قیمت قطعی حج تمتع ۱۴۰۴ تا ۲ ماه آینده مشخص می شود گلایه آیت الله علم الهدی از بلاتکلیفی طرح جامع زیارت در خراسان رضوی رفیق خوب نعمته | روایت‌های دینی درباره دوست خوب و بد چه می‌گوید؟ هماهنگی برای اعزام چهار هزار نفر از دانشگاهیان به عمره تولیت آستان قدس رضوی: بسیجیان باید امید را تقویت کنند | آگاهی و تحلیل عمیق، ابزار مقابله با جنگ نرم دشمن است مراسم بزرگداشت شهدای پاراچنار پاکستان در حرم امام‌رضا (ع) برگزار شد (۴ آذر ۱۴۰۳) راهیابی ۲۵ حافظ مشهدی به مرحله نهایی مسابقات کشوری قرآن کریم مشورت، صفت مؤمنان بررسی کارکردهای اجتماعی نماز | فریضه‌ای عدالت‌طلب و احیاگر حق چرا باید صبر کنیم؟ ایمان داشته باش تا هدایت شوی | درباره لزوم هدایت قرآنی در زندگی بشر آیت‌الله علم‌الهدی: فرهنگ بسیجی محور عمل کارگزاران نظام باشد | هیچ منطقی در گرانی‌های بازار نیست آیت‌الله علم‌الهدی: بسیجیان دانشجو و طلبه، نگهبان اعتقادی جریان بسیج هستند+ویدئو پیکر مطهر ۱۴ شهید گمنام دفاع مقدس در استان خراسان رضوی تشییع می‌شود رئیس کمیته امداد: خیرین بازوان انقلاب در خدمت‌رسانی به نیازمندان هستند جمع‌آوری ۴۰ میلیارد تومان کمک برای مردم غزه و لبنان توسط خیرین و هیئت‌های مذهبی کشور قصه آقای راستگو | یادی از حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو، روحانی نام‌آشنای مشهدی مروری بر روایات ائمه اطهار (ع) درباره عقل | بهترین نعمت برای دنیا و آخرت نصرت الهی در پرتو صبر و پایداری
سرخط خبرها

روایت عاشقانه‌های زائران حرم مطهر امام رضا(ع)/ هر گوشه صحن دلی پناه گرفته

  • کد خبر: ۲۷۹۴۶
  • ۰۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۱
روایت عاشقانه‌های زائران حرم مطهر امام رضا(ع)/ هر گوشه صحن دلی پناه گرفته
روایت عاشقانه‌های زائران بارگاه رضوی پس از فراق هفتادروزه و بازگشایی در‌های حرم ثامن‌الحجج (ع)
آل‌ابراهیم- بیات/شهرآرانیوز-  گام‌هایش یکی پس از دیگری جای قبلی را پر می‌کنند و پیش می‌روند. آرام‌ و قرار ندارد. به روبه‌رو خیره شده است. انگار اصلا در این عالم نیست.
 
او شش‌دانگ حواسش پی گنبد طلایی آقاست. دل‌تنگ است. قدر چند سال حرف دارد. نمی‌داند از کجا باید شروع کند، اما سکوت کرده است. می‌داند که آقا از دلش باخبر است. لشکر اشکی که پشت چشم‌هایش رژه می‌روند، دیگر امانش نمی‌دهد.
 
قطرات اشک یکی پس از دیگری روی گونه‌هایش غلت می‌خورد و زیر ماسک پنهان می‌شود. بی‌قرار است، اما باید اذن دخول بخواند. او طلبیده شده است. بعد از دو ماه دوری، حالا به وصال یار رسیده است. از ورودی خواهران وارد حرم شده است. همان‌طور که قدم برمی‌دارد، سلام می‌دهد تا زودتر چشمش به گنبد طلایی آقا بیفتد. دست‌هایش را به‌سوی آسمان باز کرده است و بلندبلند قربان‌وصدقه امام‌رضا (ع) و غریبی‌اش می‌رود. به صحن رضوی که می‌رسد، دیگر پا‌ها یاری‌اش نمی‌کنند.
 
زانوهایش سست شده است و دوزانو روی سنگ‌فرش صحن می‌نشیند. هنوز هم حرفی روی لبانش جاری نشده است. می‌داند که صاحب این صحن‌وسرا خریدار دل‌های شکسته است و خودش حرف‌های نگفته را می‌خواند. حالا دیگر گریه جای خودش را به هق هق بی‌امان داده است.

