علی قدیری/شهرآرانیوز - ویروس کرونا مادامیکه از یک موضوع در حوزه پزشکی به یک پدیده اجتماعی بدل و در حیات جمعی جاری شده است، تأثیرات و پیامدهای مختلفی را در حوزههای گسترده بهدنبال داشته است. همین مسئله سبب شده است پژوهشگران در حوزههای موضوعی متنوع، به این پدیده اجتماعی توجه کنند و آن را مورد مداقه قرار دهند. یکی از موضوعاتی که اخیرا به آن توجه شده است، بحث «زنان و کرونا» ست که خود سرفصلهای موضوعی خاصی دارد.
نخستین دغدغه فعالان حوزه زنان در این زمینه، افزایش آمارهای نگرانکننده خشونت علیه زنان در دوران قرنطینه خانگی در کشورهای مختلف بود. پس از آن، ادعای بحثبرانگیزی مطرح شد مبنی بر اینکه رهبران زن در مهار ویروس کرونا بهتر از رهبران مرد عمل کردهاند. درنتیجه این دادههای آماری و ادعاهای مطرحشده، پای مطالعات جنسیت نیز به بررسی پیامدهای اجتماعی بحران کرونا باز شد. اما آیا تفکیک جنسیت در بحران همهگیر کرونا محلی از اعراب دارد؟
آیا رهبران زن در مبارزه با کرونا بهتر از رهبران مرد عمل کردهاند؟ برای یافتن پاسخ این سوالات بهسراغ دکتر نیره توکلی رفتیم. توکلی، جامعهشناس، استاد دانشگاه و عضو گروه جامعهشناسی زنان و جنسیت انجمن جامعهشناسی ایران است. او اگرچه تخصصش درزمینه هویت جنسی و خشونتهای جنسی است، در حوزه جامعهشناسی هنر و ادبیات نیز فعالیتهای مستمری کرده و تاکنون کتابها و مقالات متعددی را تألیف و ترجمه کرده است که ازجمله آنها میتوان به کتاب «نقل قولهای کلیدی در جامعهشناسی» اشاره کرد.
آیا در موضوع ویروس کرونا و تبعات آن، اساسا تفکیک جنسیتی و بررسی جنسیتها محلی از اعراب دارد یا آنکه این موضوع و تأثیرات آن را باید بهصورت فراگیر و فراتر از جنسیتها و در نوع انسان، بررسی کرد؟
مسائل و مشکلات، لایههای مختلفی از واقعیت را بازنمایی میکنند و باید بهصورت دقیق و جزئی بررسی شوند. تفکیک جنسی، تفکیک سنی، تفکیک طبقاتی و دیگر تمایزات و طبقهبندیها واقعیتهایی اجتماعی هستند که در برنامهریزیهای کلان باید در نظر گرفته شوند؛ بنابراین سخن گفتن از هرکدام از این سطوح تفکیکشده در جای خود درست است. برخلاف کسانی که درمورد واقعیتهای اجتماعی، یک حکم کلی صادر و دربرابر این تفکیکهای تخصصی ایستادگی میکنند، آنهم با استدلالهایی نظیر اینکه «خانه از پایبست ویران است» و باید فکری کلی کرد و سایر مباحث حاشیهای یا اینکه اولویت بعدی است، من فکر میکنم باید به جزئیات توجه کرد تا به درک درستی از لایههای واقعیت رسید؛ بهعنوان مثال کشورهایی که در بحران کرونا دارای ترکیب جمعیتی و نژادی متنوعی هستند یا مهاجران زیادی دارند، شرایط بسیار متفاوتی خواهند داشت با کشورهایی که در چنین شرایطی بهسر نمیبرند. بیتوجهی به این متغیر در سیاست مبارزه با کرونا، میتواند پیامدهای بسیار نامطلوبی داشته باشد. درنتیجه پاسخ من به سوال شما این است که بله، باید در موضوع کرونا بهصورت تخصصی به مسئله زنان پرداخت.
یکی از مشکلات مربوط به زنان در ایام کرونا براساس گزارشهای موجود، در کشورهای مختلف، موضوع افزایش خشونت علیه آنان است. علت افزایش خشونت علیه زنان در روزگار کرونایی چیست؟
پیش از هرچیز باید به خصوصیات خانواده توجه کرد. خانواده، گروهی است که از نظر سنی و جنسی، ترکیب متنوعی دارد. اگر در یک مدرسه یا پادگان با گروههای سنی و جنسی یکدست مواجهیم، در خانواده با ترکیب متنوعی روبهروییم که باید به هرکدام از اعضا باتوجهبه ویژگی خاصشان، توجه ویژهای نشان داد. خانواده همچنین یک محیط خصوصی با درهای بسته است و آنچه در آن میگذرد، بازتابی به بیرون ندارد. در شرایط کرونایی نیز این ویژگیِ بسته بودن به اوج خود میرسد. حال تصور کنید بیتوجهی به ویژگیهای سنی و جنسی و مقتضیات خاص آن در پشت درهای بسته و در شرایط انزوای کاملِ کرونایی، چگونه میتواند مشکلات مبتلابه خانوادهها را تشدید کند.
