آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ همیشه تاریخ اینگونه بوده است که وقتی حقی بیان و ادا میشود، باطل بهسرعت در مقابل آن قد عَلَم میکند و باهدف خدعه و نیرنگ علیه حق، در تخریب، ترور، تهدید و شایعه وشبههسازی کوتاهی نمیکند. این روال تاریخی درباره واقعه مهم و سرنوشتساز غدیر و اعلام امامت و ولایت حضرتامیرالمؤمنین (ع) هم صادق است.
در طول تاریخ همیشه بودهاند افراد و جریانهایی که تلاش کردهاند با شبهه و تحریف، این واقعیت و حق الهی امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان ایشان را زیر سؤال ببرند. در دهه امامت و ولایت، در گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین عباس جعفریفراهانی، محقق و پژوهشگر حوزوی و رئیس گروه مطالعات بنیادی مجمع جهانی اهلبیت (ع)، به برخی شبهات مطرحشده درباره حادثه بزرگ و تاریخی غدیر و ولایت امام علی (ع) پرداختهایم.
درباره واقعه تاریخی و سرنوشتساز غدیر خم و خطبه غدیر که پیامبراکرم (ص) در سال دهم هجری (حدود دو ماه قبل از رحلت خودشان) بعد از بازگشت از سفر حجةالوداع در منطقه جحفه ایراد کردند، مباحث فراوانی مطرح است. داستان حدیث غدیر یکی از مستندات بسیار مهم ما مسلمانان و شیعیان دوازدهامامی در موضوع امامت و ولایت و جانشینی رسولخدا (ص)، یعنی امامت حضرتعلی (ع) و فرزندان ایشان است.
این توضیح نیز ضروری است که متن خطبه غدیر مورداختلاف است و برخی محققان بزرگ مانند مرحوم علامه امینی (صاحب موسوعه مهم «الغدیر») فقط خطبه مختصر را آورده است و تنها کسی که خطبه را بهطور مفصل ذکر کرده، مرحوم طبرسی در کتاب «احتجاج» مربوط به قرن ششم هجری است. بههرحال این خطبه چه کوتاه باشد، چه بلند، در اصل سندیت آن هیچ اختلافی وجود ندارد.
یکی از شبهات درباره این خطبه این است که واژه «مولا» در این خطبه، به آن معنایی که شیعیان بهعنوان امامت و ولایت و رهبری و جانشینی پیامبراکرم (ص) برداشت میکنند، نیست و برخی از اهلسنت، بهویژه وهابیها، این را قبول ندارند و معتقدند منظور از مولا در این خطبه، محبت، علاقه و دوستی و نظایر آن است و به معانی دیگری از این واژه استناد میکنند.
ما شیعیان و پیروان مکتب اهلبیت (ع) در فراز مهم خطبه «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ»، مولا را به معنای جانشین و امام و رهبر (شایستهولایت و تصرف در امور دین و دنیای مردم) میدانیم. دلیل ما برای این ادعا این است که در واقعه غدیر، بنابر اسناد موجود، یکی از شعرای معروف به نام حسانبنثابت پس از پایان اینخطبه با اجازه پیامبر (ص) از جا برخاست و مضمون کلام ایشان را در قالب شعر درآورد و بهجای کلمه «مولا» کلمه امام و هادی را بهکار برد.
رسولخدا (ص) در پایان این شعر از حضرتعلی (ع) درخواست کردند از جا برخیزند تا مردم با ایشان بیعت کنند و فرمودند: «من راضی شدم به اینکه بعد از من امام و هادی و رهبر باشی.» دلیل دوم ما شیعیان این است که امامعلی (ع) در اشعار خود به معاویه فرمودند: «فاوجبلی ولایته علیکم، رسول ا... یوم غدیر خم»؛ یعنی معاویه تو آگاه هستی و میدانی پیامبرخدا (ص) امامت و ولایت من بر مسلمانان را در روز غدیر خم واجب ساخت و آن شخص من بودم.
دلیل دیگری که در این زمینه میتوان بیان کرد، این است که پیامبر (ص) پیش از آنکه این جمله را بفرمایند، سؤال کردند: «ای مردم! آیا من اولی به شما نیستم؟! من صاحب جان و مال شما نیستم؟! آیا من پیامبری برای شما از خودتان به خودتان سزاوارتر نیستم؟!» کل جمعیت این سخنان را تأیید کردند و آن عبارت «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» را به کار بردند و دست امیرالمؤمنین (ع) را بالا گرفتند و فرمودند: «حالا هرکسی که من مولای او هستم و بر آنها از خودشان سزاوارتر هستم، اینک علیبنابیطالب (ع)، مولا و پیشوای اوست.