صبح روز گذشته، در‌های حرم امام مهربانی پس از ۷۰ روز، به روی زائران باز شد؛ زائرانی که در تمام این مدت، حرم امام‌رضا (ع) را فقط از دور تماشا کردند و دل‌هایشان را روانه زیارت صحن‌وسرای آقا کردند. این مدت برای همه‌مان سخت بود؛ سخت‌تر از آن چیزی که تصور می‌کردیم. در‌های حرم به‌خاطر شیوع ویروس کرونا به رویمان بسته شده بود؛ حرمی که همیشه پناهگاهمان بود و هر وقت از زمین‌وزمان دلمان می‌گرفت، خودمان را به صحن‌هایش می‌رساندیم تا دلمان آرام بگیرد.

حال خوب امروز
برای اولین‌بار در‌های حرم مطهر رضوی بسته شده بود؛ حرمی که تابه‌حال هیچ زمان از شبانه‌روز خالی از زائر نبود. حالا زائران هرچه دغدغه، اضطراب و نگرانی دارند، پشت در‌های حرم جاگذاشته‌اند و به داخل آمده‌اند. آن‌ها شوق دارند، اینک دلشان آرام گرفته است. حال‌وهوای زائران امروز با همه روز‌های دیگر فرق می‌کند.

عقربه‌ها کمی مانده است تا به ۶ صبح برسد. وارد یکی از پارکینگ‌های اطراف حرم می‌شوم. در‌های حرم خیلی قبل‌تر باز شده است، آن‌طور که بعدتر شنیدم از حدود ۳:۳۰ صبح.

حدس اینکه افراد پراکنده در اطراف حرم در این ساعت چه مقصدی دارند، دشوار نیست. با تعدادی از آن‌ها به‌سمت ورودی شیخ‌طوسی همراه می‌شوم. نیازی به دقت زیاد نیست تا بتوانم علت سرعت قدم‌هایشان را کشف کنم. انگار که واجبی به تاخیر افتاده باشد، دو قدم را یکی می‌کنند تا قفل فراق را بشکنند.
 

قرار ساعت ۸
پرچم گنبد یکشنبه‌شب در مراسم شکرانه بازگشایی حرم منور رضوی تعویض شد. بسیاری از ابنیه صحن انقلاب نیز مرمت شده است، اما هیچ‌کدام دیده نمی‌شود وقتی چشمت دوخته باشد به او. درست عین طاهره پیرنیا، پیرزن چابهاری که جمعیت پیش پایش انگار اصلا نیستند وقتی میان اشک و بی‌قراری به‌سمت ایوان طلا قدم برمی‌دارد. دلش را به‌خاطر «۲۰۰ هزار تومان هدیه همسایه» ناتوانش به حرم آورده است تا هم بی‌قراری خود را تسکین بخشد و «هم نایب‌الزیاره بی‌بی‌مریم» باشد.

مرد و زن، پیر و جوان از همان ابتدای بازگشایی، راهی حرم امام‌رضا (ع) شده‌اند. اشک شوق و آرامشی که در چهره‌هاست، وصف‌شدنی نیست. یکی از همان ابتدای ورود به حرم، بغضش می‌ترکد و اشک‌هایش جاری می‌شود. دیگری زیارت‌نامه را روبه‌رویش باز کرده است و خط‌به‌خط می‌خواند. آن یکی کنجِ حرم، روی زمین نشسته، زانو‌ها را بغل کرده و به گنبد طلا خیره شده است. دیگری نماز می‌خواند. آن یکی دست‌ها را باز کرده است و زیر لب دعا و ذکر می‌خواند. بعضی‌ها هم با آشنا و دوست تماس تصویری یا صوتی گرفته‌اند و تلفن‌های همراه را رو به گنبد طلا گرفته‌اند تا از آن سوی خط، دل‌ها روانه صحن حرم امام مهربانی شود. هرکس به‌گونه‌ای با امام‌رضا (ع) خلوت کرده است و حرف‌های دلش را می‌گوید.

یکی هم مثل آقامیثم صبوری و خانواده‌اش وقتی خبر بازگشایی احتمالی حرم را برای شب‌های قدر می‌شنوند، بی‌معطلی مسافر مشهد شده، آن‌قدر در این شهر می‌مانند تا امروز به مراد دلشان برسند. خودش می‌گوید: منتی برای این انتظار و نشدن نداریم. گلایه از دل کوچک و تنهایی بزرگ ماست که تاب دوری ندارد.

