سیرجانی- ایرانیان از دیرباز آب را مظهر پاکیزگی میدانستهاند و برای حفظ نظافت بدن و شستوشوی آن اهمیت فراوان قائل بودهاند. شاید کمتر کسی بداند که ایرانیها بیشتر از ۳۰۰۰ سال پیش در شهرهای خود حمام عمومی داشتهاند. همین ضرورت وجود حمام یا گرمابه برای نظافت و پاکیزگی بود که سبب شد در دهه ۴۰ و به هنگام تقسیمبندی زمینهای کوی طلاب، ساخت گرمابه در اولویت قرار بگیرد. به این ترتیب به خواسته آیتا... سبزواری، حمامی در کوی طلاب (مفتح)
ساخته شد.
آیتا... سبزواری پیشقدم شدند
«مرحوم پدرم، حاجمحمدتقی دولتشاهی، بنا بود؛ کارگر و زحمتکش. از مال دنیا چیز زیادی نداشت. صبحبهصبح آفتابنزده راهی حرم میشد. بهخانهبرنگشته، برای کار به دنبالش میفرستادند. همیشه میگفت آدم باید توکلش فقط به خدا باشد تا کارهایش را خود او درست کند.»
اینها را حاجعباس دولتشاهی، پسر کوچک حاج محمدتقی که در ۲ دهه پیش رئیس اتحادیه گرمابهداران بوده است، میگوید تا برسد به داستان ساخت گرمابه دولتشاهی: زمانی که آیتا... سبزواری تصمیم گرفت زمینهای آستانه را قطعهبندی و بین طلاب تقسیم کند، اینجا تا چشم کار میکرد بیابان و زمین زراعی بود. از آنجا که وجود حمام عمومی در هر کوی و برزنی لازمه آبادانی است، ایشان حدود ۱۰۰۰ متر زمین در اختیار پدرم قرار داد تا حمامی در این محدوده ایجاد کند. هدفش هم فراهم کردن امکانات رفاهی و آباد کردن منطقه بود. آن زمانها زمین ارزش ریالی چندانی نداشت؛ متری یک قران بود. برای همین به بهای اندک در اختیار مردم قرار داده میشد تا با ساختوساز، آبادانی شکل بگیرد.
افتتاح حمام دولتشاهی با حضور بزرگان
حاج محمدتقی چندماه بعد از افتتاح گرمابه به رحمت خدا رفت و پسر ارشدش، حاجابراهیم، اداره اولین گرمابه کوی طلاب را عهدهدار شد: پدرم چندماه بعد از افتتاح حمام، در سن ۴۵ سالگی درگذشت. من آن زمان بچه بودم. خاطرم هست در روز افتتاحیه چندنفر از بزرگان حوزه ازجمله آیتا... سبزواری حضور داشتند. بعد از فوت پدر، برادر بزرگم مرحوم حاجابراهیم که حق پدری بر گردن من و ۴ خواهر و برادر دیگرم داشت، مسئولیت حمام را عهدهدار شد. بعدها هم حمام به ۲ قسمت زنانه و مردانه تقسیم شد و قسمت زنانه به مرحومه مادرم رسید و مادر آن قسمت را به یکی از خواهرانم واگذار کرد.
گرمابهای با مهندسی خاص
او در تشریح بنای حمام دولتشاهی میگوید: ساخت گرمابه یکسالونیم زمان برد. پدرم قبل از آن، تجربه ساخت حمام عمومی دیگری را نیز داشت. حمامها در قدیم مهندسی خاصی داشت. برای تأمین آب حمام چاهی حفر شده بود. این آب با پمپ به منبع هدایت میشد و از آنجا به استفاده میرسید. هر گرمابه دارای سردخانه، گرمخانه، محل شستوشوی بدن و لباس پوشیدن و... بود. در گذشته حمامهای عمومی معمولا پایینتر از سطح زمین بنا میشدند تا هم از سرمای زمستان محفوظ باشند و هم آب جویهای سطحی بتواند در بالاترین قسمت مخزن جاری شود. در محوطه و صحن ورودی حمام که فضای وسیعی بود، حوضچههایی تعبیه شده بود که مشتریهای حمام دور آن برای شستوشو و نظافت مینشستند. همه حمامهای عمومی چند اتاق نظافت هم داشتند. اوایل شروع کار گرمابه، فقط از نیمهشب تا اذان صبح درش باز بود. با طلوع آفتاب حتی یک مشتری هم نمیآمد. در رختکن حمام سجاده و مهر هم بود که بعضی نماز صبح را همانجا اقامه میکردند و بعد از نماز به خانههایشان میرفتند، اما به مرور، روزها هم گرمابه فعال شد. تا قبل از اذان صبح و طلوع خورشید مردانه بود وبعد از طلوع آفتاب زنان میتوانستند از حمام استفاده کنند.
یک گرمابه با ۲ نام
حمام دولتشاهی در حیات شصتسالهاش ۲ نام به خود دیده است؛ «دولتشاهی» و «نشاط»، اما قدیمیها هنوز «دولتشاهی» را معتبر میدانند و آن را بهعنوان اولین حمام کوی طلاب به رسمیت میشناسند: نام دولتشاهی که بهواسطه شهرت پدرم بود، تا بعد انقلاب بر این گرمابه ماند، اما بعد از پیروزی انقلاب تصمیم بر این شد که نام حمام تغییر کند. هرچه دلیل و برهان آوردیم که نام خانوادگی ما هیچ ارتباطی به شاه و خاندانش ندارد، نتیجهای نداشت. این شد که بعد از انقلاب، حمام دولتشاهی به حمام نشاط تغییر نام داد. اما مردم هنوز حمام قدیم کوی طلاب را به نام دولتشاهی میشناسند و از نشاط خاطرهای در ذهنها نیست.
یک روایت دیگر از دولتشاهی
جواد کریمان، یکی دیگر از قدیمیهای محله که از همان کودکی برای استحمام به گرمابه دولتشاهی میآمده است، تعریف میکند: خاطرم هست حمام عمومی از این طاقهای ضربی و چند دوش داشت. البته این حمام مربوط به دوران بعد از خزینه است. ۲ دلاک به نامهای نجاتعلی کرد و رجب کارشان رونق داشت، البته نجاتعلی بیشتر. او در آن زمان جوانی در حدود سیساله بود. اسماعیل بخشی و جواد بخشی لنگدار حمام بودند و برای اینکه مشتری از داخل بیرون بیاید و لنگ به دستش دهند، منتظر بودند. اینها کارشان را با حمام شروع کردند و تا جایی که به خاطرم هست، بعد از آن هم سراغ شغل دیگری نرفتند. حاجی دولتشاهی آدم بسیار خوشخلق و مردمداری بود. شاید خیلیها فکر کنند دولتشاهیها از همان زمان متمول بودهاند، اما ثروتهای آن زمان هم سنتی بود و اینکه مثلا کسی زمینهای زیادی را مالک بود که در روزگار خودش ارزش نداشت.