به گزارش شهرآرانیوز، ادارات کل فرهنگوارشاد اسلامی نقشی کلیدی در ترویج فرهنگ، هنر و ادبیات داشته و مسئولیتهای گستردهای شامل نظارت بر فعالیتهای فرهنگی، هنری و رسانهای در استانها و شهرستانها دارند. مسئولان این ادارات کل نیز با هدف ارتقای سطح آگاهی عمومی، حمایت از هنرمندان و نویسندگان، و ایجاد بسترهای مناسب برای فعالیتهای فرهنگی، به برنامهریزی و اجرای طرحهای مختلف میپردازند.
درحالیکه عملکرد این مدیران تحت تأثیر سیاستهای کلان دولت و نیازهای جامعه است، آنها باید با چالشهایی نظیر محدودیتهای مالی، تنوع فرهنگی و نیاز به نوآوری در عرصههای مختلف هنری مقابله کنند. همچنین، ارتباط مؤثر با نهادهای دولتی، سازمانهای غیردولتی و جامعه هنری از دیگر وظایف مهم آنهاست.
از سوی دیگر، درحالیکه عملکرد این مدیران میتواند تأثیری عمیق بر توسعه فرهنگی و هنری ایران داشته باشد و به عنوان پلی میان دولت و جامعه هنری عمل کند، عملکرد ضعیف آنها یکی از موضوعات چالشبرانگیز در عرصه فرهنگی کشور به شمار میآید. بسیاری از هنرمندان بر این باورند که از طرحها و برنامههای فرهنگی به صورت مقطعی و بدون ارزیابی دقیق نیازهای جامعه، اجرا میشوند که این امر باعث میشود این طرحها تأثیرگذاری لازم را نداشته باشند. همچنین حمایت مالی ناکافی از پروژههای هنری و فرهنگی باعث شده است که بسیاری از هنرمندان و نهادهای فرهنگی نتوانند فعالیتهای خود را ادامه دهند.
علاوه بر این، گاهی اوقات سیاستگذاریهای فرهنگی تحت تأثیر مسائل سیاسی قرار میگیرد و این امر باعث ایجاد محدودیتهایی برای هنرمندان و فعالان فرهنگی میشود. این محدودیتها نهتنها مانع خلاقیت و نوآوری میشوند، بلکه به کاهش اعتماد عمومی به نهادهای فرهنگی نیز منجر میگردند. با این مقدمه، به سراغ تعدادی از هنرمندان و اصحاب فرهنگ و رسانه مشهدی میرویم تا عملکرد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسانرضوی را بررسی کنیم.
هر مدیری که میآید میخواهد چنان کار کند و کارنامهای بسازد که وقتی رفت، نامی مانا از خود برجای گذاشته باشد. میخواهد که برندِ آن جایگاه با نام او شناخته شود. این خواستن قابل احترام است، اما باید با دانستن هم غنیسازی شود. مدیر امروز از آنجا که سابقه کار فرهنگی ممتد دارد و اهل قلم و کتاب است، از گوهر دانستن هم برخوردار است. مرحله بعد توانستن است. این هم امری نسبی بوده و در یک حوزه میتواند بدرخشد و در یک حوزه هم کورسویی به چشم آید. در حوزه مطبوعات اگر بخواهم عرض کنم، به لحاظ ارتباط با اصحاب رسانه و نهادهای صنفی و کنشگران این حوزه، نمره خوبی میگیرد. به ویژه وقتی امور رسانه را از بخش فرهنگی منفک کرده و به دست آدم کاربلدی مثل محسن سمیع سپرده است. این باعث اعتماد متقابل ارشاد و رسانه شده است. در اوایل دوره ریاست مدیرکل فعلی ارشاد خراسانرضوی، ما با چالشهای متعدد در این حوزه مواجه بودیم و گاه کار برای یک امضا میماند و زمان میگذشت و عملاً نمیشد کار را سامان داد.
ادارهکل فرهنگوارشاد خراسانرضوی حوزههای کاری مختلفی دارد. گویی چند وزارتخانه در یک وزارتخانه جمع شده است. بنابراین کارنامهخوانی مدیر مربوطه در همه این حوزهها باید مدنظر قرار گیرد؛ موسیقی، قرآن، کتاب، سینما، تئاتر و چاپ.
من در حوزه سینما، به عنوان یک تماشاچی ساده، برای آوردن فیلمهای جشنواره به مشهد نمره متوسط میدهم. شاید میشد فیلمهای بیشتر و بهتری آورد. گاهی افراد در جایگاه جدید متناسب با وضعیت تازه خود را تعریف و رفتار خود را ساماندهی میکنند. برخی افراد هم با همان هیبت و هیئت سابق و جایگاه پیشین خود به حوزه جدید میآیند. این باعث میشود گاه شاهد ناهماهنگی بین آنچه بوده و آنچه هست باشیم. آقای حسینزاده هم گاه دچار این ماجرا میشد. مثلاً وقتی میخواستیم برنامه افطاری برای خبرنگاران برگزار کنیم، با شنیدن نام مکان که از نظر ایشان لاکچری مینمود، با استناد به جایگاه پرافتخار پیشین تأکید داشت که در مکانهایی از این دست حاضر نمیشود. خب، ما در این جایگاه به عنوان مدیرکل ارشاد از ایشان دعوت کردیم؛ جایگاهی که دوبعدی است و چالش جایگاه پیشین را ندارد. من معتقدم میشد با حضور خود، به رسانه امید بیشتری بدهد.