حبیب‌آقا آلبوفرحان، بلندپوش اهوازی، هم برای گفتگو با ما همراهی نکرد و فقط به این جمله بسنده کرد که: «من سعادتمندم که زیاد موفق شده‌ام.» منظورش توفیق زیارت است که سالی چندبار نصیبش می‌شود.

اسماعیل‌آقا، همسایه طبرسی امام‌رضا (ع) که پایه تمام نماز‌های صبح حرم بوده است، هم می‌گوید: در این ایام هر روز بعد نماز صبح به زیارت آمده‌ام. راهی به داخل نبوده است، اما از پشت همین درها، سلام و ارادتم را رسانده‌ام. در‌های بسته حرم، ما را دل‌نازک کرده بود، اما ناامید نه؛ چراکه امام‌رضا (ع) همیشه و همه‌جا نگهدارمان است.

جدای از زائران، شور و شوق را می‌توان در نگاه خادمان حرم امام‌رضا (ع) نیز خواند؛ آن‌هایی که در تمام این مدت از فامیل، دوست و آشنا جمله «خوشابه‌حالتان» را زیاد شنیده بودند، اما در آن روزها، نایب‌الزیاره همه مردمی بودند که نمی‌توانستند پا به حرم امام غریب‌نواز بگذارند.

آقا طلبید
فاطمه‌خانم زن میان‌سالی است که روی یکی از صندلی‌های مرمر رو به گنبد طلا نشسته است و زیارت‌نامه می‌خواند. او با وجود اینکه می‌دانست در‌های حرم بسته است، ۱۰ روزی می‌شود که به قصد زیارت به مشهد آمده است. حالا می‌گوید: ۱۰ روز از پشت در‌های بسته در چهارراه‌دانش به آقا سلام دادیم و زیارت کردیم. امروز هم بلیت برگشت داریم، اما انگار شانس با ما یار بود و آقا طلبید که به زیارتش بیاییم. آن‌قدر خوشحالم که حد ندارد.

مثل اولین زیارت
احمدی که یک ساعتی می‌شود به حرم آمده است، حالا دست بر روی سینه گذاشته است و سلام آخر را می‌دهد. از حال‌وهوای زیارت بعد از دو ماه دوری از او می‌پرسم. همان‌طور که تسبیح را در دست می‌چرخاند، می‌گوید: حس‌وحالم وصف‌شدنی نیست. از صبح در پوست خودم نمی‌گنجم. انگار دفعه اولی است که برای زیارت به حرم امام‌رضا (ع) می‌آیم.
ادامه می‌دهد: ۲۰ سالی می‌شود که مقیم مشهد هستم و هر روز صبح، ابتدا برای زیارت به حرم می‌آمدم و بعد سراغ کار و زندگی‌ام می‌رفتم. در این مدت که در‌های حرم بسته بود، خیلی دلم گرفته بود. هر روز از دور به آقا سلام می‌دادم. حالا خیلی خوشحال هستم که می‌توانیم به زیارت بیاییم. فعلا به همین که صحن‌های حرم به روی زائران باز شده است، راضی هستم.

برای بازگشایی حرم، ثانیه‌شماری می‌کردم
«در تمام این ۱۵ روز که مشهد هستیم، ساعت‌شماری که نه، ثانیه‌شماری می‌کردیم تا در‌های حرم مطهر رضوی باز شود و بتوانیم به زیارت بیاییم. خداراشکر که امروز این دوری تمام شد و توانستیم داخل صحن‌وسرای آقا زیارت کنیم. امیدوارم خدا زیارت امام‌رضا (ع) را نصیب همه بکند. امروز فقط یک دعا کردم که به لطف و امید امام‌رضا (ع) این بیماری از تمام عالم ریشه‌کن شود.» این‌ها را حجت‌الاسلام کناری می‌گوید که ۱۵ روزی می‌شود برای زیارت به مشهد آمده و تمام این مدت از دور، حرم را زیارت کرده است.

حالا عقربه‌ها به ساعت ۱۰ رسیده است و ساعت حرم به صدا درمی‌آید. انعکاس صدا در صحن می‌پیچد. چقدر دلمان برای این صدا تنگ شده بود. آفتاب بیشتر از روز‌های قبل، سوزاننده و گرم است، بماند که این روز‌ها زدن ماسک به صورت و پوشاندن دستکش در دست‌ها تحمل این گرما را دوچندان سخت می‌کند، اما آن‌قدر دل‌ها در این صحن‌وسرا آرام گرفته است که این موضوع به چشم نمی‌آید. زائران فقط می‌خواهند یک دل سیر به گنبد طلایی خیره شوند و زیارت کنند.

