به گزارش شهرآرانیوز؛ در یکصدوهفدهمین دوشنبههای ملاقات عمومی (۸ آبان ۱۴۰۳)، شهروندان درخواستهای خود را در حوزههای معیشتی، اشتغال، ساختوساز و کاهش سهمیه آرد و دیگرموارد با فرماندار شهرستان مشهد در میان گذاشتند.
تعداد شهروندانی که در سالن انتظار و اتاق گفتوگوی چهرهبهچهره با فرماندار نشستهاند تا نوبتشان برسد و صدایشان بیواسطه شنیده شود، کم نیست. ۱۳۰ شهروند که پناه آوردهاند تا با پیگیری فرماندار و تماسهای کارسازش با مسئولان ذیربط و دستورات صریح و مستقیم و مکتوب بر مطالباتشان، گره کور مشکلشان از مجرای قانون باز شود یا دستکم یکقدم به نتیجه مطلوب نزدیکتر شوند.
در این نشست چهارساعته که با حضور محسن داوری، فرماندار و معاونانش و نمایندههای دستگاههای خدماتی و حمایتی همراه بود، درخواست وام، درخواست انشعاب جدید، حوزه آرد و نان، مشکلات ساختوساز، طرح هادی روستایی، شوراها، اشتغال و کاریابی، امور مربوط به طرح نهضت ملی مسکن، امور حمایتی، موارد مربوط به تسهیلات بانکی، مشکلات مددجویان کمیته امداد امامخمینی (ره) و بهزیستی، مشکلات جانبازان، آزادگان، ایثارگران و خانواده شهدا، طرح و پروژه اقتصادی، مشکلات جمعی محله، تقاضای کمک حمایتی از سازمانهای مردمنهاد، نارضایتی از عملکرد دستگاههای اجرایی و... بخشی از درخواستهای شهروندان به شمار میآید که در ادامه در این گزارش به بخشی از آنها اشاره میکنیم.
خبازان، تعداد درخورتوجهی از مراجعان را تشکیل میدهند. یکی از موسپیدکردههای این حرفه که نانواییاش در نزدیکی حرم قرار دارد، دغدغهاش را اینطور به فرماندار بیان میکند: بعد از اینهمه مدت کار، سهمیه آرد نانوایی را کم کردهاند. دهه آخر صفر از ما خواسته شد شبانهروزی کار کنیم، یک روز هم تعطیلی نداشتیم؛ اما حالا بهخاطر تنورهای خراب مغازه، سهمیه آرد مغازه به نصف کاهش پیدا کرده است که این انصاف نیست.
دیگرنانوا هم که پشتسرش ایستاده است، میگوید: در محدوده عسکریه، دو نانوایی بیشتر نیست و ما ۱۰ روز است آرد نداریم و مجبور شدهایم نانوایی را تعطیل کنیم.
فرماندار هم بهصورت مکتوب روی درخواستهایشان جمله «مساعدت شود» را درج میکند و برای پیگیری بیشتر کار این افراد و نفرات بعدی که از کاهش سهمیه آرد گلهمندند، به قربانپور، معاون برنامهریزی و توسعه فرماندار که چند میز آنطرفتر نشسته است، دستور صریح میدهد تا با بررسی دقیقتر مسئله و پیگیری حضوری، مسئلهشان را رفع کند و نتیجه را گزارش دهد.
پسر جوان همراه مادر سالخوردهاش مقابل فرماندار مینشیند. همزمان مشکلش را شرح میدهد و با هزار قسم و آیه میگوید اشتباه، سهوی بوده است. مادر هم با صدایی لرزان توضیح میدهد: آقای فرماندار، پسرم موقع انتخاب رشته تحصیلی بهجای اینکه معدل امتحان نهایی را ثبت کند، معدل ترم آخر را ثبت کرده است و حالا دانشگاه او را از حق تحصیل محروم کرده است.
