برای برگزاری این مسابقه اطلاعرسانی خوبی شد، اما برای لغوش تقریبا هیچ کاری نشد. از چند روز پیش پوستر این همایش خانوادهمحور در گروههای مختلف ورزشی پخش شد، اما برای لغو آن فقط صفحه هیئت ورزشهای همگانی در اینستاگرام، آن هم پنجشنبهشب، اطلاعیهای داد که بهطور طبیعی خیلیها ندیدند.
درحالیکه میشد این موضوع را در فضای مجازی و حتی شبکه استانی صداوسیما اطلاعرسانی کرد، هیچ کاری نشد و این همه درحالی بود که صبح روز مراسم هیچکس هم پاسخگو نبود. نشان به این نشان که چند مسئول مستقیم این ماجرا در هیئت ورزشهای همگانی که در روزهای قبل برای حضور و پوشش این مراسم بارها یادآوری میکردند، تلفنشان خاموش بود و خواب دلچسب صبح پاییزی را به پاسخگویی اهالی رسانه و علاقهمندان ورزش همگانی ترجیح داده بودند!
اطلاعرسانی ضعیف برای لغو این همایش، آنچنان که حتی اهالی رسانه هم برخلاف معمول از آن بیخبر بودند، به قاعده باید میدان تقیآباد را در صبح جمعه مملو از کسانی میکرد که به هوای برگزاری آن آمده بودند، اما در کمال تعجب اینطور نبود و تعداد این افراد کمتر از انگشتان یک دست بود. دقیقش را اگر بخواهید، فقط شش نفر ساعت ۶:۳۰، یعنی نیمساعت پیش از شروع همایش در میدان تقیآباد معطل و بیخبر بودند! سؤال مهم اینجاست که اگر این همایش لغو نمیشد، قرار بود فقط با همین تعداد افراد برگزار شود؟ یعنی استقبال عمومی از ورزش همگانی خانوادهمحور در مسیر کوتاه یکی از خیابانهای زیبای کشور، آن هم با اهدای جایزه فقط برای شش نفر از شهر حدود ۴ میلیونی مشهد جذاب بوده است؟!
بهجز این، فقط میشود اینطور فکر کرد که برای حضور در این همایش با یک گروه، مثلا تصور کنید خانواده نیروی انتظامی یا برخی تیمهای ورزش صبحگاهی هماهنگ شده و پس از لغو هم فقط به همانها اطلاعرسانی شده است. این همه چیزی از فاجعه ماجرا یعنی تمایلنداشتن مردم برای حضور در این همایش کم نمیکند. بهراستی چه اتفاقی افتاده است که ورزش همگانی و بهخصوص صبحگاهی که روزی در مشهد نمونه بود و بهعنوان یک پایلوت موفق در سطح کشور مطرح میشد، به این روز افتاده است؟!
همگان رونق ورزش همگانی و نماد آن را که ورزش صبحگاهی است، مربوط به دهه ۶۰ مشهد میدانند، اما تا همین چند سال پیش هم اوضاع به خرابی امروز نبود. بسیاری از علاقهمندان ورزش، همایشهای پیادهروی خانوادگی را که در مسیر طولانی میدان پارک تا میدان نمایشگاه برگزار میشد، هنوز به یاد دارند؛ همایشهایی که با حضور چنددههزارنفری مردم که چندبار از مرز ۱۰۰ هزار نفر هم گذشت، برگزار میشد؛ بدون اینکه نیازی به سازماندهی و توسل به ظرفیت نیروی انسانی نهادها و سازمانهای مختلف باشد.
اینکه آن وضعیت ایدهآل به این حال و روز اسفناک رسیده است، حتما دلایلی دارد که بهجاست مسئولان امر برای رصد آن بهطور جد وقت بگذارند. در لزوم توجه به ورزش همگانی نیازی به قلمفرسایی نیست و همه میدانند که این از شاخصههای شهر و شهروندان سالم است و به همین دلیل جا دارد برای آن هزینه و از همه مهمتر کار کارشناسی شود. پس از افول ورزش قهرمانی که گویا امیدی به بهبودش نیست، ضعیفبودن و بیمشتریشدن ورزش همگانی معنایش چیزی جز مرگ پدیده ورزش در این خطه نیست که جای غصه و افسوس بسیار دارد.