به گزارش شهرآرانیوز، شبکه نمایش خانگی ایران در سالهای گذشته به مهمترین پلتفرم تولید و پخش محتوای نمایشی تبدیل شده است. این رسانه نسبتا نوپا که امروز در ایران طرف دارانی پرشمار دارد، تقریبا هر ماه با معرفی سریالهای جدید و متنوع، مخاطبانش را همراه نگه میدارد. سابقه این رسانه، اما نشان میدهد که تکرار موفقیت یک سریال خانگی تقریبا غیرممکن است و بیشتر سریالهایی که برای فصلهای دوم و سوم تمدید میشوند، کیفیتشان را تا حد زیادی از دست میدهند. سریال «زخم کاری» نیز در زمره همین مجموعهها قرار میگیرد که کیفیت فصل اول آن قابل مقایسه با فصول بعدی نیست.
در میان سریالهایی که در طول تاریخ شبکه نمایش خانگی از این رسانه پخش شده اند، فصل اول سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، فیلم ساز بااستعداد و جوانی که در اوایل دهه نود با فیلمهای «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» خوش درخشید و برای خودش اسم و رسمی دست وپا کرد، یکی از موفقترین پروژهها بود.
فصل اول این سریال با داستانی جذاب و پیچیده، شخصیتهای چندبعدی و درام اجتماعی قوی توانست نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب کند. داستان این فصل حول محور رقابتهای خانوادگی و اقتصادی میچرخید و با بهره گیری از ساختاری قوی و روایتی پرکشش، به یکی از نقاط عطف در تولید سریالهای ایرانی تبدیل شد.
فصل دوم «زخم کاری»، اما به دلیل مشکلاتی که در روند ساخت و توسعه قصه داشت، نتوانست موفقیتهای فصل اول را تکرار کند. با وجود تلاشهای مداوم برای گسترش داستان، این فصل با افتهای قابل توجهی روبه رو شد. در فصل دوم، کیفیت داستان به شکلی چشمگیر بد شد، برخی شخصیتها به صورت سطحی و بدون عمق لازم به تصویر کشیده شدند و روابط بین آنها به جای پیچیدگیهای جذاب، به سادگی و تکرار رسید. ضعف مفرط در دیالوگ نویسی و کاهش کیفیت روایی در پیشبرد داستان باعث شد که مخاطبان احساس کنند داستان به ورطه تکرار و کش دارشدن افتاده است.
تغییرات در لحن و فضاسازی نسبت به فصل اول، به منطبق نشدن با انتظارات مخاطبان منجر شد. این تغییرات به شکلی بود که به نظر میرسید هدف اصلی فصل دوم در ایجاد داستانی جدید و جذاب ناکام مانده است. مهمتر از همه این ها، کم رنگ شدن قهرمان فصل اول، یعنی شخصیت مالک مالکی، ضربهای سهمگین بر پیکره فصل دوم این مجموعه وارد آورد.
از حدود سه ماه قبل، فصل سوم سریال «زخم کاری» که با عنوان فرعی «انتقام» منتشر شده، تلاشی برای ادامه داستان و احیای ظرفیتهای دراماتیک فصل اول این مجموعه بوده است. در این فصل، جواد عزتی در نقش مالک مالکی دوباره به متن قصه برگشته است. بااین حال، این فصل هم با مشکلات و نقاط ضعف جدی روبه روست که بر کیفیت کلی آن تأثیرگذار بوده است.
فصل سوم نشان میدهد که حتی اگر داستان به پایان منطقی خودش رسیده باشد، بازهم سازندگان این مجموعه به دنبال کش دارکردن قصه هستند تا بتوانند روی موفقیت فصل اول و کاریزمای ذاتی جواد عزتی و رعنا آزادی ور مانور بدهند. این تلاش برای ادامه داستان به هر قیمتی، به ایجاد حس تکراری و مصنوعی بودن داستان انجامیده است. مخاطبان احساس میکنند که داستان بیشتر از حد لازم ادامه یافته و به دلیل کش دارشدن، کیفیتش کم شده است.
سومین فصل از سریال «زخم کاری» با مشکلاتی جدی در زمینه گره افکنی دست به گریبان است. شخصیتهای این مجموعه در موقعیتهایی قرار میگیرند که از لحاظ منطقی و روایی پذیرفتنی به نظر نمیرسند. برخی تغییرات در شخصیتها و روابط میان آنها به صورت غیرواقعی و به علت نیاز به پیشبرد داستان طراحی شده اند که باعث میشوند مخاطب احساس کند که این تغییرات مصنوعی اند و به زور به داستان افزوده شده اند.
شخصیتهای باهوش و پیچیدهای که در هر قسمت از فصل اول مخاطبان سریال را با ترفندهای زیرکانه خود شگفت زده میکردند، در فصل سوم به شکلی غیرمنطقی و ابلهانه به تصویر کشیده شده اند. این امر به تضعیف شخصیتها و کاهش تأثیرگذاری آنها در داستان منجر شده است.
به نظر میرسد که سازندگان برای ایجاد درام و تنش بیشتر، به تصنعی کردن روابط و شخصیتها روی آورده اند. اساسا اشتباهات استراتژیک مالک و سمیرا در این فصل، آنها را به عنوان دو شخصیت کم هوش و نادان جلوه میدهد که از شخصیت فصل اول آنها کاملا فاصله دارد.
یکی از مشکلات دیگر فصل سوم، ضعف در فرایند اقتباس و استفاده از داستانهای فرعی است. به نظر میرسد که تلاشهای زیادی برای اضافه کردن پیچیدگیهای جدید به داستان انجام شده است، اما این پیچیدگیها به نظر بیشتر مصنوعی اند و پذیرفتنی نیستند. اساسا تبدیل کردن درامهای شکسپیر به یک سریال ایرانی، خودبه خود کار دشواری است، اما در فصل سوم «زخم کاری» این کار به صورت کاملا سهل انگارانه انجام شده است.