مشکلاتی نظیر فقر، اعتیاد، بدسرپرستی، معضلات روانی و تفکر سنتی که والدین بر این باور باشند که جان فرزندانشان دراختیار آنان است و هرکاری بخواهند، میتوانند بکنند -یا مردی درقبال همسر خود چنین تصوری داشته باشد- میتواند اعضای خانواده را تحتتأثیر قرار دهد و در این شرایط سه گروه زنان، کودکان و سالمندان، آسیبپذیرتر خواهند بود.
اگر بر خانواده در این وضعیت نظارتی وجود نداشته باشد، این عرصه خصوصی میتواند به عرصه اتفاقات ناگواری بدل شود. امروزه در تمامی کشورهای پیشرفته سعی میشود بر خانواده نظارت وجود داشته باشد و بسیاری از کارکردهای آن نیز به نهادهای عمومی سپرده شده است تا یک نهادِ صرف خصوصی نباشد؛ مثلا وظیفه آموزش، تربیت، پرورش و اجتماعی کردن اگر تا پیش از این تنها برعهده نهاد خانواده بود، امروز دیگر چنین نیست.
همچنین مددکاران اجتماعی، وظیفه قانونی دارند که وضعیت خانوادهها را بهصورت مستمر بررسی کنند تا خشونتی علیه کودکان و زنان اعمال نشود. درنتیجه باید گفت که خانواده نهاد بسیار حساسی است که باید بر آن نظارت مستمر وجود داشته باشد و صرف این استدلال که یک عرصه خصوصی است، نباید به حال خود رها شود؛ بهخصوص در شرایط ویژهای نظیر همهگیری کرونا و قرنطینه خانگی.
قرنطینه خانگی را فرصتی میدانند برای خلوتگزینی و تأمل درباره خویشتن. آیا این فرصت برای زنان جامعه نیز ما فراهم میشود که به گفتگو با خویش بپردازند و از دل این گفتگو، هویت زنانه تازهای پدیدار شود؟
فکر میکنم زنان در جامعه ما اگر خانهدار باشند، پیش از کرونا نیز این فرصت را داشتهاند که با خود به گفتگو بنشینند. اتفاقا من فکر میکنم قرنطینه خانگی و حضور بیشتر افراد خانواده در خانه را باید به فرصتی برای گفتمان اعضای خانواده با یکدیگر بدل کرد؛ البته این هم تنها در زمان قرنطینه کامل، محقق میشود نه اکنون که به روال عادی زندگی بازگشتهایم. قرنطینه خانگی فرصتی بود تا اعضای خانواده زندگی روزمره خود را مرور کنند و درباره زندگی مصرفی خویش، چون وچرا کنند؛ بهخصوص زنان که تحتتأثیر تبلیغات فراوان جراحیهای زیبایی، لوازم آرایشی، چاقی و لاغری و... بدین سمتوسو سوق پیدا کردهاند. زنان هدف آماج نیازهای کاذبیاند که رسانهها آنها را تقویت کردهاند. فرصت قرنطینه و تفکر زنان درمورد خود، از این نظر میتواند آنها را متوجه این نیازهای زائدِ تحتتأثیر القائاتِ رسانهها و بازار مصرف بکند.
برخی در تلاش بودندتا شادی مشترک مردم و کادر پزشکی از کاهش آمار ابتلا و نیز درمان بیماران را با تحلیلهای جهتدار، تعبیر کنند، اما واکنش دولت و مسئولان به این نوع شادی عقلایی بود. شما چگونه فکر میکنید؟
به موضوع جالبی اشاره کردید و باید به آن توجه کرد، درصورتیکه ما راحت از کنار آن میگذریم. بسیاری از ما عادت کردهایم تنها جنبههای منفی یک موضوع را ببینیم و دربرابر تغییرات مثبت آن بیتوجه باشیم. یکی از اتفاقات خوبی که در زمان شیوع ویروس کرونا شاهد آن بودیم، رفتار عقلایی است که دولت در پیش گرفت.
