سرخط خبرها

درباره کتاب «پاییز آمد» گلستان جعفریان که قرار است از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر آن، رونمایی شود‌

  • کد خبر: ۲۹۵۳۴۷
  • ۲۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۹
درباره کتاب «پاییز آمد» گلستان جعفریان که قرار است از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر آن، رونمایی شود‌
بناست روز یکشنبه، ۲۹ مهرماه ۱۴۰۳، از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «پاییز آمد» نوشته گلستان جعفریان، رونمایی شود.

به گزارش شهرآرانیوز، «۳۵ سال می‌گذرد؛ اما هنوز پاییز که می‌آید نمی‌دانم از آتش مهری که بر جانم انداخته غمگین باشم یا مسرور. به برگ‌های زیبا و رنگارنگ می‌نگرم؛ با من سخن می‌گویند: زیبایی مرگ ما از زیبایی زندگی ماست... آری! پاییز برای من بغضی تمام‌نشدنی دارد.

تب و لرزی است که حس آشنایش گرما‌بخش وجود من است. هنوز و همیشه نگاهم شور دیدنش را می‌ریزد و مرا بر دوست‌داشتنی‌ترین دوراهی ماندن و رفتن رها می‌کند... اصلا پاییز بهار من است، وقتی شکوفه می‌زند زخم‌های دلم در خزان فصل‌ها... او به من آموخت هر آمدنی رفتنی دارد.

اما زیبا رفتن کار پاییز است.» اینها نوشته‌هایی است که در پشت کتاب «پاییز آمد» نوشته گلستان جعفریان به چاپ رسیده است؛ کتابی که از زبان فخرالسادات موسوی، همسر سردار شهید احمد یوسفی نقل شده است. در میان کتاب‌هایی که در ژانر ادبیات پایداری نوشته شده است، این کتاب جای خودش را به‌نوعی دیگر در دل مخاطبان باز کرده. کتاب به دور از هر نوع کلیشه و تصویرسازی‌های عجیب و دست‌نیافتنی از شهدا، به دل زندگی شهید رفته و با زبانی شیرین و نگاهی متفاوت، آن را نقل می‌کند.

شاید همین نگاه متفاوت به داستان شهدا، باعث شده تا رهبر انقلاب برای این کتاب تقریظی نوشته و مهر تأییدی بر این نوع روایتگری از زندگی شهدا بزند. روز یکشنبه، ۲۹ مهرماه در مراسمی از تقریظ مقام‌معظم‌رهبری رونمایی می‌شود.

جعفریان دست به قلم برده تا داستانی متفاوت از یک زندگی معمولی را روایت کند. فخر‌السادات موسوی، راوی قصه، دختر نوجوانی است که عاشق یک پاسدار می‌شود. این دختر ۱۶ساله به خاطر عشق زیادی که دارد، تن به زندگی‌ای می‌دهد که هر روز منتظر خبر شهادت یا مجروح شدن همسرش است.

همچنین او حمایت خانواده‌اش را هم ندارد. مادر و پدر فخرالسادات هر دو مخالف ازدواج او با یک پسر نظامی‌اند. آنها حتی به نشانه اعتراض به مراسم دخترشان نمی‌آیند و تا لحظه آخر به او می‌گویند: «می‌توانی برگردی و هر آنچه که احمد خریده برگردانیم.» حتی زمانی که احمد شهید می‌شود و فخرالسادات با دو کودک زیر پنج‌سال می‌ماند، مادرش به او می‌گوید: «این روز را می‌دیدم که نمی‌خواستم با این آدم ازدواج کنی.» با این حال، فخرالسادات با احمد یوسفی ازدواج می‌کند و ثمره این ازدواج دو پسر به نام‌های علی و محسن می‌شود.

برای نوشتن این کتاب، گلستان جعفریان به مدت سه سال، ماهی یک بار به زنجان سفر می‌کرد تا بتواند خاطرات فخر‌السادات را ثبت کرده و به نوشته دربیاورد.

منبع: فرهیختگان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->