سفر یک‌روزه به قصد زیارت
ایستاده است و رو به پنجره فولاد امام‌رضا (ع) زیارت‌نامه می‌خواند. نم اشک زیر چشم‌هایش پیداست. از آن دسته مسافرانی است که تا خبر بازگشایی حرم را شنیده، بی‌معطلی بلیت تهیه کرده است. حسین شیرازی می‌گوید: اهل تهران هستم، اما در حالت عادی حتما ماهی یک‌بار به زیارت حرم امام‌رضا (ع) می‌آیم و سه‌شنبه‌ها به جمکران و حرم حضرت معصومه (س) می‌روم. زمانی که متوجه شدم قرار است حرم بازگشایی شود، سریع بلیت تهیه کردم. شب قبل از بازگشایی، نیمه‌های شب به مشهد رسیدم و یک‌راست به‌سمت حرم رفتم. دیدم که کم‌کم داربست‌ها را دارند باز می‌کنند.

به این قسمت از صحبت‌هایش که می‌رسد، دیگر بغض امانش نمی‌دهد و اشک‌ها بی‌محابا روی گونه‌هایش جاری می‌شود و ادامه می‌دهد: من یک‌بار هم در ماه رمضان برای زیارت به مشهد آمدم، اما به‌دلیل بسته بودن در‌های حرم، انگار غربت آقا بیشتر به چشم می‌آمد. دیشب تا صبح از اشتیاق آمدن به حرم بی‌قرار بودم. حالا که به حرم امن آقا آمده‌ام، دلم آرام گرفته است. برای ظهر بلیت برگشت دارم. قصدم فقط زیارت بود که حاصل شد.

دلم برای حرم پر می‌کشید
دهقان، ماسک به صورت زده است و دستکش در دست دارد. چادر را روی سرش انداخته و همان‌طور که روی زمین نشسته است، زیارت‌نامه می‌خواند. بغض و گریه از همان کلام اول همراهش است. با صدایی لرزان می‌گوید: من همیشه هفته‌ای یک تا دو بار برای زیارت به مشهد می‌آمدم، اما با بسته شدن حرم، مدت‌ها بود که دلم برای حرم امام‌رضا (ع) پر می‌کشید. هربار که صحن‌وسرا را در قاب تلویزیون می‌دیدم، بغض امانم نمی‌داد. خیلی خوشحالم که دوباره می‌توانیم برای زیارت به حرم بیاییم. امروز بعد از سه ماه، حالم خیلی بهتر است. قربان امام‌رضا (ع) بروم که پناه همه است.

غربت آقا دوچندان شده بود
کرباسی سال‌هاست که خادم حرم است، اما به قول خودش، هیچ‌وقت حرم را این‌قدر سوت‌وکور ندیده بود. او می‌گوید: امام‌رضا (ع) خودش غریب‌الغرباست، حالا شما حساب کنید که بیش از دو ماه بود هیچ زائری در این صحن قدم نگذاشته بود، انگار که غربت امام دوبرابر شده بود. شرایط این‌طور ایجاب می‌کرد، وگرنه آقا مهمان‌نوازتر از هر کسی است، اما در این دو ماه چاره دیگری نبود. امروز همه زائران با اشک و آه وارد حرم امام‌رضا (ع) شدند. ما هم ذوق و شوق داریم که دوباره می‌توانیم به زائران آقا خدمت کنیم.

شاید این شاید شود...
حسین‌آقا جعفری، یکی دیگر از آن‌هایی بود که دنباله خبر شاید‌های بازگشایی حرم را گرفته بود و از تولد کریم اهل‌بیت (ع) به مشهد آمده است تا شاید یکی از آن شاید‌ها رنگ واقعیت بگیرد و حرم دوباره زائرپذیر شود. می‌گوید: آدم به امید زنده است و می‌خواند: «عاشق شده‌ام بر تو، تدبیر چه فرمایی/ از راه صلاح آیم یا از در رسوایی؟» یعنی: «ما رسواشده عشق مولاییم و نمی‌توانیم این عشق را پنهان کنیم. یک وقت‌هایی عین همین روز‌ها فشار می‌آید رویمان و تا به خودمان بیاییم، می‌بینیم با یک شاید، یک ماه است مجاور شده‌ایم.»

بیتی را که حسین‌آقا خواند، می‌شناسم. مطلع شعری است از نظامی‌گنجوی. پایانش را با او می‌خوانم: «زین سان که منم بی‌تو، دور از تو مبادا کس/ نه دسترسی بر تو، نه بی‌تو شکیبایی» که دست می‌چرخاند روی جمعیت و می‌گوید: همین است، حال همه را گفته.

