فاطمه سیرجانی
فرمانی کیا
همهچیز از یک بیماری و شیوع آن شروع شد. کرونا همهچیز را در شهر و محله تعطیل کرد، چون زندگی از هر چیز دیگری مهمتر است، اما با وجود این، نتوانست مهربانی را تعطیل کند.
در واقع این ویروس به خاطرمان آورد اگر دوباره میخواهیم زنده بمانیم و از زندگی لذت ببریم، باید با هم باشیم.
کرونا نگاه ما را به زندگی عوض کرد. پس هر وقت خواستیم از هم کینهای به دل بگیریم، یاد این روزها بیفتیم که مثل روزهای جنگ همه به میدان آمدیم و آماده مبارزه شدیم.
زنان و مردانی با مرام جبههایهای آن روزها، نه با پوتین و با کلاشینکف، که با دست خالی در صحنه بودند تا دلمان قرص شود و روزی هزار مرتبه بگوییم خدا را شکر که همدیگر را داریم.
تبدیل بدترین زمان به خاطرهانگیزترین روزهااز همان اول فروردین پیام پشت پیام بود که به دستمان میرسید؛ از کمکهای خودجوش و مردمی در روزهایی که همه در قرنطینه خانگی به سر میبردند تا تولید ماسک و لوازم بهداشتی در شرایطی که ماسک بهسختی تهیه میشد. خیلیها دست به کار شدند و خط تولید ماسک به راه انداختند تا عبور از این بحران راحتتر باشد.
بانوان سرپرست خانوار بی هیچ چشمداشتی به صحنه آمدند تا گوشهای از این کار صواب را به دست بگیرند. برایشان اصلا مهم نبود که دخل و خرجشان جور درنمیآید، مهم نبود خودشان دستشان تنگ است و باید بهسختی زندگی کنند، حتی مهم نبود که توی این کار تبحر و مهارت ندارند. نشستند پای کار تولید ماسکهای بهداشتی و با جان و دل کار کردند، زیرا مهم این بود که جان هممحلی و همشهریشان به خطر نیفتد. جوانان آستین بالا زده بودند، کارشان شده بود شناسایی ظرفیتهای محله و آماده کردن سبدهای اقلام برای کسانی که دستشان تنگتر است و بضاعت مالیشان کم.
گروه جهادی متشکل از جوانان پا به صحنه گذاشتندو به ضدعفونی کردن خودروهای عبوری اقدام کردند. خلاصه همراهی و همدلی مردم، بدترین زمان را به بهترین و خاطرهانگیزترین ایام تبدیل کرد. پشتمان به حمایت بچههای محلهمان گرم است و حس خوب و شیرینی داریم؛ احساس خوشبختی تام و کامل.
نتوانستیم به تمام افراد و یکایک آنهایی که گزارشی از کارهای خیرشان در زمان بحران کرونا به دستمان رسیده بود، سر بزنیم. از توانمان خارج است نام تکتک آنها را بیاوریم و حتما برخیها از قلم ما میافتند که قطعا این موضوع را بر ما خواهند بخشید، اما حیفمان آمد در نخستین شمارههای سال، روزهایی را که گذشت، به تصویر نکشیم. هر چند این گزارش با روزهای عید و ابتدای سال غریبه باشد و خیلیها رغبت ادامه دادن آن را نداشته باشند، پر از شور و هیجان است. البته ناگفته نماند که با وجود قرنطینه بودن و خطر بیرون رفتن از منزل، برای تهیه این گزارش مجبور بودیم فضای کارگاهی را از نزدیک ببینیم.
خط تولید ماسک بهداشتیکوچههای پرازدحام و شلوغ طبرسی خلوت و ساکت به نظر میرسند. طرحهای خودجوش و انساندوستانه در کارگاههای خانگی بین گروههای مردمی با کمترین حمایت از نهاد یا سازمانی انجام میشود. بچههای شورای اجتماعی محله پنجتن آلعبا با همراهی دکتر روحانی اولین گامها را برداشتند و در همین محدوده ۵ تا ۶ کارگاه تولیدی پا گرفت.
جرقه کار را بچههای مسجدی صاحبالزمان (عج) زدند. میخوش که هم جزو شورای اجتماعی محله و هم هیئتامنای مسجد است، با هماندیشی دیگر مسجدیها به این نتیجه رسید که خط تولید ماسکهای بهداشتی را راهاندازی کند و طبقه بالای منزلشان را به این کار اختصاص دهد. او در اینباره تعریف میکند: «محل در نظر گرفتهشده با همین موضوع مرتبط است و پیش از این کارگاه تولید مانتو بوده است که با توجه به شرایط تصمیم گرفتیم آن را به خط تولید ماسکهای بهداشتی اختصاص دهیم. کار هم بهصورت جهادی و داوطلبانه است، یعنی اینکه هرکس اعلام آمادگی کند و در انجام کار شریک شود، برای رضای خدا کار انجام میدهد. اجر و مزدش هم با خداست.»
