فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

اندیشیدن پیرامون اندیشیدن | مجموعه‌جستار «نزدیک ایده» حول چه مسئله‌ای شکل گرفته است؟

  • کد خبر: ۲۴۹۴۹۳
  • ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۸
اندیشیدن پیرامون اندیشیدن | مجموعه‌جستار «نزدیک ایده» حول چه مسئله‌ای شکل گرفته است؟
لابه‌لای همین حلاجی‌های گذشته و آینده، بعضی وقت‌ها انفجاری رخ می‌دهد و ایده یا ایده‌هایی بیرون می‌ریزد، ایده‌هایی برای نوشتن، ایده‌هایی برای بهبودبخشیدن به یک کسب‌وکار شخصی و حتی ایده‌هایی کوچک برای یک زندگی بهتر.

محبوبه عظیم‌زاده | شهرآرانیوز؛ در عقب‌نشینی یک کافه، در حاشیه یک خیابان اصلی، روی تک‌صندلی پشت میز و روبه‌روی یک شیشه بزرگ سرتاسری، رو به نیمی زمین و نیمی آسمان، نشسته‌ای و زل زده‌ای به بیرون و هیچ کاری نمی‌کنی و این هیچ‌کاری‌نکردن -چنان‌که گویی به برهوت چشم دوخته‌ای- برایت در حکم ریکاوری است برای بازیافتن نیروی‌محرکه‌ای که بقیه روز سرپایت نگه دارد. (مثل خودت اینجا زیاد می‌بینی.)

البته این‌طور هم نیست که مطلقا کاری انجام ندهی؛ یعنی شاید عملا و به‌صورت فیزیکی اتفاقی نیفتد، اما ذهنی و درونی چرا، و به‌کرات. انگار درست در همین زمان‌هایی که بدن خیلی فعال نیست و شاید درحال استراحت است -و به این استراحت نیاز مبرمی هم دارد‌- تازه وظیفه مغز و ذهن شروع می‌شود، وظیفه اندیشیدن، اندیشیدن به هیچ‌چیز و همه‌چیز. مثل اینکه یک فیلم بی‌سروته پخش شده است و فریم‌به‌فریم جلو می‌رود و خاطرات گذشته و امید‌ها و آرزو‌های آینده همراه با آن نمایش داده می‌شود.

اما همه‌چیز به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ لابه‌لای همین حلاجی‌های گذشته و آینده، بعضی وقت‌ها -بوم! - انفجاری رخ می‌دهد و ایده یا ایده‌هایی بیرون می‌ریزد، ایده‌هایی برای نوشتن، ایده‌هایی برای بهبودبخشیدن به یک کسب‌وکار شخصی و حتی ایده‌هایی کوچک برای یک زندگی بهتر.

شاید اگر کمی جدی‌تر تأمل کنیم، به این نتیجه برسیم که اغلب آدم‌ها چنین مکان‌هایی برای خودشان دارند، نقطه‌های جغرافیایی امنی که میان دغدغه‌های زندگی روزمره می‌توانند در آنها پناه بگیرند و -بدون هیچ‌گونه نقابی‌- دقایق یا ساعاتی را کاملا برای خودشان باشند. 

اما آیا اندیشیدن در چنین مکان/فضا‌هایی بر کیفیت اندیشیدن و نوع اندیشه آدم‌ها تأثیر می‌گذارد؟ آیا در برخی مکان‌ها نسبت‌به مکان‌های دیگر می‌توان بهتر فکر کرد و منتظر ایده‌ها و فکر‌های خلاقانه‌تر بود؟ آیا اندیشیدن روی صندلی یک کافه با اندیشیدن روی صندلی یک ایستگاه اتوبوس تفاوت دارد، یا وقتی درحال قدم‌زدن هستیم با وقتی توی یک قطار درحال‌حرکتیم، یا وقتی توی آشپزخانه‌ایم با وقتی توی یک سلول انفرادی هستیم؟ «نزدیک ایده» کتابی است درباره همین موضوع: اندیشیدن پیرامون اندیشیدن.

اندیشیدن پیرامون اندیشیدنابی واربوگ

فضا؟ مکان؟ یا پای چیز دیگری درمیان است؟

واژه‌ای آلمانی وجود دارد که Denkraum نوشته می‌شود و به‌صورت تحت‌اللفظی «مکان/فضای فکری» معنی می‌دهد. ابی واربوگ، اندیشمند آلمانی که با نظریه‌ها و تفکراتش درباره تاریخ هنر شناخته می‌شود، اولین کسی است که از این کلمه استفاده کرد. مضمون اصلی این کتاب نیز متأثر از اندیشه‌های همین شخصیت و همین معنا و مفهوم است. منظور واربوگ از آن واژه «فضا‌های ذهنی بود، جهان‌های نمادین یا سپهر فرهنگی گسترده‌تری که بر شکل‌گیری افکار افراد جامعه و شیوه درکشان از جهان پیرامون تأثیر می‌گذارند.» 

