فرزانه شهامت/ شهرآرانیوز - یک قناد را تصور کنید که میخواهد کیک بزرگی بپزد، اما پول کافی ندارد. او تصمیم میگیرد پول لازم برای این کار را با پیشفروش کیک فراهم کند. رسیدهایی تهیه میکند و مردم با مراجعه به صندوق قنادی، آنها را میخرند تا بعد از آماده شدن کیک، سهمشان را دریافت کنند.
اگر قرار باشد کیک توسط یک قناد معروف پخته شود، مردم برای تهیه کیک سر و دست میشکنند، اما از آنجایی تکههای کیک محدود است مردم حاضر میشوند برای داشتن آن پول بیشتری بدهند و سراغ کسانی میروند که رسید دارند.
در چنین شرایطی شکل گرفتن بازار دلالی و ایجاد یک قیمت بازاری کاذب برای رسیدهای کیک، اصلا دور از انتظار نیست؛ قیمتهایی که نه چیزی عاید قناد میکند و نه روی تولید کیک تأثیر دارد. جملاتی که خواندید بخشهایی از یک پویانمایی است که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود و محتوای آن، نقد عملکرد بازار سرمایه است. قناد هم تمثیلی از وضعیت شرکتهای تولیدکننده فعال در بورس است.
طراحان این پویانمایی مانند دیگر منتقدان بازار سرمایه معتقدند خرید و فروش سهام و رشد قیمتها نظیر آنچه که در بورس ایران شاهد هستیم، نمیتواند به رونق تولید و اقتصاد کشور منجر شود.
از مدیرکل اقتصاد و دارایی خراسانرضوی میپرسیم که آیا چنین دیدگاهی را قبول دارد؟
حسین امیررحیمی در پاسخ به شهرآرا میگوید: شاید اگر امروز من نوعی به بازار بورس وارد شوم، به صورت مستقیم ارزشی برای تولید ایجاد نکنم، اما به این معنا هم نیست که بورس برای بخش تولید فایدهای ندارد.
او ادامه میدهد: ورود افراد به بازار بورس برای شرکتهای بورسی میتواند از طریق افزایش سرمایه، دارای منافع مادی باشد. نفع دیگر آن برای شرکتهای تولیدی فعال در بورس، به دست آوردن اعتبار و برند شدن است.
شرکتی که بورسی است و به طور مثال در تابلوی اصلی قرار دارد، یعنی شفافیت دارد، حسابهایش بازرسی میشود، اعتبار دارد، ۳ سال سودده بوده است و میتواند در تولید موفق باشد. فرضا اگر این شرکت تقاضای وام از نظام بانکی داشته باشد، با وقتی که شرکتی واقع در یک شهرستان و غیر بورسی به بانک مراجعه کند، بسیار متفاوت خواهد بود.
اتفاق خاصی برای تولید رخ نداد
سؤالمان را با عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد نیز در میان میگذاریم و میپرسیم آیا بورس، با وضعیت کنونی، میتواند به جهش تولید کمک کند؟
علی چشمی با یک مقدمه این طور پاسخمان را میدهد: نظام مالی و بخش تولید در توسعه کشورها مؤثرند. این ۲ در کشورهای پیشرفته، نه فقط مکمل و هماهنگ رفتار میکنند بلکه نظام مالی در خدمت بخش تولید است. در چنین شرایطی، نرخ بهره به سمت صفر حرکت میکند که البته الزاماتی از قبیل آرامش در بازار داراییها مثل مسکن، طلا، ارز، سهام، اوراق قرضه و نیز ثبات نرخ تورم دارد.
وقتی بازار داراییها، هیجان و تلاطمی جدی نداشته باشد، هرچند که معاملات بورسی در بازار ثانویه انجام شود و از این خرید و فروش چیزی عاید بخش تولید نشود، اثر مثبت غیرمستقیم خود را بر بخش تولید خواهد داشت. او ادامه میدهد: در شرایط ثبات اقتصادی، رونق در معامله سهام فلان شرکت تولیدی در بازار ثانویه، این علامت را به جامعه میدهد که این شرکت اوضاع خوبی دارد.
افزایش قیمت سهام شرکت یادشده باعث میشود صلاحیت تأمین مالی جدید و قابلیت افزایش سرمایه مستقیم پیدا کند. همچنین اگر قیمتگذاری سهام بر اساس تولید و سودآوری شرکت، به درستی انجام شده باشد، برای شرکت ناشر سهام این امکان هم فراهم میشود که با انتشار اوراق قرضه، تأمین مالی شود. آیا آنچه این اقتصاددان میگوید به بازار سرمایه ایران نیز تعمیمپذیر است؟
چشمی معتقد است بازار بورس کشورمان با وجود بیش از ۱۰۰ درصد بازدهی در سال ۹۸، به طور قطع در بسیاری از مواقع، علامت درستی برای تأمین مالی نداده است.
به بیان دیگر، برخی شرکتها قیمت سهامشان چند برابر شده است و ظاهرا ظرفیت افزایش سرمایه را دارند، اما خبرهای داخل آن شرکتها از نظر تولید و سودآوری خبرهای خوبی نیست.
چشمی ادامه میدهد: با وجود جهشهای شدید بورسی، به ویژه در ۶ ماه اخیر و باوجود اینکه قیمتها در این بازار چند برابر شده، بازار سرمایه موقعیت خیلی خوبی برای تأمین مالی بنگاهها فراهم نکرده است، افزایش سرمایهها چشمگیر نبوده و اتفاق خیلی خاصی برای تولید رخ نداده است.
او با تأکید بر لزوم سیاستگذاری کلان از سوی متولیان بازار سرمایه برای حفظ ثبات نسبی در این بازار، بالا رفتن قیمتها در بورس را به صورت حتمی، مثبت نمیداند و یادآور میشود که اگر رونق بازار بورس در شرایط پایدار رخ میداد، میشد این رونق را ناشی از بهبود وضعیت شرکتهای بورسی دانست، اما در شرایط پرتلاطم کنونی چنین نتیجهگیریای الزاما صحیح نیست و تأثیر آنچنانی هم بر جذب سرمایه شرکتها نداشته است.
نکته دیگری که این عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد میگوید این است که یادمان باشد شرکتهای بورسی ۲ دستهاند؛ برخی مانند بانکها و لیزینگها، مالیاند و برخی دیگر ماهیت تولیدی دارند.
بنابراین، جذب نقدینگی در بورس، افزایش قیمت سهام و تأمین مالی برای شرکتهای مالی، الزاما به معنای تأمین مالی و رونق بخش تولید نیست.