دکتر روحانی هم از ارتباطاتی که برای تأمین مواد اولیه این خط تولید گرفته است، اینگونه میگوید: «مواد اولیه مثل پارچهها و کشها را سپاه در اختیار ما میگذارد و بقیه کارها بهصورت خودجوش بین زنان و مردان محله تقسیم شده تا روزانه ۵۰۰۰ ماسک تولید شود.»
او توضیح میدهد: «در کارگاهها اصول بهداشتی کاملا رعایت میشود. اینکه کارگاه نباید شلوغ باشد، مدنظرمان هست و افراد یا بهصورت شیفتی سر کار حاضر میشوند یا سفارش به خانمهای خانهدار داده میشود.»
روحانی ادامه میدهد: «علاوه بر این، کارگاهی در تربتجام راهاندازی کردیم که روزانه ۲۰۰۰ ماسک نمدی تولید میکند. کار به همین مرحله تولید ختم نمیشود. ما همه جوانب را در نظر گرفتهایم و در مرحله بعد ماسکها استریل و بستهبندی میشوند. دستکش را هم گروه جهادی دیگر در مسجد جامع صاحبالزمان (عج) تولید میکنند. در کنار این، تولید مواد ضدعفونیکننده هم هست که یکی از مصوبههای شورای اجتماعی محله است و چند نفر از متخصصان و کارشناسان که در این کار تبحر دارند، با فرمولهای ترکیبی این مواد را برای گندزدایی و ضدعفونی کردن معابر استفاده میکنند. علاوه بر این، بطریهای حاوی مواد ضدعفونیکننده را تهیه میکنیم و در اختیار خانوادههای کمبضاعت میگذاریم. خلاصه اینکه تا پایان این بیماری همه در صحنه هستیم و هرکس هر کمکی از دستش ساخته باشد، کوتاهی نمیکند.»
جهاد بیتالعباسیهامقصد بعدیمان بیتالعباس (ع) است. مکانی که در این منطقه بهویژه برای آنهایی که در این سمت صدمتری زندگی میکنند، خیلی نامآشنا و شناختهشده است. پایین تابلوی بابانظر۶ تابلوی نارنجیرنگی نصب است با نام بیتالعباس (ع). خانهای که بین اهالی به نام بابالحوائج جا افتاده است و فعالیتهای زیادی دارد که از وصف خارج است.
بیتالعباس (ع) و خادمانش بهواسطه بیماری شایع این روزها بیشتر از همیشه در میدان خدمت هستند. قاسمزاده، بنیانگذار آن، حتی برای ساعتی فرصت ندارد تا گفتوگویی کوتاه داشته باشیم. میگوید: «حتی ۵دقیقه هم غنیمت است. در همین وقت کوتاه هم میشود گرهی را باز کرد.»
قرار میشود صحبت درباره فعالیتهای گروه جهادی و خادمیاران بیتالعباس (ع) با طاهره خداپناه، مستندساز مجموعه، انجام شود. کسی که پای ثابت همه فعالیتهای مجموعه است تا چیزی از ثبت و ضبط جا نماند.
میگوید: «درحالیکه آوازه کمکهای خیرخواهانه و کارآفرینی این مجموعه برای زنان بیسرپرست و بدسرپرست پیچیده است، در وضعیتی که همه به حضور در خانه و رعایت قرنطینه خانگی ملزم هستند، این حضور جهادی نمود بیشتری دارد. اعضای تیم ما بیش از ۲۰نفرند و بیشتر کارها دست خانمهاست. امسال هم مثل آخرین ماه سال با کمک خیران اقلامی مثل برنج، روغن، قند، حبوبات و... تهیه شد. برای اینکه تجمع مشکلساز نباشد، نوبتی برای بستهبندی موادغذایی میآمدیم. از لحظه ورود تمام وسایل در نایلونی قرار داده میشد. بعد از ضدعفونی کردن دستها و زدن ماسک و پوشیدن دستکش پای کار مینشستیم. در کمتر از ۵روز بیش از ۵۰۰سبد موادغذایی برای خانوادههای زیر پوشش تهیه کردیم.»
