مریم شیعهزاده - چند هفته پیش بود که پیشنهاد اجرا در یک شبکه ماهوارهای برای عادل فردوسیپور به صدر اخبار رسید؛ شایعهای که خیلی زود با واکنش عادل همراه شد و آن را تکذیب کرد. حالا پس از گذشت مدت کوتاهی مشخص شده است که عادل، راهی شبکه ایران اینترنشنال نبوده است و نیست و این مزدک میرزایی، مجری سربهزیر و بیحاشیه صداوسیماست که دیروز از ساختمان این شبکه در انگلیس دیدن کرده است البته او شب گذشته با انتشار استوری ای در اینستاگرامی که برخی می گویند تحت مدیریت خودش است این خبر را تکذیب کرد.
گزارشگری که ستاره نبود
مزدک میرزایی چهره شناختهشدهای برای همه ماست؛ چهرهای که کمتر درگیر حاشیه میشود و بیشتر بر روی کارش تمرکز میکند. سبک اجرای او، درست مثل همه گزارشگران فوتبال، منحصربهفرد است و ویژگیهایی دارد که مختص خود اوست. گزارشهای او حداقل هیجان را دارد اما کلافهکننده و آزاردهنده نیست. او هیچوقت مجری محبوبی نبود. همیشه در نظرسنجیها کمترین آرا را کسب میکرد و همه اینها بهخاطر ریتم یکنواخت او بود. برگ برندهاش هم اطلاعاتی بود که به مخاطب میداد. هرچند مخاطبان بارها بهخاطر این موضوع با او شوخی کردند، مزدک بازهم به بیان اطلاعات حاشیهای میپرداخت. اشتباهات لفظیاش کم بود. کم بود؛ چون سعی نمیکرد با توصیف و تفسیر، یک گزارش هیجانانگیز و دراماتیک ارائه کند. برای گزارش گل، همیشه از یک عبارت ساده و یکسان استفاده میکرد و آن هم «توی دروازه» بود. بلافاصله بعدش هم نتیجه بازی و نام زننده گل را اعلام میکرد. هیچوقت به ادبیات عامیانه و صمیمانه نزدیک نشد و ازطرفی عبارات سنگین هم بهکار نمیبرد. تحلیلش از بازی، پذیرفتنی بود و میشد فهمید که مزدک میرزایی اطلاعات خوبی از مسائل فنی فوتبال دارد. خلاصه اینکه مزدک نه منفور بود نه محبوب. او محتاط بود و آرام و حالا هم رفته است؛ چون خوب میدانسته است که در آستانه پنجاهسالگی، هیچ تغییر مثبت و فوقالعادهای در صداوسیما انتظارش را نمیکشد.
واکنش کاربران به رفتن مزدک
رفتن مزدک، واکنشهای مختلفی را در شبکههای مجازی بهدنبال داشت که نقطه مشترک بیشتر آنها غافلگیری بود؛ مثل کاربری که نوشته بود: «بمب نقلوانتقالات امسال، مزدک میرزایی بود! حیف! خیلی خبرش ناراحتکننده بود.» برخی کاربران هم مزدک را بابت پیوستن به یک تلویزیون که بهصورت علنی ضد کشورمان و امنیت آن فعالیت میکند، شماتت کردند: «چطور پول سعودیها میخواد از گلوش پایین بره؟». گروهی از کاربران هم پیکان انتقاد را بهسمت مدیران تلویزیون گرفتند: «میگن از این به بعد مزدک میرزایی رو در ماهواره میبینیم. میخواستم از همینجا از مدیران رسانه ملی برای این همه تلاششون واسه بیرون کردن نخبههای صداوسیما تشکر کنم.» کاربر دیگری نوشته بود: «بعد از حذف فردوسیپور، مزدک میرزایی هم رسما از صداوسیما رفت. اینجاست که باید به فروغی، مدیر شبکه3، گفت: تو بمان و دگران، وای به حال دگران!» گروهی از کاربران هم با زبان طنز به بیکیفیت شدن کار گزارشگران ورزشی اعتراض کرده بودند: «اینکه مزدک میرزایی رفته، خبر ناامیدکنندهایه، ولی از اون ناامیدکنندهتر اینه که علیفر و خیابانی نرفتن، من حاضر بودم پول بلیت اونا رو شخصا بدم». کاربری دیگر در توئیتر نوشته بود: «همه فکر میکردیم عادل میره اما مزدک با یه حرکت رونالدینیهویی انگار رفته. از این به بعد درحالیکه دقیقه80 بازی میلان و بولونیاس و داری چرت میزنی، یهو سرهنگ علیفر داد میزنه : توووی دروازه تووووووووی دروازه».
کوره استعدادسوزی
برای آدمهایی که دوستدار فوتبالند، برخی نامها آشناست، حتی اگر سالها این نام از زبان کسی شنیده نشود. «عطاءا... بهمنش» یکی از همین نامهاست؛ کسی که در سالهای پیش از انقلاب، گزارشگر درجه یک صداوسیما بود و پس از آن، دیگر به او اجازه اجرا ندادند، بنابراین خانهنشین شد و دست به قلم برد. او برای مستطیل سبز که همه عشق و علاقهاش بود، در روزنامههای مختلف مینوشت و همچنان حسرت گزارشگری به دلش مانده بود تا دو سال پیش که از دنیا رفت. این سناریو برایمان آشناست؛ چون هنوز چند ماه بیشتر از رفتن «عادل فردوسیپور» نمیگذرد؛ کسی که روزگاری محبوب مردم بود و حالا منفور مسئولان سیماست. هرجا که مردم در انتخاب بهترینها نقش داشتند، نام عادل بهعنوان گزارشگر درجه یک کشورمان مطرح میشد ولی چند ماهی است که از عادل فردوسیپور خبری نیست، مگر شایعه رفتنش به انگلیس؛ شایعهای که آن را رد کرد و گفت حتی اگر چنین باشد، امکان ندارد که درخواستشان را بپذیرد. حالا مزدک بهجای عادل رفته است؛ کسی که میتوانست بماند و ادامه دهد، ولی راه دیگری را در پیش گرفت. زهره ساداتهاشمی، از مجریهای صداوسیما، در واکنش به رفتن مزدک در اینستاگرامش نوشت: «دور از ذهن نبود» و خطاب به مسئولان سازمان گفت: «خوشبهحالتان که سرمایههایتان تا این اندازه انگیزه زیست حرفهای دارند!»