این مادر ادامه میدهد: این دو معدل هم تفاوت خیلی زیادی ندارد و سرانجام او در رشته مهندسی شیمی پذیرفته میشود؛ اما حالا دانشگاه بعد از یکماه درسخواندن پسرم، میگوید که او نمیتواند ادامه تحصیل بدهد؛ حتی به سازمان سنجش هم رفتهایم و آنها نیز تصمیمگیری را به خود مسئولان دانشگاه محول کردهاند.
تماس فرماندار هم با میرزایی، رئیس دانشگاه فردوسی مشهد، نوید خبرهای خوبی میدهد. داوری خطاب به پسر جوان و مادرش میگوید: به دانشگاه و بخش آموزش مراجعه کنید. اینبار مسئلهتان برطرف میشود؛ اما باید دقت کافی را در این مواقع داشته باشید تا حقی از کسی ضایع نشود.
مرد سالخورده، جانباز شیمیایی است و کلی کارت و مدرک هویتی هم رو میکند. میگوید پرونده ایثارگریام تکمیل است؛ اما هنوز به دستم نرسیده است و بههمینعلت مجبورم هزینههای سرسامآور داروهایم را آزاد بپردازم که در توانم نیست. بیمه تکمیلیام درست نشده و تأمیناجتماعی هم زیربار هزینههای داروهایم نمیرود.
به محض شنیدن اظهارات مرد موسپید، فرماندار بلافاصله از جایش بلند میشود و بهسمت نماینده بیمه سلامت میرود و میگوید: از محل صندوق بیماران صعبالعلاج، تهیه داروهای خاص این بیمار تسهیل شود.
از یکی از روستاهای اطراف شهر هستند. دو چشمه آب از قدیم دارند که اخطار سازمان آب برای بستن چشمهها، آنها را برآشفته کرده است. یکی از صاحبان این چشمه میگوید: اگر چشمهها را ببندیم، دامهایمان تلف میشوند. آنوقت چه کسی پاسخگوست؟
این مرد سن وسالدار در ادامه توضیح میدهد: طرح این محدوده، هادی بود؛ مجبور بودیم خاکریزی کنیم و کوچه را بالا بیاوریم. بخشدار هم که در جمع حضور دارد، در توضیح بیشتر میگوید: این دو تا چشمه بوده که چاه شده است.
فرماندار هم در پاسخ میگوید: به چشمه مجوزهای لازم داده میشود؛ اما اگر چاه بود و مشکلی ایجاد کرد، خود دهیار باید پیگیر مسئله باشد.
خانه شصتمتری مرد جوان در خیابان سپاه ۵۹ است. مدعی است خانهاش در سیل ابتدای سال آسیب جدی دیده است و به بازسازی نیاز دارد.
داوری به این مرد جوان اینطور پاسخ میدهد: طبق دستنوشتهام، به بنیاد مسکن مراجعه کنید؛ اگر آنها خسارت ناشی از سیل را تأیید کردند، دوباره اینجا بیایید تا شما را برای ادامه کار به شهرداری منطقه ۷ ارجاع دهم.
جانباز ۵۰ درصد است و سه فرزند قدونیمقد دارد که یکی از آنها معلول جسمیحرکتی است. سؤالش را بیهیچ مقدمهای از فرماندار میپرسد: مستأجرم و سه فرزند من از دو مادر هستند و بههمینعلت مسکن به من تعلق نمیگیرد.
داوری هم در پاسخ میگوید: در این طرح، بخشی از ملک به مادر تعلق دارد و سهمی هم برای پدر است و این طبیعی است که هر سه فرزند باید از یک مادر باشند.
اشک در چشمان مرد جاافتاده جمع شده است. مشکلش را اینطور توضیح میدهد: بعد از سی سال با هزارویک پسانداز، خانهای در سیدی کاملا به صورت مجاز خریدم؛ اما حالا شرکت گاز، اجازه گازکشی نمیدهد.
اگر در ساختمان ما دیگران تخلف کردهاند، چرا چوبش را من که درست معامله کردهام و خانهام مجوزهای لازم را دارد، باید بخورم؟
فرماندار در درخواست مکتوب شهروند، مسئول شرکت گاز و سپس شهردار منطقه ۷ را خطاب قرار میدهد که با این شهروند همکاریهای لازم را داشته باشند.