خداپناه نحوه توزیع را هم اینگونه تشریح میکند: «بیشتر مددجویان سن و سال بالا یا بیماریهای زمینهای دارند. از سویی میدانیم توانایی خرید ماسک و رعایت برخی نکات بهداشتی را ندارند. این شد که تصمیم گرفتیم برای جلوگیری از ابتلای احتمالی این عزیزان، خودمان با گروههای جهادی که طلبه هم بودند، اقلام را به در خانههای مددجوها ببریم. این کنار هم بودن برای خدمترسانی، آن هم در چنین شرایطی که بیماری در کمین است، تماشایی است و لذت خاصی دارد. همراهی گروه ششنفره طلبههای جوان و گروه جهادی نیکوکاران گمنام با خادمیاران بیتالعباس (ع) نمونه عینی این فداکاری و حس نوعدوستی است.»
نیکوکاری و گمنامی
او توضیح میدهد: «نیکوکاران گمنام، جوانانی از همین محله و محلات اطراف هستند که تأمین مواد ضدعفونیکننده، الکل و ماسک برای اضافه کردن به بستههای عیدانه مددجوهای ما را عهدهدار شدند.»
البته این تمام فعالیت کسانی که زیر پرچم ابوالفضلالعباس (ع) خدمت میکنند نیست؛ بلکه این روزها کانون کارآفرینی که سال گذشته افتتاح شد، سخت مشغول تولید ماسک است.
خداپناه در اینباره میگوید: «وقتی دیدیم جوانان محله چطور بدون هیچ چشمداشت و منتی خدمت میکنند، تصمیم گرفتیم کارگاه خیاطی را راهاندازی کنیم. دوستان جهادی پارچه و مواد اولیه کار را به ما میرسانند. اینجا روزانه بین ۱۳۰۰ تا ۱۵۰۰ عدد ماسک تولید میشود. البته ۲ نفر از خانمها هم کار را به منزل میبرند تا شرایط بهداشتی بیشتر رعایت شود.»
اینها گوشهای از فعالیتهای گروهی خادمیاران است، درحالیکه بانو قاسمزاده و همسرش در بیتالعباس (ع) سخت مشغول رتق و فتق امور و یاری رساندن به آنهایی هستند که الان به کمک آنها نیاز دارند: «آشنایی با مدیر سرای نجاتیافتگان حضرت علی (ع) سبب شد تا کانون بیتالعباس (ع) در حد توان قدمهایی برای افراد کارتنخواب و معتاد بردارد؛ ازجمله این کارها تهیه بستههای موادغذایی، مواد ضدعفونیکننده و ماسک است تا حداقل بتوانند از خود در برابر بیماری مراقبت کنند.»
او به بارشهای شدید و سیلآسای چند روز اول بهار اشاره میکند که درنتیجه آن محل کارتنخوابها زیر آب رفته بود و آنها نیاز به کمک داشتند و ادامه میدهد: «همه کسانی که برای خدمت به کانون بیتالعباس (ع) میآیند، باور دارند که همه انسانها شریفاند و بنده خدا و اگر به هر دلیلی به بیراهه افتاده است و نمیتوانیم دستش را بگیریم، به دیده تحقیر نگاهش نکنیم و دستکم در حد توانمان کمکش کنیم. کسی هم که به هر دلیلی راهش به بیراهه رفته و کارتنخواب شده یا به هر راه اشتباه دیگری رفته است، انسان است و شایسته احترام. با همین باور وقتی در این هوای سرد از آبافتادگی پناهگاه کارتنخوابها باخبر شدیم، خادمیاران آقا هرچه پتو و متکا و بنر و موکت در کانون بود، جمع کردند و برای آنها بردند و با وجود همه محدودیتها، در دیگ بزرگی سوپ درست کردیم و بین کارتنخوابهای حاشیه شهر توزیع کردیم.»
