شیما سیدی| حوالی 6صبح است که خواب و بیدار داخل ماشین نشسته ایم، می دانیم دست کم دوساعت و نیم تا مقصد پیش رو زمان داریم و همین ذهنمان را گول می زند تا به چشم ها فرمان دهد روی هم بروند. به تربت رسیده ایم که صدای زنگ گوشی تلفن اجیرمان می کند. مدیر میراث فرهنگی کاشمر پشت خط است. می خواهد تأکید کند که به مسیر پیشنهادی گوگل اعتماد نکنیم و حتما از راه «بایگ» به «نامَق» برویم. مسیری که گوگل روی نقشه برایمان آبی می کند از تربت حیدریه به کاشمر می رود، از آنجا راهی ریوش می شود و سپس به نامَق می رسد(136 کیلومتر). اما طی صحبت هایی که شب گذشته با مدیر میراث فرهنگی کاشمر داشته ایم قرار است راهی کوتاه تر و زیباتر را معرفی کنیم(75 کیلومتر). مسیری که از تربت حیدریه به بایگ و حصار می رود، از نامَق و ایوَر می گذرد و سپس به ریوش، طَرق و کَریز ختم می شود. همانجا چند پیشنهاد هم برای نامش می دهد: «جاده ابریشم به بادام»، «بادامستان»، «مسیر سبز»، «آبشار به آبشار»
بِسک و آغاز جاده ابریشم
وارد تربت حیدریه که می شویم دنبال خیابان ابریشم می گردیم تا رد خیابان را بگیریم و به «بایگ» و سپس «بِسک»،روستای ملی ابریشم، برسیم. با ورود به این روستا می توانید کارسخت «ابریشم کِشی» که هر روز از طلوع تا غروب آفتاب به دست زنان و مردان سخت کوش بِسکی انجام می شود را ببینید. از آنجایی که سال گذشته در گزارشی مفصل (به سبک بِسک) روستا را معرفی کردیم امروز تنها از کنارش می گذریم.
در مسیر بادامستان
در پیچ و تاب های فراوانِ راه، حواسمان در لابه لای درختان انبوه بادامی که در منطقه ای تُنُک و در جایی دیگر بغل به بغل هم سبز شده اند، می چرخد و گاه در شاخه ای تاب می خورد. فصل بهار و شکوفه های زیبای بادامی را تصور می کنیم که می تواند این مسیر را رؤیایی کند. هرچند که گرمای هوا و خشک سالی های چند سال پیش، حال امروز برخی از درختان، را نزار کرده است. با این حال هنوز جای شکرش باقی است که تعداد درختان سبز از خشک ها پیشی می گیرد. تمامی ساکنان روستاهای این جاده، از تربت حیدریه تا منطقه کوهسرخ و سبزوار، سهمی در درختان بادام دارند و به وقتش خانوادگی شروع به برداشت می کنند.
آبشار رودمعجن و منطقه سبز حصار
از همان دور، هرگاه ماشین در مسیر جاده، به بلندای کوهی می رسد، چشم ها روی یک منطقه سبز خیره می شود. سرانجام به این سبزی خیره کننده، که همان آبشار رودمعجن و منطقه سبز حصار است می رسیم. اما متأسفانه امروز فرصت بازدید از آبشار را نداریم، میهمان میراث فرهنگی کاشمر هستیم و باید هرچه سریع تر از حصار که آخرین نقطه مرزی تربت حیدریه است بگذریم و وارد «نامَق» و کاشمر شویم. پس تنها با ذکر زیبایی های بی نظیر آبشار رودمعجن و همچنین جاده خاکی که نرسیده به حصار از جاده اصلی جدا می شود و در مسیر رودخانه کاشمر به سمت کدکن و منطقه ای سبز و زیبا می رود، می گذریم.
روستای تمام نشدنی نامَق
اولین نقطه توقفمان «نامَق» است، روستایی که اهالی آن را مخفف «نامه حَق»، یعنی نامه ای که پیامبر اکرم برای دعوت مردم زرتشتی این خطه به اسلام ارسال کرد، می دانند و با همین نام روی قدمت تاریخی آن تأکید می کنند. قدمتی که سنگ های قدیمی و گاه ناخوانای گورستان قدیمی روستا هم مُهر تأیید روی آن می گذارد.