در موضوع ورزشهای بدنی و حرکات نشاطآفرینِ کمککننده به روند درمان در خانه و بیمارستان، برخلاف گذشته دیگر مانعتراشی و بگیروببندی را شاهد نبودیم. نهتنها در این موضوع که درباره رعایت بهداشت فردی و توجه به سلامت شهروندان و ایجاد محدودیت در برگزاری مراسم مذهبی، نیز شاهد رفتارهای عقلایی دولت بودیم و اتفاقا روشهای درپیش گرفتهشده توسط دولت در مقایسه با کشورهای دیگر بهخوبی جواب داد. در کشورهای دیگر شاهد بودیم که برخی گروههای مذهبی به کانون انتقال بیماری بدل شدند. بهنظرم در دنیای پساکرونا باوجود مشکلاتی که با آنها درگیریم، شاهد تحولات مثبتی در زمینه عقلاییتر شدن جوامع خواهیم بود.
گزارشهایی در برخی رسانهها با محوریت این موضوع منتشر شده است که کشورهایی که در رأس آنان زنان حضور داشتهاند و بهنوعی راهبری این کشورها با زنان بوده است، عملکرد بهتری در مقابله با کرونا داشتهاند و موفقتر عمل کردهاند. چقدر با این دیدگاه همدل هستید؟
همواره گفتهام که صرف زن بودن، دلیلی بر آن نمیشود که آنها سیاستمداران، نمایندگان و مدیران بهتری باشند. برای مسئولیتهای اینچنینی، مسائل بسیار مهمتری وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. اگرچه منکر آن نیستم که وقتی زنان در چنین مسئولیتهایی قرار گیرند، جهان را با نگاهی زنانه مینگرند و این سبب میشود که درک بهتری از مسائل و نیازهای زنان و کودکان داشته باشند یا شاید برخی رهبران زن با گرایش به ایدههای ضدنژادپرستانه، محیطزیستگرایانه و عدالت اجتماعی، بتوانند سیاستهای کارآمدی را در پیش بگیرند، اما این موضوع هم امکان تعمیم به همه رهبران زن در دنیا را ندارد.
صرف زن بودن، سبب نمیشود که افراد دیدگاههایی نظیر عدالت اجتماعی یا مبارزه با تبعیض نژادی و طبقاتی داشته باشند و چنین سیاستهایی را دنبال کنند. نگاه تحلیلی درست، این است که فارغ از بررسی جنسیت رهبران کشورهای مختلف، ببینیم کشورهایی که به بحران کرونا، کمتر از نگاه سیاسی نگریستهاند تا بخواهند آن را دستساز آزمایشگاههای چین معرفی کنند یا برخوردی نژادپرستانه داشته باشند که در شعاری مضحک بگویند «ویروس! به خانهات بازگرد» و درعوض سیستمهای قدرتمند عدالت اجتماعی، توزیعی و حمایت شهروندی را در پیش گرفتهاند، بهتر توانستهاند این ویروس را کنترل کنند.
جنبشهای زنان در کشورهای مختلف بهطور عمده موضعگیری انتقادی دربرابر نظم مستقر جهانی یعنی نظام سرمایهداری داشتهاند و در بحران کرونا نیز انتقادهای مختلفی را به نظام سرمایهداری مطرح کردهاند. رگههایی از این نگاه انتقادی در گفتار شما هم دیده میشود. ارزیابی شما بهعنوان یک فعال حوزه زنان، از نظام سرمایهداری در بحران کرونا چیست؟
به نظر من کشورهایی که در آنها نظام بازار حاکم است و همهچیز را قواعد بازار تعیین میکند، نظیر آمریکا، تلفات بیشتری را درمقایسهبا دیگر کشورها ثبت کردهاند؛ زیرا در چنین نظامی، سود بازارها اهمیت دارد نه بهداشت و درمان عمومی، اما درمقابل کشورهای عدالتمحوری که توانستهاند این اطمینان را به شهروندان خود بدهند که آنها را تحت پوشش خود قرار میدهند، عملکرد بهمراتب بهتری داشتهاند. کرونا نشان داد که سرمایهداری در دنیا، از پاسخگویی به بحرانهای اینچنینی عاجز است؛ زیرا به همهچیز حتی سیستم بهداشت و درمان، به چشم بنگاه سودده نگاه میکند و این اولویت بخشیدن به منافع اقتصادی، سبب میشود که شرکتهای بزرگ، اهمیت بیشتری برای دولت درمقایسهبا جان مردم داشته باشند.
حتی اگر استدلال شود که این اقدامات باهدف استمرار چرخه اقتصادی است که مثلا کارگران بیکار نشوند، باید گفت که هیچچیز دربرابر جان مردم در مقابل این خطر جانکاه، اولویت ندارد.