
هرکدام از مردمی که به این مراسم میآیند، قصهها و روایتهای خودشان را دارند و تک تک این روایتها هستند که یک شخصیت عظیم را شکل میدهند. معمولا وقتی فیلمها و تصاویر این رویدادها را برای دوستان و همکاران خارجی ام میفرستم، خیلی شگفت زده میشوند که چطور این همه جمعیت برای تشییع جنازه یک مسئول دولتی یا نظامی آمده اند.
آنها خیلی مشتاق اند که بدانند این آدمها چطور افرادی هستند. تشنه این هستند که بدانند آدمهایی که سال هاست تحریم شده و جنگیده اند، چه کسانی هستند و چه شخصیتی دارند. پاسخ به چنین نیازی مستلزم این است که نگاه جامعی به برگزاری چنین مراسمی داشته باشیم. یعنی صرفا قرار نیست آدمها بیایند شعار بدهند، بلکه باید پیوست رسانهای نیز داشته باشد که در آن عکاسان، تصویربرداران و مستندسازان روایتگری کنند. اگر قرار باشد آنها این اتفاق را روایت کنند، هماهنگیها باید در بهترین شکل باشد.
محمدی سرشت میگوید: من در مراسم اخیر حتی نمیتوانستم درست مصاحبه بگیرم، چون از همه بلندگوهای خیابان امام رضا (ع) با شدت زیاد صدای مداحی شنیده میشد؛ درحالی که من به عنوان مستندساز به محیطی نسبتا آرامتر برای ضبط مصاحبه نیاز دارم. انتظار ندارم سکوت مطلق باشد، ولی این شدت از بلندی صدا مانع انجام کار من میشود.
این مستندساز در ادامه به شلختگی و به هم ریختگی بصری ناشی از حضور پرشمار افراد حاضر بر کامیون حمل پیکرها اشاره میکند و میگوید: این مسئله هیچ توجیهی، حتی توجیه امنیتی ندارد. در هیچ کدام از تصاویر اصلا تابوتها دیده نمیشوند، از بس که آدم روی کامیون هست؛ انگار آن بالابودن یک امتیاز ویژه است.
چند نفر برای تبرک کردن چفیه یا اشیای دیگری که از سوی مردم میآید یا گرفتن دسته گلها کافی است. واقعا نمیفهمم چرا باید یک لشکر آدم آن بالا باشد! این چه توجیهی دارد؟ اینها چه کسانی هستند و چرا باید آن بالا باشند و باعث شوند هیچ عکسی درست ثبت نشود؟
راهکاری که این هنرمند به آن اشاره میکند، صدور کارت اصحاب رسانه توسط نهادهای متولی است، مانند آنچه در مجموعه حرم مطهر وجود دارد. او توضیح میدهد: وقتی به حرم میرویم، یک کارت به گردنمان است که خدام متوجه میشوند کسی که این کارت را دارد، مجوز گرفته است و دیگر به جز موارد خاص سراغش نمیروند.
سهیل کریمی، مستندساز اهل تهران، نیز که دل پری از برخوردهای نامناسب صورت گرفته با وی در مراسم تشییع شهدا در مشهد دارد، گله مندی هایش را این طور مطرح میکند: من از سال ۱۳۷۴ کار رسانهای انجام میدهم و تاکنون این حجم از برخورد نامناسب و حساب نشده با اهالی رسانه را شاهد نبوده ام. گویی در این اتفاق هیچ تعریف درستی از رسانه وجود نداشت.
درحالی که اصحاب رسانه پیش قراولان و خط شکنان جهاد تبیین هستند و آنها هستند که در نقطه مقابل دشمن میتوانند «روایت اول» را ارائه کنند. من از ابتدای اعلام خبر حادثه در منطقه حاضر شدم و تا لحظه آخر تشییع به صورت مستقل و صرفا از روی احساس وظیفه حضور داشتم.
من دغدغه داشتم حماسهای را که میدانستم مردم خواهند آفرید، در تاریخ ثبت کنم؛ اما دوربین حرفهای منِ رسانهای عقب بود و در ردیفهای جلوتر از من افراد زیادی حتی از میان محافظها با گوشیهای شخصی درحال گرفتن عکس سلفی بودند.
کریمی میافزاید: متأسفانه همیشه شاهد تبعیض بین نیروهای صداوسیما با دیگر اهالی رسانهها هستیم. من و گروهم با آنکه از نهاد ریاست جمهوری آمده بودیم، با دعوا داخل فرودگاه رفتیم و بعد که آمدیم، دیدیم دوستان صداوسیما برای خودشان سکو زده اند و امکان پخش مستقیم دارند. گویی ما از رسانههای بیگانه و با قصدوغرض و تخریب نظام آمده ایم!