داخل اقامتگاه بوم گردی «اولَنگ» نشسته ایم و درحالی که با خاگینه، مربای پوست هندوانه، پنیر و کره محلی و نان فتیر بی نظیر کاشمری، خستگی راه را قورت می دهیم، مجید نبوی نامقی، یکی از ساکنان مطلع نامق از «اولنگ» برایمان می گوید: «اولنگ در ساختار زیست محیطی به حوزه آبریز زیرزمینی گفته می شود. هنگامی که آب های زیرزمینی هنگام حرکت به کوه های زیرزمینی برخورد می کند و راهی به سطح نمی یابد، موجب سبزی دائمی آن قسمت از خاک می شوند. چنان که گاه طول چمن های اولنگ به یک متر هم می رسد.» در اطراف نامق حدود 3 اولنگ وجود دارد که همین امر هم مردمان این روستا را به فکر ایجاد اقامتگاه بوم گردی و جذب گردشگر انداخته است تا در کنار داشته های تاریخی گوشه چشمی هم به طبیعت نامق داشته باشند. نبوی که پیش تر شهردار درود نیشابور بوده و اندوخته های خوبی از گردشگری دارد، اولنگ ها را محل مناسبی برای گسترش چوگان، سوارکاری و به طور کل منطقه گردشگری می داند.
صحبت از غار پنجه، آخور اسب رستم، حوض مرغابی، مزار پدر شیخ احمد جام و... که می شود طاقت نمی آوریم و بیرون می زنیم.
از راهی خاکی در میانه روستای پلکانی نامق، پایین می رویم تا از باغ های آلو و درختچه های زرشک وحشی بگذریم، گندمزارها را پشت سر بگذاریم و به حوض مرغابی برسیم، برکه ای که در فصل مهاجرت پرندگان میزبان حدود 200 تا 300 پرنده ای است که اهالی به آن ها مرغابی می گویند. مقصد بعدی «آخور اسب رستم» است، کوهی بلند و عمود که احتمالا بهشت صخره نوردان خواهد بود، در بلندای این کوه، حفره ای به شکل آخور اسب است که به دلیل عظمت و بلندی اش اهالی آن را آخور اسب رستم می دانند و حتی داستان هایی هم از حضور رستم در روستا نقل می کنند. کمی آن سوتر در آرامگاهی کوچک و غریب، پدر شیخ احمد جام آرامیده است. سنگ ها حفره ای شکل و عجیب کنار مزار از قدمت بالای این خطه حکایت می کنند. چنانکه وارد یکی از حفره ها که شوی، رد پنجه یک دست به خوبی نمایان است. اهالی این پنجه را محترم می شمارند و بر درخت روییده جلوی غار دستمال های نذر می بندند.
به سوی «ایوَر»
هرچند که نامَق تمام ناشدنی است، تماس های مکرر آقای داوودی از اقامتگاه «بادام» روستای «ایوَر» می گوید که فرصت زیادی نداریم و باید زودتر راهی شویم. چرخ ها توی جاده می افتد، از کنار چشمه سارهای زیبا که گاه تنها 50متر از کنار جاده فاصله دارد می گذرد و خیلی زود به «ایور» می رسد. روستایی پلکانی و بسیار وسیع.
خانه های منحصر به فرد ایور در غارهای دستکند
طاقچه های رو به کوه در «ایور» دو تعریف دارد. طاقچه هایی که پنجره های آن رو به کوه باز می شود و طبیعتا اولین تعریفی است که در ذهن خواننده مجسم می شود. دومین طاقچه ها اما فقط شکل طاقچه دارند و پشتشان کوه است. وارد اقامتگاه بوم گردی «بادام» در روستای ایور که شوید، گویی وارد یک غار دستکند شده اید. اتاقک هایی در این اقامتگاه وجود دارد که به معنای واقعی کلمه غار است. خودشان نامش را «سُمب» گذاشته اند. در این گرمای تابستانی وارد سمب که شوید به صورت محسوس سرمای هوا را حس می کنید. در زمستان هم گرما را در سمب حس خواهید کرد. حقیقت این است که همیشه دمای هوا در سمب حدود 16درجه ثابت است. این اقامتگاه تنها خانه غار مانند این روستا نیست بلکه تنها خانه ای است که مرمت شده، وگرنه ایور پر است از این خانه ها.
از ایوَر به «ریوش»
حوالی ظهر است که به ریوش رسیده ایم، روستایی که چند وقتی می شود شهر شده، اما هنوز آن طور که باید امکانات به اینجا سرازیر نشده است. با این حال خیابان کشی و بولوارها به خوبی ظاهرش را از دو روستای قبلی تمیز می دهد.