عروسی پایان سال
از خداپناه میخواهم یکی از خاطرات خوبش در روزهای پایانی سال را برایمان تعریف کند و او با کمی درنگ میگوید: «لحظاتی که با عزیزان و خادمیاران در کانون بیتالعباس (ع) یا مرکز کارآفرینی هستیم، برایمان خاطره است. مگر لذت دیدن لبخند و اشک شوق بر لبان پیرزن یا پیرمردی که با دیدن ما پشت در خانهاش نقش میبندد، فراموششدنی است؟! یا مادری که با ۳ بچه یتیم به این مجموعه پناه آورد و امروز با هنری که در همین مرکز آموخته و یاد گرفته، نانآور خانه و دستگیر نیازمند دیگری شده است. اینها همه زیباییهای خودش را دارد. حالا که حرف به اینجا رسیده است، میخواهم ماجرایی را تعریف کنم که آخرین روزهای سال گذشته اتفاق افتاد. موضوع درباره زوج جوانی است که چندسال عقد بودند، اما به سبب مهیا نبودن شرایط نتوانسته بودند زیر یک سقف بروند. خانم قاسمی که داستان زندگی این مرد جوان را که یکی از بهبودیافتگان سرای نجاتیافتگان حضرت علی (ع) است میشنود، با مدیریت آنجا همت میکنند تا قبل عید زندگی مشترکشان پا بگیرد. خانه را خیری رهن و اجاره کرد، سهروزه فرش و گاز و سرویس چوب و... برای نوعروس خریده شد و خانهشان مرتب چیده شد، درحالیکه خودشان اصلا خبر نداشتند. با وجود جریان کرونا، این اقدام در آخر سال حس و انرژی خوبی به همه ما داد. انشاءا... که خدا بخواهد و تا هستیم زیر پرچم این خانه خدمت کنیم.»
بهشتیها هم بیکار ننشستند«کانون بهشت» در محله پرآمدوشد وحید از مکانهایی است که کمترکسی از اهالی و کسبه است که با فعالیتهایش آشنا نباشد.
اینجا هم، چون کانون بیتالعباس (ع) محفلی زنانه است که یکی از بانوان خیر و نیکوکار محله آن را بنیان گذاشته است. خانم رجبی سال۹۶ کانون بهشت را با هدف کارآفرینی برای دختران جوان و بانوان محله راهاندازی کرده است. او درباره شروع فعالیت کانون میگوید: «با توجه به نیاز دختران جوان به مکانی امن و مطمئن برای آموختن هنری برای کسب درآمد، این کانون با آموزشهایی، چون خیاطی، عروسکسازی با مواد بازیافتی و... شکل گرفت.»
او تعریف میکند: «سعی داشتم از این طریق ارتباطمان با اهالی بیشتر باشد و کنارشان باشم و از نیازها و درخواستهایشان مطلع شویم.»
روزهای پایانی سال که همه در قرنطینه خانگی به سر میبرند، او در کنار دیگر اعضای شورای اجتماعی محله به تهیه و توزیع اقلام بهداشتی و معیشتی خانوادههای نیازمند بهویژه همسایههای مهربان و همیشگی ساکن در مجتمع جذامیان مشغول بود: «حدود ۶۰بسته مواد ضدعفونیکننده، دستکش، ماسک و... از طرف شورا تهیه شده بود که اولویت توزیع عزیزان ساکن در مجتمع جذامیان بودند تا ضمن تبریک عید نوروز، اقلام مورد نیاز این روزها را به دستشان برسانیم. مابقی را هم در کنار بستههای معیشتی که خیران لطف کرده بودند، بین افراد نیازمند محله توزیع شد. معتقدم اگر در هر محله، افراد ساکن همان محله هوای خانوادههای نیازمند و در عین حال آبرومند را داشته باشند، در هیچ کوی و محلهای نیازمند پیدا نمیشود.»
او بر این باور است که البته اولویت کارآفرینی و ماهیگیری یاد دادن است تا دادن ماهی، اما برای افراد سالمند و ازکارافتاده باید هوای هم را داشته باشیم تا خدا هوای ما را داشته باشد.
رجبی در این روزها که به سبب شیوع بیماری کووید۱۹ همهجا قرنطینه است و بیشتر مردم خانهنشینی را به گشت و گذار ترجیح میدهند، تصمیم گرفته است باز هم درب کانون باز باشد تا از خدمت به خلق بازنماند: «درحقیقت من کسی نیستم که در چنین شرایطی در خانه و پای تلویزیون بنشینم. حالا که نیاز مردم شهرم به ماسک بیش از پیش احساس میشود، با قبول سفارش از آستان قدس و جاهای دیگر سعی میکنم در حد توان این کار را انجام دهم. به هر حال کشور ما در تحریم است و باید درست مثل زمان جنگ دوباره با اتحاد و همدلی سعی کنیم به جهانیان ثابت کنیم ما ایستادهایم و نمیگذاریم وضعیت امروز و برخی کمبودها، نقطه ضعفی باشد برای شادی دشمن. پس همدلانه کنار هم هستیم تا پایان شکست این بیماری.» او ادامه میدهد: «دستگیری از نیازمند و کمک به هم نوع توصیه دین است و هیچ بحرانی مانع آن نمیشود.»