بیماریهای همهگیر، زمانی که از ابعاد محلهای گذر میکنند و به همهگیریهای جهانی تبدیل میشوند، قدر مسلم، تغییرات قابل توجهی را در ارکان مختلف جامعه بههمراه دارند؛ تغییراتی که نظامهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، عقیدتی و حتی کالبدی را تحتتأثیر قرار میدهند. بیماریهای همهگیر همچون ویروس کرونا، در سالهای گذشته چندین بار تکرار شدهاند و امروزه بهمدد رسانههای مجازی، سرعت انتشار اخبار آن بخش قابل توجهی از جامعه را با ابعاد مختلفش آشنا ساخته است. اغلب مردم به این موضوع میاندیشند که اگر بخواهند بهسلامت از دوران این نوع بیماریها عبور کنند، باید بهشاخصهای مختلفی همچون کیفیت محیط زندگی، کیفیت بهداشت محیط پیرامون، سبک فعالیت اقتصادی، مهارتهای فناورانه، شبکه اجتماعی و نظام ارتباطی با دیگران، امکانات فراغتی در خانه، مهارتهای خانهداری و... توجه کنند. تأثیر این بیماری بر محور محیطی و کالبدی دور از ذهن نیست و برنامهریزان و مدیران شهری را وادار میکند در تصمیمات خود در طراحی شهری و بازسازی، نوسازی و بازآفرینی محلات بازنگری کنند. رویکرد بازآفرینی با ادعای مشارکت اجتماعی در تغییرات کالبدی آغاز شد و مدیریت شهری با راهاندازی دفترهای تسهیلگری تلاش کرده است این مهم را پیش برد. در مدتزمان درگیری کشورها و کلانشهرها با این ویروس، این دفترها اقدام به حمایتهای مالی، بهداشتی و پیشگیرانه در سطح این معابر کردند و با مشارکت مردم، خیران و سازمانهای مردمنهاد اقدامات متنوعی انجام دادند. پیچیدگی مسئله ویروس کرونا نشان میدهد که بازآفرینی شهری نیز با پیچیدگیها و دشواریهای چندی روبهرو است؛ از یکسو بر طبل مشارکت کوبیده میشود و از سوی دیگر باید از فعالیتهای گروهی و دستهجمعی پرهیز کرد، از سویی بر طبل توانمندی اقتصادی و اشتغالآفرینی کوبیده میشود و از سوی دیگر بر تعطیلی فعالیتهای اقتصادی در محلات تأکید میشود. در چنین وضعیتی باید تمرکز بر اقدامات مرتبط با این همهگیری در کنار فعالیتهای مرسوم دفترها قرار گیرد. برای مثال، توانمندسازی اجتماعی باید در بخشی به توانمندسازی بهداشتی خانوادهها، آموزش بهداشت و پیشگیری، خودمراقبتی، ایمنسازی بدن و پرهیز از رفتارهای خطرساز بپردازد و در شناسایی نقاط ناامن محله به شناسایی گروههای آلوده محلی، تجمع زبالههای خانگی، دفع فاضلاب پرداخته شود. همچنین اماکن گردهمایی ساکنان محله همچون فروشگاهها، مغازهها، معابر شهری، مراکز بازی و سرگرمی و نقاط استراحت و گردهمایی سالمندان، بانوان و نوجوانان نیز شناسایی شود و ممانعت صورت گیرد. یکی از چالشهای این مناطق، فرهنگ بازدارنده مردم در برابر پیامهای بهداشتی است؛ بهطوریکه پیامهای بهداشتی کمتر از پیامهای سلامت جانی مورد توجه قرار میگیرد و گاهی با آن مخالفت میشود. دفترها در این رابطه نیز باید با استفاده از ابزارهای اقناعساز خود، اقدام به آموزش و فرهنگسازی کنند. اقتصاد محله در جهت کاهش حجم فعالیتهای اقتصاد شهری آسیب میبیند و از سوی دیگر وضعیت اقتصادی ضعیف ساکنان این محلات باعث میشود مشکلات آنها دوچندان شود. راهاندازی گروههای خیریه، جذب منابع مالی خیران و توزیع مناسب در بین جمعیت از قبل شناساییشده میتواند در مواقع بحران ناشی از این نوع بیماریها کارساز باشد. از سوی دیگر باید از رشد بزرگبازارها، فروشگاهها و مجتمعهای تجاری در این محلات خودداری شود، زیرا این مراکز در ابتدا اقتصاد محلی را نابود میکنند و سپس در این ایام تعطیلشده، رکود شدیدی را در سطح محله باعث میشوند. هوشمندسازی محلات کمبرخوردار، بهنظر، آخرین اولویت مدیریت شهری باید باشد، ولی اجرای آن در سطوح مختلف در راستای آگاهیبخشی و فرهنگسازی، دریافت پیامها و اخبار و تقویت مدیریت بهینه محله میتواند در این محلات انجام شود.
با توجه به جایگزینی فعالیتهای سرگرمی و فراغت جمعی با سرگرمیهای فردی، لازم است در قالبهای مختلف و متنوع از فراغت ساکنان مطلع شد و برای آنها برنامههای خانوادگی برگزار کرد. بنابراین مدیریت شهری در طراحی محلات جدید و بازآفرینی محلات پاگرفته باید بازنگری کند و شاخصهای مختلفی همچون بهداشت، دسترسی به خدمات بهداشتی، عرض معابر و تسهیل تردد، پارکینگ خودروها، سطح فعالیتهای اقتصادی خرد یا کلانمقیاس، هوشمندسازی محلات کمبرخوردار و امکانات فراغتی در این محلات را بیش از گذشته در نظر بگیرد.