مقصدمان «باغدشت» است، اولین اقامتگاه بوم گردی کاشمر، اقامتگاهی که با برگزاری تورهای منحصر به فردش زبانزد شده است. تا کنون حمام قدیمی در بسیاری از روستاها و شهرهای خراسان دیده ایم، حمام هایی که یا مخروبه رها شده اند یا نهایتا با همت بخش خصوصی و حمایت میراث، موزه و چایخانه شده اند. اما اینجا اولین جایی است که نگاهی ریشه دار و البته نو به حمام عمومی روستا داشته و با برگزاری تورهای حمام ایرانی، گردشگران را به وجد آورده است. لفظ دلاک، کیسه کشی، حنابندی، دف زنی در تورهای حمام ریوش بسیار عادی است. پخت نان به دست گردشگران و جمع آوری میوه از روی درخت از دیگر تورهای ریوش است.
در مسیر چهسار
ریوش به «طَرق» را می توان در دو حال و هوا طی کرد. با ماشین از دامنه کوه رفت و از آن بالا منظره سبز را زیر چشم گرفت، یا اینکه با پای پیاده در مسیر «چهسار» راهی شد. راهی که از کنار رودخانه و میان باغات می گذرد و با درختان انبوهش حس عبور از جنگل را زنده می کند. بسیاری از گردشگران از ریوش در تور پیاده روی سه ساعته تا طَرق و آبشار کریز راهی می شوند. اما ما وقت نداریم و به ناچار در مسیر ماشین رو آفتاب را تا پایین کوه همراهی می کنیم.
طَرق و برق چشم اندازش
ماشین توان تردد در کوچه های باریک و پلکانی «طَرق» را ندارد و این اجازه به گردشگران داده می شود با خیالی آسوده از زیر «ساباط» (کوچه های مسقف) یا دالان های متعدد بگذرند، در داخل حیاط هایی که عده ای نشسته و مشغول پوست کردن آلوها هستند سرک بکشند، با پیرمرد و پیرزنی که پیازهای زعفران را آماده کشت می کنند گپ بزنند، منظره رودخانه را از بالا زیر چشم بگیرند و از کنار پشت بام های زردی که رویشان پر از آلو شده بگذرند. امتداد این مسیر به اقامتگاه بوم گردی «چشمه نقره» می رسد.
داخل اقامتگاه نشسته ایم و محمودیان مدیر اقامتگاه پنجره رو به کوه را باز می کند و از همین جا داشته های گردشگری شان را نشانمان می دهد: «بالای کوه را می بینید، آنجا پلنگ گیر است، نمی دانم چرا نامش را اینچنین گذاشتند شاید چون آنجا پلنگ گرفته اند، آن آرامگاه کوچک را می بینید معروف به پیر داداست، نوشته اند که ابوسعید ابوالخیر هم از آرامگاه ایشان بازدید کرده است.» سپس شروع می کند و از 15 نوع آلوی روستای طرق می گوید. متأسفانه هوا تاریک شده و فرصت زیادی برایمان باقی نمانده است، باید کاشمر و زیبایی هایش را به سفری دیگر موکول کنیم و به مشهد بازگردیم.
جاده بادامستان را دریابید
خلاقیت و نبوغ کاشمری ها در تنوع بخشیدن به اقامتگاه های بوم گردی موضوع درخور توجهی است. یک اقامتگاه روی تورهای حمام گردی خاص ایرانی مانور می دهد، اقامتگاهی دیگر روی معماری خانه ها، یکی در حوزه گردشگری کشاورزی فعال و دیگری منشأ جمع آوری و حفظ هویت روستا شده است. یوسفی مدیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کاشمر در این باره می گوید: با اینکه تنها 8 ماه از افتتاح اولین اقامتگاه کاشمر می گذرد، فعالیت اقامتگاه ها چشمگیر بوده است. چنانکه امروز گردشگران خارجی نه به صورت اتفاقی که کاملا انتخابی خودشان از مبدأ این اقامتگاه ها را رزرو می کنند. او ادامه می دهد: ما در تمام این مدت کیفیت را به کمیت ترجیح دادیم و به هر اقامتگاهی مجوز ندادیم. تنها اقامتگاه هایی اجازه کار دارند که ایده ای نو داشته باشند. یوسفی بخش مهمی از مشتریان اقامتگاه های جاده بادامستان را دوچرخه سواران گردشگری معرفی کرد که به دلیل خلوتی، این مسیر را برمی گزینند. او قبل از بازگشت از ما می خواهد این مسیر پرظرفیت را معرفی کنیم، شاید که حضور گردشگران موجب شود مسئولان نیز برای بهسازی و ایمن سازی جاده گام بردارند..