گزارش تصویری | بازدید شهردار مشهدمقدس از ایستگاه استقبال از زائران پیاده منطقه ۱۲ گزارش تصویری | بازدید شهردار مشهد مقدس از نحوه خدمات‌رسانی به زائرین امام مهربانی‌ها در نقاط مختلف شهر گزارش تصویری | زائران رضوی در جاده امام رضا (ع) گزارش تصویری | افتتاح چندین پروژه صنعت آب و برق خراسان رضوی با حضور وزیر نیرو گزارش تصویری | همایش وفاق برای سرمایه‌گذاری و ایران ماهر در مشهد گزارش تصویری | نمایش آئینی «آسمان هشتم» عکس‌هایی از سیل در پاکستان گزارش تصویری | همایش پیامبر(ص)، اسوه اتحاد در مشهد گزارش تصویری | مراسم تکریم و معارفه دادستان مشهد مقدس گزارش تصویری | آغاز موج پیاده‌روی زائران به مشهد همزمان با ایام شهادت امام رضا(ع) گزارش تصویری | بهره‌برداری از پروژه اتصال بولوار امام‌خمینی(ره) به بولوار نماز در مشهد (۲۸ مرداد ۱۴۰۴) گزارش تصویری |طرح خدمت‌رسانی به زائران پیاده امام‌رضا(ع) ویژه دهه پایانی ماه صفر در مشهد گزارش تصویری | بازسازی صحنه قتل در حوالی سالارآباد عکس‌هایی از ورود پیکر استاد محمود فرشچیان به کشور گزارش تصویری | بازدید مدیران استانی و شهری از موسسه فرهنگی شهرآرا ایران زیباست | روستای «اِسپِرِز» سوادکوه بر فراز ابر‌ها گزارش تصویری | نشست خبری اقدامات شهرداری مشهد مقدس در ایام پایانی ماه صفر ۱۴۰۴ گزارش تصویری | شرکت‌های دانش‌بنیان، پشتوانه صنعت گزارش تصویری | نمایشگاه عاشورایی «رستاخیز» گزارش تصویری | یک جشن مردانه: چهارمین سالگرد بازگشت دوباره طالبان به قدرت
سرخط خبرها
| کد خبر: ۲۵۷۰۳۴ | ۱۴:۴۹ - ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ | دریافت تصاویر

اینجا زمانی زندگی در جریان بوده...

. یک روز از مدرسه که برمی‌گشت متکا را بر می‌داشت با مداد سیاهش هر چه در کلاس امروز یاد گرفته بود روی دیوار می‌کشید. مادرش که می‌رسید بدو بدو متکا را سر جایش می‌گذاشت و به نوشتن مشق‌هایش ادامه می‌داد. یا مثلا یک بار پدربزرگ همان اوایل پاییز، خواسته بود لوله بخاری را در جایش جا بزند اما دیواری که نم برداشته بود، گچ‌هایش ریخت. بعد از آن بخاری برای همیشه جلوی دیوار قرار گرفت و کسی دیوار و خرابی‌اش را ندید. فکر می‌کنم اوایل مرداد بود، یا خرداد، مادر تمام سرویس آشپزخانه را با انگور ست کرده بود.اینجا یک بار، یک نفرلب پنجره ایستاد. همینطور که داشت نان‌های خشک شده را برای یاکریم‌ها خیس می‌کرد، آجرهایی را دید که به بالا می‌روند و قرار است برج ‌شوند. از آن روز به بعد از پنجره فقط یک دیوار آجری دیده می‌شد.اینجا زمانی زندگی در جریان بوده، زمانی کسی عاشق شده و زمانی کسی متولد. اینجا برای آدم‌هایش پر است از رازهایی که بوده و پوشیده شده. اینجا زمانی امن‌ترین نقطه زندگی بوده اما حالا «احتمال خطر ریزش وجود دارد».
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->