لیلاجانقربان
خبرنگارشهرآرامحله
در یک روز بیش از10 تماس و پیامک از طرف اهالی و اعضای شورای اجتماعی محله سیسآباد درباره آبگرفتگی فاضلاب خانگی در خیابان رسالت 82 به دستمان میرسد. هفته گذشته به اتفاق جمعی از اعضای شورای اجتماعی محله بازدیدی از این خیابان داشتیم که در ادامه گزارش آن را میخوانید.
گندآب
وارد خیابان رسالت 82 میشویم از همان ابتدای خیابان سراب آب دیده میشود. کم کم بوی نامطبوع فاضلاب خانگی هم به مشاممان میخورد. به دعوت اعضای شورای اجتماعی محله سیس آباد تعدادی از اهالی هم برای بیان مشکلات، خودشان را رسانده اند. از خودرو پیاده میشویم، اعتراض اهالی هم یکی پس از دیگری بلند میشود. اینجا از شدت بوی بد فاضلاب و پشه و مگس حتی یک دقیقه هم نمیتوان طاقت آورد. آبگرفتگی کوچه آنقدر هست که لاستیکهای ماشینهای سواری کاملا زیر آب میروند. آب که نه! بهتر بگویم
فاضلاب!
حدود 50 نفری از اهالی جمع شده اند. صدای پمپ آبی که تلاش میکند فاضلاب را از آسفالت کشیده و به زمینهای اطراف رها کند، بلند است. زمینهایی که ظاهرا کشاورزی هستند و قرار است تا یکی، دو هفته آینده محصولاتش روانه بازار شود!
داد و فریاد اهالی بلند است:« چه گناهی کردهایم که ساکن منطقه کم برخورداریم». منطقهای که هرچند شهر شده است اما در آن خبری از خدمات شهری نیست!
معدن سوسک و موش
در میان فریادهای اهالی خانم اخلاص، عضو شورای اجتماعی محله سیس آباد و نماینده بانوان این محله، میگوید: برای حل مشکل اینجا خیلی تلاش کردیم و به هردری زدیم ولی نتیجهای نگرفتیم. سالهاست که فاضلاب خیابان شهید یوسف باری به رسالت 82 روانه میشود و اینجا را تبدیل به معدن سوسک و موش و پشه کرده است. پشهها به جان بچههایمان افتادند و روی بدنشان برای همیشه لکهای به یادگارگذاشتند. موشها و سوسکها سر از آشپزخانههای ما درآورند و با تمام بیماریهایی که حمل میکنند روی ظرف و زندگیمان رژه میروند. برای پیگیری مشکل هرجا که بگویید مراجعه کردیم از بهداشت بگیرید تا شهرداری و آب و فاضلاب ولی مشکل ما مثل توپی شده است که بین سازمانها پاسکاری میشود و نتیجهای
نمیگیرد.
بیماری در کمین اهالی
خانمی دیگر از اهالی میگوید: پسرم از شدت آلودگی اینجا بیماری عفونی گرفته و زیر بار مصرف آنتی بیوتیکها دیگر جانی برایش نمانده است. حرفمان را کجا ببریم. دردمان را به که بگوییم چرا کسی کاری برای ما نمیکند؟ چرا مسئولان نمیآیند اینجا و ببینند که ما چه میکشیم! مردم بدبخت و بیچاره اینجا تا کی باید عذاب بکشند.
براتی، از دیگر ساکنان رسالت 82 نیز به ما میگوید: از شدت بوی بد نه میتوانیم پنجرهها را باز کنیم و نه کولر روشن کنیم. میخواهیم هوای تازه تنفس کنیم ولی بوی گند میآید. هرجا هم که میرویم میگویند بودجه نداریم و یا اینکه میگویند طرح اگو به اینجا نمیرسد و از این جور حرفها میزنند. خودشان حاضر هستند در همین جایی زندگی کنند که به مشکل ما رسیدگی
نمیکنند!
رفت و آمد از میان فاضلاب
مشغول صحبت هستیم که چند پسربچه دانشآموز هم اطرافم را میگیرند. تازه از مدرسه آمدهاند. یکی از آنها میگوید: هربار که مدرسه میرویم و میآییم پاهایمان تا مچ توی آب میرود. او جورابش را کنار میزند و زخم پایش را نشان میدهد و ادامه میدهد: همین پایم چند هفته هست که زخم شده است. خورده بودم زمین ولی از وقتی توی فاضلابها رفت و آمد میکنم عفونت کرده و درد میکند. خانم به خدا پول دکتر نداریم شما را به خدا برایمان یک کاری بکنید.
بقیه بچهها سرشان پایین است. حرفش بد درد دارد. نمیدانم که این درد چرا اثری برجان مسئولان مربوط
نمیکند!