حتی صدای گلوله را از دور دستها هم نشنیدهایم. فقط خوانده و شنیدهایم که چهار دهه پیش بر این آب و خاک رسته از بیداد و رسیده به انقلاب، چه رفته است از بیداد قوم الظالمینی که رستگاری ما را تاب نمیآوردند.
ما نبوده ایم و سال ها بعد در این عصر و میان این نسل زاده و"هست" شدیم. اما امروز که هستیم، با همین اندکی که از خیل روز های پرحماسه می دانیم، باور داریم باید دلاوران مدافع و آزادسازان خرمشهر را ستود.
آنان به جان، ایران ما را در جهان، سرفراز کردند و ما امروز وامدار آنان هستیم. این درست که درک ما از آن حقیقت پرشکوه، اندک و به مثابه یک قطره از دریاست، به اندازه یک قطره اشک آسمان اما همین هم می تواند آغازی باشد برای عصر دانایی ما از تاریخ معاصر و ما را به فهم راهگشا از حقیقت برساند.
ما خود را بدهکار نسل مجاهد و رزمنده می دانیم اما یک مطالبه جدی هم داریم که؛ باید بگویند آن واقعیت های درس آموز را.
اخلاص اگر دیروز و در حوزه فردی، نگفتن را اقتضا می کرد، امروز برای پاسداری از ان میراث سترگ، به میدان آمدن و گفتن را تکلیف می کند.
باید بگویند چون بسیاری از هم نسلان من هیچ نمی دانند که دانسته هاشان در تضاد با واقعیت های گذشته است. آنان_ به واقع_ شکار امواج سهمناک تبلیغاتی همانانی شده اند که ما را بر مدار " عدم" می خواهند. همان ها که جنگ را تحمیل کردند پس همان ضرورت اخلاص، اقتضا می کند امروز بگویند ناگفتنی های دیروز را و بگویند پهلوانی های خرمشهر را.
ما باید تجهیز شویم به آن حقیقت گفته ها تا بتوانیم مدافع و رهرو راهی باشیم که پاک ترین فرزندان ایران اسلامی پیمودند....