یکی از شبهات مربوط به سند حدیث غدیر است؛ درحالیکه منابع تفسیری و تاریخی معتبر دراینباره تصریح دارند. ابنخلکان میگوید: در روز غدیر خم، مردم بعد از خطبه پیامبر (ص) و معرفی علی (ع) بهعنوان جانشین خود، با علیبنابیطالب (ع) بیعت کردند. همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب «آثار الباقیه» غدیر را از جمله اعیاد بزرگ مسلمانان معرفی میکند که مسلمانان در آن جشن میگیرند.
همچنین نزدیک به ۱۱۰نفر از اصحاب پیامبر (ص) در قرن اول هجری، حدود ۸۹نفر از محدثان معتبر در قرن دوم، ۹۲دانشمند در قرن سوم، ۴۳نفر در قرن چهارم، ۲۴نفر در قرن پنجم، بیست نفر در قرن ششم و ۲۱نفر در قرن هفتم حدیث غدیر را نقل و گروهی علاوه بر اینکه داستان اینخطبه و حدیث غدیر را بهطور مفصل بیان کردهاند، اسناد آن را نیز آوردهاند؛ مثلا مرحوم طبری در کتابی با عنوان «الولایة فی طرق حدیث الغدیر» از ۷۵طریق از اصحاب و تابعین پیامبر (ص) حدیث غدیر را نقل کرده است یا ابنعقدهکوفی در رساله ولایت، حدیث غدیر را از ۱۰۵تن و محمدبنعمربغدادی این حدیث را از ۲۵طریق نقل میکند.
افرادی، چون احمدبنحنبل، ابنحجر عسقلانی، جزری شافعی، ابوسعید سجستانی، امیرمحمد یمنی، نسایی، ابوالعلی همدانی و ابوالعرفان حبان، بین چهل تا صد واسطه سند روایت حدیث غدیر را نقل کردهاند. افراد دیگری نیز جز در کتابهای حدیثی و تاریخی خود، بهطور خاص موضوع غدیر را نقل کرده و درباره آن مطالبی نگاشتهاند که مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر اسناد حدیث معروف غدیر را بهطور مفصل بیان کرده و به شبهات مخالفان پاسخ داده است.
علاوهبر این، در منابع معتبر، هجدهم ذیالحجة بهعنوان عید معرفی شده است و زیدبنارقم، صحابی پیامبر (ص)، میگوید: مهاجران، از جمله ابوبکر، عمر، عثمان و طلحه و زبیر، نخستین افرادی بودند که با علیبنابیطالب (ع) بیعت کردند و مراسم بیعت با امیرالمؤمنین (ع) در روز غدیر تا نماز مغرب و عشا ادامه یافت.
بنا بر تصریح منابع معتبر اینگونه نبوده است که حضرتامیر (ع) به غاصبان ولایت اعتراض نکرده باشند. در متون تاریخی هست که بعد از اینکه تعدادی از مسلمانان با خلیفه اول بیعت کردند، امیرالمؤمنین (ع) را هم بهاجبار برای بیعت به مسجد بردند، اما حضرت (ع) با سخنان مستدل و کوبنده سران سقیفه را مورداحتجاج قرار دادند و فرمودند: «شما بهعنوان جانشین پیامبر (ص) جامه خلافت را بر تن کردید و آن را از دست علی (ع) درآوردید و حال میخواهید با شما بیعت کنم؟ هرگز چنین نخواهد شد.»
با توجه به اینکه بارها پیامبر (ص) نسبت به مقام علی (ع) تصریح کردند و فرمودند: «علیبنابیطالب (ع) برادر من است.» در تاریخ است که خلیفه اول مانع این بیعت اجباری شد و بشیربنسعد از پیشگامان بیعت با خلیفه اول، مردم را ساکت و توجیه کرد که علی (ع) آماده بیعت نیست؛ او را رها کنید.