پس، شاید می‌توانیم بگوییم حضور فیزیکی ما در یک مکانْ فضایی ذهنی را به ما هدیه می‌کند، فضایی که در آن می‌توانیم خود واقعی‌مان باشیم، بدون هیچ‌گونه نقابی؛ می‌توانیم اگر دلمان خواست سکوت کنیم، اگر دوست داشتیم با کسی هم‌کلام شویم، یا حتی دسته‌جمعی سکوت کنیم، جایی که در آن هم‌زمان تنهاییم و در احاطه جمعیت، جایی که به‌واسطه حضور در آن می‌توانیم نقطه‌ای از یک پیوند جمعی باشیم یا در یک انفصال خودخواسته، بدون هرگونه سمت‌وسوی ذهنی از جانب خود و دیگری. 

اما بهره‌بردن از همه این فواید مهارت‌های خاص خود را می‌طلبد که در صدر آن باید از صبوری یاد کرد، چون «بدون آمادگی برای اشتباه‌های گاه‌و بیگاه، بدون آمادگی برای گم‌شدن و اصلاح خود، بدون پذیرش اضطراب دورشدن از چیز‌های آشنا و هم‌جواری احتمالا ناخوشایند با کسانی‌که دیدگاه سیاسی متفاوتی دارند، نمی‌توان جدی اندیشید.»

فکر کنید و منطق همه‌چیز را زیرسؤال ببرید!

تفکر جدی! مگر داریم از چه نوع تفکری صحبت می‌کنیم؟ واقعیت این است که صِرف فکر‌کردن اهمیت ندارد. کارولین امکه، در جستاری با عنوان «گوشه امن کافه‌های شلوغ» که در این کتاب آمده است، می‌گوید آنچه اهمیت دارد، تفکر آزاد و مستقل است، تفکری که سازوکار‌های سرکوب و انکار در آن جایی ندارند. 

او مشخصا می‌نویسد: «اگر می‌خواهیم دریابیم که اندیشیدن در چه فضا‌هایی رخ می‌دهد، باید همه نهاد‌ها و سنت‌هایی را هم که درپی دسته‌بندی، یکدست‌سازی و مهار اندیشیدن مستقل و ستیزه‌جویانه و براندازانه‌اند، بررسی کنیم.» البته این مسیرْ مسیری است که به یک هدف غایی می‌رسد و غرض از آن این نیست که زمانی کوتاه یا بلند فقط با فکرکردن بیهوده خرج شود و بطالت و فراغت محض باشد.

امکه معتقد است: «مهم این است که این مکان‌ها و نهادها، ضوابط و منطقشان را زیرسؤال ببریم»، و جلوتر -با بیان دقیق‌تر و جزئی‌تر- می‌گوید باید همه بهنجاری‌ها و ناهنجاری‌ها و الگو‌های موجود در جامعه را با یک نگاه انتقادی بررسی کنیم تا ببینیم «این سنت‌ها و مناسک چه‌چیزی را درباره امتیاز‌ها و جایگاه‌های اجتماعی آشکار یا پنهان می‌کنند». او البته به یک نکته جالب دیگر درباره شکل‌گیری این مکان/فضا‌ها هم اشاره می‌کند. 

امکه بر این باور است که آدم‌ها چنین مکان‌/فضا‌هایی را شکل می‌دهند، چون نیازمند این تأمل‌کردن هستند، اما قاعده‌ها و ضابطه‌هایی که آنها را احاطه کرده‌اند، بهشان اجازه این تفکر و تعمق را نمی‌دهند: «ممانعت هفته‌به‌هفته و قاعده‌مند تلویزیون از هر تأملی درباره جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، خودش کمابیش نوعی فرم هنری است؛ و به‌همین‌سبب فضا‌هایی جایگزین برای اندیشیدن شکل گرفته‌اند.»

«نزدیک ایده» مجموعه‌ای است درباره مکان‌ها و نامکان‌هایی که در آنها فکر می‌کنیم، گردآورده زیمونه یونگ و یانا مارلنه مادِر، که ستاره نوتاج آن را به‌فارسی برگردانده و نشر «اطراف» در ۱۷۶ صفحه منتشر کرده است. در این کتاب، جستار‌هایی می‌خوانیم از هانا انگلمایر، کاترین پسینگ، بیرته مولهف، اسون هانوشک، کارولین امکه، نورا اِشترنفِلد، رباب حیدر، بِرنت بوزِل، آن کاتِن و ماشله تولو، جستار‌هایی که یک سر در آشپزخانه دارند و یک سر در زندان.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->