مدیرکل اگر از بدنه ارشاد باشد، به حوزههای کاری آشناتر و نسبت به فرصتها و موانع تسلط بیشتری دارد. یعنی بخشی از راه را رفته و جلوتر است. این میتواند به رونق کار بینجامد. همین چند روز پیش فردی از من خواست که درباره تحولات مورد نیاز در ارشاد بنویسم که گفتم «این را کسی میتواند بنویسد که زیست ارشادی داشته باشد. فرصتها را بشناسد و موانع را احصا کرده باشد. کسی که بارها پایش به موانع گیر کرده باشد و برای رفع آن مدتها تأمل کرده باشد.» شاید بتوانیم حداکثر درباره تعامل بین ارشاد و رسانه حرفی بزنیم. به هر حال مدیرکل اگر از بدنه باشد، چند گام جلوتر است. کسی که این حوزه را آزمون کرده باشد، موفقتر خواهد بود از مدیری که در این ساحت سفید و به قولی صفرکیلومتر است.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی باید برای هنرمندان مکان کار ایمن مهیا کند و از بخشش بودجه به افراد خاص و دراختیارگذاشتن مکان هنری به دیگران خودداری کند. او باید همیشه در کنار هنرمندان باشد و از نزدیک درد و نیاز آنان را حس کند و برای رفع آنها بکوشد.
مدیرکل باید در تجهیز و افزایش مکانهای هنری مانند سینماها، سالنهای تئاتر و نمایشگاهها و... تلاش گستردهای کند و اجازه ندهد حتی یک مکان از مجموعههای هنری شهر کم شود. او باید زمینه فعالیتهای آزاد در چارچوبهای تعریفشده را برای هنرمندان فراهم آورد و نباید هیچ هنرمندی به دلیل برداشتهای شخصی و تفسیرهای چندگانه و برای گفتن دغدغه و بهصحنهبردن نمایشی در فشار و تنگنا باشد. با توجه به مواردی که گفته شد، باید دید مدیرکل اداره فرهنگوارشاد اسلامی خراسان رضوی تا چه حد توانسته از حق هنرمندان دفاع کند.
متأسفانه باید بگویم با همه تلاشی که اداره کل فرهنگوارشاد اسلامی خراسان رضوی در ارتقای فرهنگ شهر مشهد داشته است، همچنان ضعفهایی وجود دارد که امیدواریم حل شود. مدیرکل فرهنگوارشاد اسلامی باید برای ارتقای فرهنگ یک شهر امکانات فرهنگی آن را گسترش دهد و بودجه فرهنگی شهر را بالا برد و برای ایجاد مکانهای فرهنگی و هنری جدید در سطح شهر تلاش کرد. اداره فرهنگوارشاد اسلامی باید امکان انجام فعالیتهای هنری را برای هنرمندان شهر فراهم آورد و از هجرت مجبورانه هنرمندان برای ارتقای هنرشان به پایتخت جلوگیری کند. پس اگر ادارهکل فرهنگوارشاد اسلامی خراسانرضوی طبق این مواضع عمل کرده، دست مریزاد دارد.
حمایت از هنرمندان را میتوان از دو وجه مثبت و منفی بررسی کرد. اگر مدیرکل فرهنگوارشاد اسلامی به اجرای نمایشها و فیلمها مجوز داده یا از برگزاری نمایشگاهها تا حد امکان دفاع کرده است، جای تشکر دارد، اما در وجه دوم باید بررسی کرد که آیا برای رونق فیلمسازی در شهر مشهد و ایجاد تسهیلات گام مؤثری برداشته است؟ چه اقداماتی برای اجرای نمایش و برگزاری نمایشگاههای هنری مختلف و چاپ کتاب و... انجام داده است؟ باید تلاشهایی که صورت میگیرد در شأن هنرمندان و شهر بزرگ و هنرخیز مشهد باشد.
امیدوارم مدیرکل جدید اداره فرهنگوهنر مشهد از جنس خود هنر، دلسوز و راهگشا باشد و برای هنر و هنرمند وقت بگذارد و سیاست را بر هنر ترجیح ندهد. با هنرمندان مراوده داشته باشد پای درددل آنها بنشیند و برای تحکیم هنر در شهر مشهد کوشا و فعال باشد و بودجه لازم را برای انجام فعالیتهای هنری از مرکز با درایت، تیزهوشی و پشتکار بگیرد.