راست می‌گوید که هر گوشه صحن را که نگاه می‌کنی، می‌بینی دلی پناه گرفته است.

خورشید خراسان و ابر کرونا
درست است که فقط صحن‌های حرم پذیرای زائران شده است، اما لحظه‌به‌لحظه بر جمعیت مشتاقان اضافه می‌شود و همین امر، رعایت کامل پروتکل‌های بهداشتیِ بازگشایی حرم را به چالش می‌کشد. فاطمه‌خانم احمدی که به‌همراه دو دخترش آمده است، می‌گوید: جانمان به لب رسید تا بعد از دو ماه رسیدیم به اینجا. قدرش را ندانستیم تا این بیماری پای آمدنمان را برید. قدر نمی‌دانیم این در‌های باز را. مردم نباید با ذوق زیارت، رعایت مسائل بهداشتی را فراموش کنند. رعایت نکردن فاصله اجتماعی و احتمال شیوع دوباره بیماری کرونا، می‌تواند بار دیگر در‌های حرم را به روی زائران ببندد.
هنوز درِ رواق‌ها و اماکن سرپوشیده حرم باز نشده است و زائران فقط می‌توانند در صحن‌های حرم مطهر زیارت کنند. نکات بهداشتی که آستان قدس رضوی پیش‌بینی کرده است، از همان ابتدای ورود، لحاظ می‌شود. بازرسی بدنی در کار نیست و بازرسی با دستگاهی هوشمند انجام می‌شود. زائران در همان بدو ورود، زیارت‌نامه اختصاصی دریافت می‌کنند. فرش‌ها تا حد ممکن با فاصله انداخته شده است و خادمان، کنار سقاخانه به زائران آب معدنی می‌دهند.

کبوتریم شاید
در مسیر برگشت در پارکینگ همجوار بازارچه آستانه‌پرست، یکی از مجاوران بیرجندی امام‌رضا (ع) را می‌بینم که شکل زیارتش قدری با بقیه فرق می‌کند. مشغول پاشیدن دانه برای کبوتران حرم است و می‌گوید: تقریبا هر روز بعد نماز صبح می‌آمدم و از همین‌جا سلامی می‌دادم. حالا هم قدری گندم بسته‌بندی کرده‌ام برای توشه کبوتر‌های حرم که بعد از زیارتم، برایشان می‌پاشم. بغضش می‌شکند: «ما مردم مشهد، نمی‌دانیم کنار چه نعمتی زندگی می‌کنیم.»
بعد هم تا دم درِ پیکانش می‌رویم تا یک بسته گندم به من بدهد: «شما هم بپاش!»
حرفش را گوش می‌گیرم و برمی‌گردم داخل خلوتی پارکینگ. چندمشتی می‌پاشم، شاید کبوتران پریده دوباره بنشینند و به این فکر می‌کنم که شاید برای ما هم دانه پاشیده‌اند که امروز اینجا بوده ایم. شاید...

فراقی به بلندای تاریخ
تاریخ می‌‎گوید که تعطیلی اجباری حرم برای بیماری کرونا، طولانی‌ترین تعطیلی این مضجع شریف است از زمان سامانیان تاکنون. یعنی نه حمله مغول و غارت مشهد، حرم را به تعطیلی کشانده بوده نه یورش عبدالمومن‌خان ازبک در سال۹۷۷ (ه‍. ق). نه زلزله شدید سال۱۰۸۴ (ه‍. ق) توانسته بود زیارت مردم را مانع شود و نه حتی تعرض روس‌ها و به توپ بستن گنبد حرم در سال ۱۳۳۰ (ه‍. ق).
آخرین تعطیلی این‌چنینی مربوط می‌شود به عاشورای خونین حرم (جنایت بمب‌گذاری ۳۰ خرداد ۱۳۷۳) که فقط یک بعدازظهر و شب تا صبح، حرم به روی مردم بسته ماند تا خون دل و جان زائران شهید و زخمی بارگاهش شست‌وشو شود.
حتی در جریان تعویض ضریح «شیروشکر» با ضریح «زرین‌وسیمین» فقط روضه منوره و نه کل حرم، از تاریخ ۲۱ دی ۷۹ تا ۱۶ اسفند ۷۹ (به مدت ۵۵ روز) بسته بوده است و سایر صحن‌ها و رواق‌ها پذیرای زائران و مجاوران امام بوده‌اند. کرونا، اما داستان دیگری دارد؛ با آمدنش هم زندگی را عوض کرده است هم تاریخ را.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->