او تأکید میکند: من خیلی جاها برخوردهای نامناسب دیده ام، دوربین روی سرم شکسته شده است، بازداشت شده ام؛ ولی چنین رفتارهای زنندهای را در آن بزنگاه تاریخی که دیگر تکرار نمیشود، هیچ جای دیگری تاکنون ندیده ام. در عراق توسط آمریکاییها دستگیر و پنج ماه شکنجه شدم، ولی آنها آمریکایی بودند و تکلیفشان مشخص است؛ ادعای برقراری نظم داشتند، ولی خودشان بیشترین برهم زننده نظم بودند. درنهایت هم تابوت در اوج آشفتگی از هواپیما پیاده شد.
حسن صلواتی، عکاس مشهدی، نیز با بیان اینکه پنجشنبه گذشته در مشهد اتفاق بزرگی رقم خورد که شاید از آن بشود با عنوان یک اتفاق تاریخی نام برد، میگوید: در طول تاریخ چندبار ممکن است رئیس جمهوری شهید شود و برای تشییع و تدفین به مشهد آورده شود؟ ازاین رو باید برنامه ریزی خیلی دقیق تری از جنبههای مختلف میشد.
یکی از این ابعاد، ثبت رسانهای و تاریخی این رویداد باید میبود. چنین رویدادی توسط رسانهها میتواند در تاریخ ماندگار شود. او تأکید میکند: ما تجربه موفق چنین رویدادی را پیشتر و در زمان تشییع پیکر شهید سلیمانی در مشهد داشتیم، هرچند که در آن مراسم نیز وضعیت سختی را برای ثبت تصویری پشت سر گذاشتیم.
در مراسم تشییع شهید رئیسی مدیریت شهری تصمیمات خوبی مانند جمع آوری نردههای بی آرتی و شیشههای ایستگاههای اتوبوس گرفته بود، چون برآورد میشد جمعیت زیادی حاضر شوند. بااین حال، در بخش مستندنگاری دچار ضعفهایی بودیم. به عنوان مثال در فرودگاه معمولا با اینکه تدابیری اندیشیده شده و اسامی برخی رسانهها از قبل در فهرست رد شده بود، جایگاهی که برای ما در نظر گرفته بودند، در فاصله خیلی دور و جایی بود که جلویمان کلی آدم قرار داشت.
همه مهمانان و مسئولان جلو کادر ما بودند و ما مجبور بودیم از پشت آنها این اتفاق را ثبت کنیم. درحالی که اگر از قبل درباره این موضوعات تمهیداتی اندیشیده میشد، میتوانستند طوری برنامه ریزی کنند که دوربینها از جهات مختلف بتوانند مراسم را پوشش دهند.
صلواتی با اشاره به همراهی قابل تقدیر مدیران برخی هتلها با عکاسان و تصویربرداران، میگوید: بسیاری از آنها همکاری خوبی با رسانهها داشتند، اما باز هم بالکنهای طبقات میانی را در اختیار ما گذاشتند. برخی هتلها بیست طبقه بودند و ما میتوانستیم از ارتفاع بالاتری این اتفاق را ثبت کنیم، اما بالکنهای طبقات ششم و هفتم هماهنگ شده بود. بااین حال، باز هم از آنها تشکر میکنیم.
او از تبعیض میان رسانهها نیز انتقاد میکند و میگوید: بسیاری از بالابرها و امکانات منحصرا در اختیار صداوسیمای خراسان قرار گرفته بود و بقیه رسانهها و حتی خبرنگاران و مستندسازان مستقل نادیده گرفته شده بودند. آستان قدس رضوی هماهنگی خوبی برای ورود عکاسان، تصویربرداران و خبرنگاران داشت.
حتی هماهنگی برای داخل شدن به یکی از گلدستهها را برای برخی رسانهها انجام داده بودند و توانستیم برویم و تصاویر خوبی بگیریم. این اقدامات جای تشکر دارد، اما در حین برگزاری مراسم در صحن پیامبراعظم (ص) بازهم جایگاهی برای عکاسان در نظر گرفته نشده بود و فقط چند جایگاه با داربست برای دوربینهای صداوسیما ایجاد شده بود.
صلواتی میافزاید: مشهد آخرین شهری بود که پیکرها در آن تشییع شدند. برای مدیریت بهتر باید چگونگی برگزاری مراسم در تهران، قم، تبریز و بیرجند را بررسی میکردند و براساس آنها برنامه ریزی دقیقی برای مشهد صورت میگرفت. چرا باید برای حمل پیکرها ماشین سقف دار در نظر میگرفتند؟
چرا تعداد زیادی آدم باید روی ماشین میبودند که در نتیجه تابوتها اصلا دیده نمیشدند؟ چه کسی باید اینها را مدیریت میکرد؟ ما به مسئولان مشهدی که این انتقادها را منتقل میکردیم، میگفتند از تهران و نهاد ریاست جمهوری برای اجرای مراسم آمده اند. آیا ما در مشهد کسی را نداشتیم که این قضیه را سامان دهی کند؟