امامعلی (ع) فرمودند: «آیا هنوز بدن مطهر پیامبر (ص) به خاک سپردهنشده، به بیعت رسیدید؟» در گزارشهای مختلف تاریخی به سخنان امیرالمؤمنین (ع) خطاب به مهاجر و انصار اشاره شده است. جابربنیزیدجُعفی از امامباقر (ع) نقل میکند که امیرالمؤمنین (ع) هفت روز پس از رحلت نبوی و بعد از آنکه از گردآوری قرآن فارغ شدند، خطبهای ایراد و احتجاج کردند و فرمودند: «اشتباه بود در سقیفه جمع شدید و خلیفه را تعیین کردید» و در خطبه مشهور به «وسیله»، بعد از حمد و ثنای خدا و بیان ویژگیهای پیامبر (ص)، ماجرای غدیر را یادآوری میکنند و میفرمایند: «مگر یادتان رفته است که رسول خدا (ص) در جمع مردم فرمودند: جایگاه علی (ع) نسبت به من، همچون هارون نسبت به موسی (ع) است و مرا مولای بعد از خود معرفی کردند.» امامعلی (ع) با خلیفه اول و دوم هم احتجاجاتی داشتند و موضوع غدیر را به وی یادآوری کردند.
در پاسخ به شبهه یمن و شایعه حضور نداشتن امام علی (ع) در حجةالوداع و ابهام باید گفت اینطور نبوده است؛ اگرچه امیرالمؤمنین (ع) قبل از حجةالوداع مأمور به حضور در یمن شدند، اما بنابر اسناد تاریخی امامعلی (ع) در حج به پیامبر (ص) و مسلمانان ملحق شدند و حج را بهجا آوردند.
بنابر اعتراف منابع تاریخی، پیامبر (ص) در روز غدیر دست امامعلی (ع) را گرفتند و بلند کردند و فرمودند: «هرکس من مولایم اویم، علی (ع) مولای اوست.» برخی از اهلسنت در این شبهه به سخن قاضیایجی حنبلیمذهب استناد میکنند که میگوید علی (ع) در روز غدیر همراه پیامبر (ص) نبود و در یمن حضور داشت.
ابنسعد (م۲۳۱ق)، بعد از اشاره به مأموریت امیرالمؤمنین (ع) در یمن، مینویسد: ایشان بعد از کسب غنایم به مکه برگشتند و برای مناسک حج به پیامبر (ص) ملحق شدند. طبرانی (م۳۶۰ق) با سندی از انسبنمالک نقل میکند وقتی علی (ع) از یمن بازگشت، پیامبر (ص) فرمودند: «با چه قربانی کردی؟» امیر (ع) عرضه داشتند: «با قربانی شما...» اینها نشان میدهد علیبنبیطالب (ع) در حجةالوداع همراه رسولخدا (ص) بودهاند و بزرگان اهلسنت مانند ترمذی و احمدبنحنبل که حدیث غدیر را از قول شانزده صحابی نقل کردهاند، معترفاند امامعلی (ع) در روز غدیر در مراسم حضور داشتهاند.
شبهه دیگر آن است که میگویند پیامبر (ع) خطبه غدیر را برای دلجویی از امامعلی (ع) ایراد کردند، نه برای ابلاغ و اعلام جانشینی او. ابناسحاق، مورخ مشهور، در سیره خود اینچنین نقل کردهاند که پیامبر (ص) علی (ع) را همراه با خالدبنولید به یمن فرستادند و، چون آن حضرت (ع) با غنایم برگشتند، پیامبر (ص) در تفقد و دلجویی از ایشان خطبه غدیر را ایراد کردند.
مهم آن است که ابناسحاق در نظر اهلسنت کاملا بیاعتبار است و تعبیر کذاب و ضعیف و دجال را برای او به کار میبرند. چگونه ممکن است پیامبر (ص) جمعیتی حدود ۱۰۰هزار نفر را در آن هوای گرم فقط برای دلجویی از علیبنبیطالب (ع) نگاه دارد.
شبهه دیگر برخی از اهلسنت درباره غدیر، روایتنکردن حدیث غدیر در صحیح بخاری است. در پاسخ به اینها باید گفت: معیار صحت احادیث، سند بخاری نیست؛ چون «مسلم» بهعنوان عالم معاصر او، در صحیح خودش این حدیث را نقل کرده است و اگر هم نقدی هست، به بخاری برای نقلنکردن این حدیث صحیح و متواتر وارد میشود؛ البته بخاری تعهدی به نقل همه احادیث صحیح نداشته است و با توجیه مفصلشدن کتاب خود، از ذکر برخی احادیث صحیح خودداری کرده است و ابنحجر، از شارحان صحیح بخاری، به این مسئله تصریح دارد. این استدلال نیز هست که بخاری بهدلیل ضدیت با مکتب اهلبیت (ع)، حدیث متواتر غدیر را ذکر نکرده است.