تعارفبردار نیست ماجرای فقر در حاملهای انرژی. شوخیبردار نیست مسئله کمبودِ آب. عزم ملی میخواهد و هوشیاری ایرانی تا با مصرف بهینه این محصولات راهبردی، بتوانیم راه خود را به فردا باز کنیم. حرف میراث و نسلهای آینده نیست. حرف فرزندان و نوههای ما نیست. حرفِ خودِ خودِ خودِ ماست. حرف فردا هم نیست. مسئله حیاتی برای همین امروز خودمان است.
اگر به فهمِ ضرورتِ «لامپ اضافه خاموش» و «هدردادن یک قطره آب ممنوع» و «اسراف گاز، حرام»، نرسیم، کمبود آب و برق و گاز، یقه ما را خواهد گرفت تا به جیره تنظیمی قناعت کنیم؛ نه قناعت که دست ما در بازههای زمانی از این مواهب کوتاه باشد. آهستهوپیوستهرفتن فقط برای طی مسیر نیست. در استفاده از امکانات هم این آهستگی و بهینهمصرفکردن خط رسمی رفتار ما شود و الا با تندرفتن گروهی، گروهی زیادتر کارشان به خستگی و ازپاافتادگی خواهد رسید.
ما در نوشتن میگوییم، مفهومی که با دو کلمه میشود منتقل کرد، کلمه سوم آن اسراف است. قطعا کاری که با یک لامپ میشود از پیش برد، با یک لیوان آب تمشیت کرد، با شعله کم گاز میتوان به نتیجه رساند، افزون بر آن هرچه به کارگیریم، ذیل گناه کبیره اسراف تعریف میشود. گناهی که مابهازای اجتماعی و حقالناس هم دارد. باید از داشتهها هم زاهدانه استفاده کرد.
زُهد هم فقط یک فضیلت اخلاقی نیست، یک ضرورت راهبردیزیستی نیز هست. اکنون که با فقر آب و برق و گاز و... مواجهیم، باید مقتصدانه و زاهدانه کار کنیم. ما در نوشتن، بر اقتصاد کلمه تأکید داریم. در مصرف انرژی هم حتما و حتما باید بر اقتصادِ بهرهمندی از این محصولات، پای بفشاریم؛ حتی اگر ذرهای بیش از آنچه باید، استفاده کنیم، مصداق سوءاستفاده خواهد بود.
دامنه این رفتار سوء فقط به چهاردیواری خانه محدود نمیشود که کارخانهها را هم از نفس میاندازد. مگر خبر نمیخوانیم از تعطیلی نوبتی صنایع؟ مگر فهم نمیکنیم که مابهازای این تعطیلی، ازرمق افتادن تولید و ازنفسافتادن کارگرانی است که نان از سفره تولید میخورند؟ مگر خود و خانواده ما بر همین سفره نمینشینیم؟ باور کنیم، بیتوجهی دراینزمینه نهتنها توجیهی ندارد که یقهگیر امروز و فردای ما خواهد شد.
گیریم کسی عِرق ملی هم نداشته باشد، برای خویش و همسایه هم تره خرد نکند، برای اینکه عَرق از سرورویش جاری نشود که به جریان برق نیاز دارد. فهم این مسئله سخت نیست که اگر درست مصرف نکنیم، چیزی برای مصرف در اندازه امروز نخواهیم داشت.
داشته امروزمان را هم گاه از سفره صنایع و سهم تولید برمیداریم. این روند حتما نیاز به اصلاح دارد. قدم اول، مدیریت مصرف است. دولت هم قدم دوم و بلندتر را در بهسازی و افزایش تولید این فراوردهها باید بردارد. تا آن روز و برای امروز ما باید درست مصرف کنیم. چاره دیگری نیست.