آخرین اخبار از آتش‌سوزی در یک مجتمع تجاری در سبزوار + فیلم (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) برنامه‌های آموزش و پرورش استان خراسان رضوی در راستای بهبود آموزش در مدارس شیوع بالای آرتروز زانو در بین ایرانی‌ها | کدام گروه‌های سنی در معرض خطر هستند؟ طرح جدید هلال احمر برای کمک به دانش‌آموزان نیازمند | توزیع بسته‌های لوازم‌التحریر در مناطق کم‌برخوردار بازنشستگان نفت، سهامدار پتروشیمی می‌شوند واکسن آبله‌مرغان موجود شد | آیا واکسن بزنیم یا نه؟ آیا کره‌های محلی برای طبخ غذا بهتر است و باعث افزایش چربی خون نمی‌شود؟ بی‌احتیاطی ۳ جوان به قیمت جانشان تمام شد | پا در رکاب چاه، جان در کمین مرگ فرمانده انتظامی سیب و سوران به شهادت رسید دستگیری قاتل پس از ۱۴ سال | انکار دسیسه زنانه برای قتل شوهر ۵ هزار شاکی منتظر تعیین تکلیف پرونده «موبایل موسوی» توصیه رئیس کل دادگستری خراسان رضوی به کارآموزان قضایی: با مردم مهربان باشید و از وسوسه‌های شیطانی دوری کنید سخنگوی آموزش و پرورش: هیچ اتفاقی مانع آغاز مدارس در اول مهر نمی‌شود پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه، ۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | هوای مشهد موقتاً گرم می‌شود یک کشته و ۲۰ مصدوم در تصادف اتوبوس محور تهران به مشهد (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) پیگیری جدی مجلس برای افزایش حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها مدیرکل امور زنان و خانواده استانداری خراسان رضوی: آمار مبتلایان به سرطان پستان در خراسان رضوی بالاست منشا ۴۰ درصد آلودگی هوای سرخس خراسان رضوی، ترکمنستان است عقیم‌سازی پشه‌ها برای مقابله با تب دنگی | ساکنان برج‌ها هم از پشه آئدس در امان نیستند مشهد، میزبان اولین کنگره بین‌المللی هوش مصنوعی و فناوری‌های سلامت در زنان و زایمان انتقاد معاون تربیت بدنی آموزش و پرورش به ساعت محدود ورزش مدارس و تحرک کم دانش‌آموزان هشدار در مورد خطرات چاقی در کودکان ادامه ثبت‌نام مدارس در پایه‌های هفتم و دهم | ثبت‌نام ۸۵ درصد دانش‌آموزان نهایی شده است تأمین ۳.۵ میلیون دوز واکسن آنفلوانزا تا نیمه اول آبان‌ماه زمان واریز حقوق بازنشستگان در شهریور ۱۴۰۴ اعلام شد  تأثیر عفو معیاری بر کاهش انگیزه جرم زندانیان چه بخوریم تا ریه‌های سالمی داشته باشیم؟ تأکید وزیر آموزش و پرورش بر اهمیت پرسش مهر: اختصاص یک ساعت از زنگ انشا به این سوال
سرخط خبرها

سرقت‌های سریالی ۲ رقیب عشقی

  • کد خبر: ۲۴۵۷۱
  • ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۳
سرقت‌های سریالی ۲ رقیب عشقی
۲ رقیب عشقی که بر سر دختری به جان هم افتاده بودند، وقتی متوجه شدند که دختر جوان سر هر دوی آنها کلاه گذاشته است با هم دوست شدند و این دوستی شروع سرقت‌های سریالی آنان شد.

به‌گزارش شهرآرانیوز، چند روز قبل مأموران پلیس هنگام گشت‌زنی در یکی از خیابان‌های شمال تهران به ۲پسر جوان که رفتارهای مرموزی داشتند مشکوک شدند. یکی از آنها داخل خودروی پژویی در حال بررسی داشبورد و زیر صندلی‌ها بود و دیگری بیرون از خودرو ایستاده و اطراف را می‌پایید. کمی جلوتر یک خودروی پراید نیز پارک شده بود که در آن باز بود و به‌نظر می‌رسید متعلق به ۲ مرد مشکوک است.
ماموران که از دور آنها را زیرنظر داشتند به بررسی شماره پلاک خودروی پراید پرداختند و مشخص شد که این خودرو سرقتی است. حالا شکی وجود نداشت که ۲ مرد مشکوک سارق بوده و در حال دزدیدن لوازم خودروی پژویی هستند که کنار خیابان پارک شده بود. لحظاتی بعد سارقان از داخل پژو، وسایلی برداشتند و داخل پراید سرقتی گذاشتند. درست در همان لحظه مأموران عملیات دستگیری را شروع کردند اما دزدان به محض دیدن پلیس سوار بر پراید شدند و گریختند.

تعقیب و گریز
ماموران گشت پلیس به تعقیب خودروی پراید سرقتی پرداختند و دزدان نیز سعی داشتند با سرعت بالا و حرکات مارپیچ از دست پلیس فرار کنند. آنها اما موفق نشدند و درست زمانی که قصد داشتند وارد بزرگراه شوند مأموران مقابل آنها پیچیدند و مانع فرارشان شدند. عملیات تعقیب و گریز سرانجام با بازداشت دزدان به پایان رسید و هر ۲ سارق برای انجام تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی تهران انتقال یافتند.
۲ سارق دستگیر شده در بازجویی‌ها به سرقت خودرو و لوازم ماشین اقرار کردند. شگردشان این بود که ابتدا خودرویی سرقت می‌کردند و با ماشین سرقتی در نیمه‌های شب به خیابان‌های شمال و شمال‌غرب تهران می‌رفتند. آنها سپس در خودروهای پراید و پژو را باز و اقدام به سرقت لوازم داخل آن می‌کردند. پس از سرقت نیز ماشین سرقتی را در خیابان رها می‌کردند و دوباره سراغ ماشین دیگری می‌رفتند. دزدان اقرار کردند، اموال سرقتی را به مالخران می‌فروختند که تلاش برای شناسایی و بازداشت مالخران ادامه دارد. از سوی دیگر با دستور دادیار دادسرای ویژه سرقت، متهمان برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی جرایم احتمالی دیگر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند و در بازجویی از آنها بود که معلوم شد پشت‌پرده این سرقت‌های سریالی، یک رقابت عشقی و دختری جوان بوده است.


