«طلای کثیف» واژه متناقضی است. همانند دو روی سکه . برای بعضی ها آمد دارد و برای خیلی ها نیامد. روی بد سکه برای دوره گردها و زباله گردها هست همان هایی که اغلب ما حداقل یک بار با آنها روبرو شدیم، با اینکه کیسه های چرک شان کار پردرآمدی را برای کارفرماهایشان دارند اما خودشان وجهه ای در جامعه ندارند و در عین حالی که در معرض انواع بیماری ها هستند اما دربرابر رنجی که می کشند دستمزد ناچیزی می گیرند.
شاید همه چیز در دست کارفرما هایشان باشد. همان هایی که احتمالا به عمد سعی دارند این شغل را که خدمتی به محیط زیست و انسان است به همین اندازه کثیف نگهدارند. این وجهه کثیف برای این شغل باعث شده تفکیک زباله که می تواند همانند بسیاری از کشورهای پیشرفته منبع ثروت در کشور باشد، به محلی برای سودجویان تبدیل شده باشد. جمع آوری ارزان ضایعات و خریداری آن به پایین ترین قیمت از دست ضایعات جمع کنها و سودهای کلانی که بعد از فروش این ضایعات به مراکز بازیافتی یا ذوب کردن آنها و تولیدش به کالاهای جدید از جنس های مختلف بدست میآورند، نشان از طمع و یک سیستم برنامه ریزی شده است که نمیخواهند این شغل را مکانیزهتر و تر و تمیزتر نشان دهند، اینطوری دست کمتری در بازار است و سودهای آنها هم بیشتر.