امیدوارم مدیرکل جدید، مجتمع فرهنگی و هنری امام رضا (ع) را که متعلق به هنر و هنرمندان شهر مشهد است، دوباره در اختیار هنرمندان قرار دهد، شرایط ساخت فیلم سینمایی در این شهر و استان را فراهم کرده و جشنواره هنری اختصاصی برای استان برگزار کند و آن را تداوم بخشد. سایه سیاه هراس را از سر هنرمندان بردارد. به هنرمند امید بدهد و او را باور کند و آزادی بیان بدهد که اگر چنین شود، شاهد شکوفایی بیشتر هنر و هنرمند در استان خواهیم بود.
در این ۱۵ سال که از فعالیت هنری من میگذرد، به ندرت پیش آمده است که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی بخواهد از هنرمندان حمایت و قدردانی کند، اما برای من نکته جالبی است که در دوران آقای حسینزاده گذرمان به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی افتاد و ارتباطی بین ما و این اداره برقرار شد.
یکی از ویژگیهای مدیرکل فعلی ارشاد خراسانرضوی، قبل از اینکه مدیرکل شوند، این بود که مخاطب حرفهای برای هنرهای مختلف بودند و در جلسات ایدهپردازی گروههای مختلف هنری که برای خلق اثر صورت میگرفت، حضور فعال داشتند.
بهنظر من مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسانرضوی باید مخاطب و مصرفکننده جدی هنرهای مختلف باشد و با بدنه هنرمندان ارتباط فعال و دوستانه برقرار کند.
اگر من در کلانشهری مانند مشهد مدیرکل باشم و نتوانم برای صنعت سینمای شهرم کاری انجام دهم، باید سایر ابعاد هنری مانند ادبیات و خوشنویسی، موسیقی و... را نیز کنار بگذارم؛ زیرا سینما رکن و پایه اصلی هنر است. از من نپرسید که چقدر از آقای مدیر در جایگاه مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی رضایت دارم. بهتر است از آقای مدیرکل سؤال شود که برای ارتقای فرهنگ و هنر این شهر چه اقدامی انجام داده است؟
در چند سال اخیر، آقای مدیرکل چند فیلم هنرمندان مشهدی را که در جشنوارههای بینالمللی حضور پیدا کردند، دیده است؟ این مسئله بسیار مهمی است. آیا تمام هنرمندان این شهر بیمه هستند؟ متأسفانه مدیران اداره فرهنگوارشاد اسلامی دغدغهای درخصوص هنرمندان و فرهنگ این شهر ندارند. هنرمندان با عشق زیادی کار را آغاز میکنند و بعد از گذشت مدتی، با سرخوردگی از این کار دست میکشند.
استعدادهای زیادی وجود دارند که به دلیل دغدغههای اصلی زندگی نمیتوانند فیلم بسازند، شعر بسرایند و کتاب چاپ کنند. به نظر من اداره ارشاد، بیشباهت به اداره سانسور نیست؛ چراکه عقیده دارم نتوانستند در حوزه فرهنگ و هنر اقدام مؤثری برای هنرمندان انجام دهند.
در طی سالهای اخیر، تنها دو مدیرکل بودند که از هنرمندان حمایت میکردند. قشر هنرمندان ناامید هستند و اداره فرهنگوارشاد باید اقداماتی برای بهبود وضعیت آنها انجام دهد. بارها از هنرمندان خواسته شده در صندوق هنر ثبتنام کنند که بعد از گذشت مدتی، هیچ اتفاق مثبتی رخ نداده و صرفاً این ثبتنام جنبه تشریفاتی داشته است.
فعالیتهای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی جنبه آماری دارد. تعدادی از افراد هستند که هنرمند به حساب نمیآیند، اما آنها از هنرمندان محبوب اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند. به طور کلی هنرمندان چشمداشت مالی ندارند و مدیرکل اداره فرهنگوارشاد باید معضلات هنرمندان را بشناسد و تنها فرد خاصی را مورد حمایت خود قرار ندهد. نگاه مدیرکل باید کلان باشد و همه ابعاد را بررسی و برای حل مشکلات تلاش کند.
به صورت گزینشی، از بعضی نویسندگان تقدیر میشود
من فکر میکنم امروزه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسانرضوی نمیتواند تأثیر چندانی بر روی فرهنگوهنر داشته باشد. اکنون اداره فرهنگوارشاد اسلامی به ارگانی که صرفاً مجوز صادر میکند، تبدیل شده است و نقشی در بخش فرهنگ و هنر بازی نمیکند.
اداره کل فرهنگوارشاد اسلامی در مشهد زمینهساز و بستر شکلگیری فرهنگ و هنر نیست و ما هیچ ثمرهای را در زمینه فرهنگ و ارشاد اسلامی نخواهیم دید؛ زیرا اکنون اداره فرهنگوارشاد اسلامی هیچ تأثیری بر فضای فرهنگی و هنری مشهد ندارد.
به عنوان نویسندهای که یک دهه است دارم در این شهر فعالیت میکنم، فکر میکنم گمنام هستم و متولیان این امر نیز من را نمیشناسند. به صورت گزینشی، از بعضی نویسندگان تقدیر میشود که من نمیدانم ملاک این انتخابها چیست. من به این باور رسیدم که اداره فرهنگوارشاد اسلامی در مسیر کار هنری من تأثیری نداشته است؛ پس من کار خودم را انجام میدهم.