گفت‌وگو با متهم

سهیل یکی از سارقان که سابقه‌دار است و چند وقت قبل از زندان آزاد شده، از ماجرای عشقش به دختر جوان و ورودش به باند سرقت می‌گوید.

از آن دختر بگو؟
فکر می‌کردم عاشقم است. فکر می‌کردم مرا دوست دارد اما تصورم اشتباه بود. او دختری فریبکار بود که اصلا نمی‌فهمید عشق یعنی چه. حتی سر قول خودش هم نماند. به‌خاطر او دست به اشتباهی بزرگ زدم که مسیر زندگی‌ام تغییر کرد.
یعنی به‌خاطر او دزد شدی؟
بله. چون می‌خواستم هرچه او می‌خواهد برایش فراهم کنم. نمی‌خواستم حسرت به دلش بماند. می‌خواستم او را خوشبخت کنم، اما خودم را بدبخت کردم.
چطور با او آشنا شدی؟
حدود دو سال و نیم قبل در یک پارتی شبانه با نسترن دوست شدم. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه به‌خودم آمدم ودیدم عاشق و دلباخته‌اش شده‌ام. همه آرزویم ازدواج با نسترن بود و از او خواستگاری کردم. او جواب مثبت داد اما من برای تشکیل یک زندگی خوب پولی نداشتم. از سوی دیگر نسترن مدام برایم از خواستگارهای دیگرش تعریف می‌کرد. نمی‌خواستم کم بیاورم و در فکر ساختن یک زندگی خوب بودم اما حقوقم کفاف نمی‌داد. فروشنده یک مغازه بودم و در نهایت افتادم در کار خلاف و زندان هم رفتم.
چند وقت زندان بودی؟
حدود  ۲ سال.
شگردت چه بود؟
زورگیری می‌کردم. با یک خلافکار آشنا شدم که او پیشنهاد دزدی داد. پول خوبی گیرم آمد و برای اینکه خودی نشان دهم برای نسترن ماشین و گوشی خریدم اما در نهایت دستگیر شدم. وقتی به زندان افتادم با نسترن تماس گرفتم همه‌‌چیز را برایش توضیح دادم. از او خواستم ماشین را بفروشد تا پول مالباخته‌ها را بدهم اما قبول نکرد. این آخرین تماسم با نسترن بود. بعد از آن دیگر جواب تماس هایم را نداد.
بعد چه شد؟
۲ سال بعد آزاد شدم و به سراغ نسترن رفتم. متوجه شدم او با جوانی به نام سامان دوست شده است. از او کینه به دل گرفتم و به سراغ سامان رفتم تا حقایق را به او بگویم اما با او درگیر شدم. سامان رقیب عشقی‌ام بود و با او قرار دعوا گذاشتم. همدیگر را تا حد مرگ کتک زدیم و زخمی شدیم. اما بعد از آن با سامان دوست شدم و او تبدیل به یکی از بهترین رفقایم شد.
مگر چه اتفاقی افتاد؟
راستش معلوم شد نسترن سر او را هم کلاه گذاشته است. یک روز که در قهوه خانه بودم سامان به سراغم آمد. خیلی به‌هم ریخته بود. می‌گفت نسترن نامزد کرده است. از سامان هم میلیون‌ها تومان پول گرفته بود اما بعد با مردی پولدار ازدواج کرده بود. حالا سامان هم مانند من یک شکست خورده بود. چون سرنوشتش شبیه من بود و هر ۲ از یک نفر زخم خورده بودیم. این شد که فکر انتقام به سرمان زد.
انتقام با سرقت؟
قرار نبود سرقت کنیم. یعنی قرار بود دزدی کنیم اما از نامزد نسترن. در مدتی که زندان بودم از زندانیان دیگر یاد گرفته بودم که در ماشین پراید و پژو را باز کنم. این شد که تصمیم گرفتیم خودروی نامزد نسترن را سرقت کنیم و هرچه داخل آن بود را بدزدیم. نقشه را اجرا کردیم و با چاقو و قمه، به ماشین رقیب آسیب زدیم و بعد آن را رها کردیم. بعد از آن دیگر امیدی به زندگی نداشتیم و تصمیم گرفتیم با هم سرقت کنیم. چون سامان میلیون‌ها تومان خرج نسترن کرده و به عالم و آدم بدهکار بود و باید بدهی‌اش را پرداخت می‌کرد.
چند مورد سرقت انجام دادید؟
تازه شروع کرده بودیم، هنوز دو‌ماه نشده است. شاید ۱۰ یا ۱۵ مورد. 
با اموال سرقتی چه می‌کردید؟
به مالخر‌ها می‌فروختیم. من که ردمال داشتم از پرونده قبلی، سامان هم بدهکار بود تا اینکه در نهایت گیر افتادیم و حالا باید باردیگر به زندان بروم. از زندگی در زندان متنفرم چون هر یک روز آن برایم یک سال می‌گذرد.

منبع: همشهری

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->