به گزارش شهرآرانیوز، صبح بیستونهم مهر ۱۴۰۳، جلسه رسیدگی به پرونده قتل دختر فیلمبردار در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ریاست قاضی محمد شجاعپور فدکی و مستشاری قاضی جواد آسیانیزد، در حالی برگزار شد که ۲ متهم این پرونده جنجالی مقابل میز عدالت قرار گرفتند.
در آغاز جلسه محاکمه، ابتدا قاضی معصومه حسینی فدکی (نماینده دادستان مرکز خراسان رضوی) با خواندن کیفرخواست صادر شده از دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، بر مجازات متهمان و صدور احکام قاطع قضایی تاکید کرد و سپس صاحبان خون خواستار صدور حکم قصاص نفس برای عامل جنایت و اشد مجازات قانونی برای متهم دیگر (همسر مقتول) شدند.
درحالی که سکوتی سنگین فضای دادگاه را فراگرفته بود، متهم به ارتکاب جنایت مسلحانه با دستور رئیس دادگاه در جایگاه متهم ایستاد و پس از معرفی کامل خود به سؤالات تخصصی قضات پاسخ داد. او اگر چه تلاش کرد موضوعاتی خاصی مانند ترس از یک سلاح قلابی را به ماجرای این جنایت گره بزند، اما وقتی در تنگنای اسناد انکارناپذیر و رگبار سؤالات فنی قضات قرار گرفت، به طراحی دسیسه شوم با هماهنگی همسر مقتول اعتراف کرد و قتل دختر ۲۶ ساله فیلمبردار با شلیک گلوله را پذیرفت. «مصیب-ع» با بیان اینکه از فاصله بسیار نزدیک به سر «حدیثه»(دختر فیلمبردار) شلیک کرده است، در تشریح آن شب وحشتناک به قضات دادگاه گفت: او پشت فرمان خودرو بود که مقابل باغ توقف کرد. قرار بود طوری با فریاد و سروصدا صحنهسازی کنیم که انگار مدارک را فرد ناشناسی برده است. بعد از شلیک، جسد را خودم از پشت فرمان پایین کشیدم که دستوپایم زخمی شد!
وی با اشاره به اینکه قتل عمدی دختر ۲۶ ساله را قبول دارد، مدعی شد: من معتاد هستم؛ ولی شیشه مصرف نکرده بودم. شب حادثه هم مسعود (همسرمقتول) اسلحه کلت و گلولهها را به من داد، ولی آن گلولهها را خودم درون سلاح گذاشتم. باوجوداین، او نحوه شلیک را به من آموزش داد که چگونه با اسلحه شلیک کنم. من هم با آنکه مواد مخدر مصرف کرده بودم، حالم بهگونهای نبود که چیزی متوجه نشوم یا ندانم چه کار میکنم! قرار بود کسی متوجه نشود. وقتی جسد را درون خودرو پایین آوردم، یک چاله در همان اطراف بود که یک بیل هم در آنجا قرار داشت. زمانی که جسد را داخل چاله دفن کردم، طلاها را هم از دست مقتول بیرون آوردم.
در این هنگام قاضی دادگاه پرسید اما شما با سیمچین طلاها را بریدهاید؟ متهم پاسخ داد: مسعود (متهم دیگر) سیمچین را از درون خودروی مقتول آورد و به من داد و من هم طلاها را بریدم، اما سادگی کردم؛ چراکه هفته قبل به من گفت قصد دارد فقط یک نفر را بترساند! و از من خواست با او همکاری کنم! حالا شرمنده هستم و خیلی پشیمانم!
در ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی، مسعود، همسر مقتول که مدعی است «حدیثه» در عقد موقت او بوده است، پس از تفیهم اتهام معاونت در قتل عمدی، نگهداری سلاح جنگی، مشارکت در اختفای جسد و مشارکت در سرقت شبانه طلاهای مقتول، گفت: من هیچکدام از این اتهامات را قبول ندارم و آنها را نمیپذیرم؛ چراکه من ۴ یا ۵ سال عاشق همسرم بودم و تنها از این ماجرا اطلاع داشتم! با این جمله متهم که تعجب حاضران را برانگیخت، قاضی دادگاه پرسید آیا مصیب (متهم ردیف اول) نقشه را با شما هماهنگ کرده بود؟
متهم پاسخ داد: بله! با من هماهنگ کرد، اما قرار بود فقط همسر مرا بترساند! به او گفتم طوری وانمود کن که برای زورگیری آمدهای! ولی اگر مدارک بود، آنها را بردار! من حاضر نبودم خاری به پای همسرم برود! من روی اعتماد به همسرم وکالت دادم. قرار بود سند باغ را ببرد فقط به مادرش نشان بدهد که بگوید پشتوانهای دارد! ولی آنچه را قبلا در مراحل دادرسی گفتهام، قبول ندارم! اسلحه نیز متعلق به همسرم حدیثه بود. من ۱۵ میلیون تومان به حساب بانکی او واریز کردم و او سلاح را خرید؛ چون در محل باغویلا تنها بود! در این هنگام قاضی محمدشجاع پورفدکی سؤال کرد: شما که در جریان قتل همسرتان بودید، پس چرا با خانواده مرحومه برای پیداکردن او همکاری میکردید؟ که او پاسخ داد: بله! به پاسگاه ویرانی رفتیم و دنبال حدیثه میگشتیم، چون خجالت میکشیدم. طلاها را نیز خودم برای همسرم خریده بودم و آن شب هم من فقط اسلحه خالی از مهمات را به پسرخالهام) مصیب (دادم و او خودش از داخل کوله پشتی فشنگها را برداشت.
در حالی که هر دو متهم در مخمصه سؤالات تخصصی قضات با تجربه شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گرفتار شده بودند و هیچ راهی جز بیان زوایای پنهان این جنایت تکاندهنده نداشتند، جلسه دادگاه به پایان رسید و در همین حال رئیس دادگاه با تشدید قرار وثیقه مسعود (متهم ردیفدوم) وی را دوباره راهی زندان کرد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل دادرسی را طی کند.
منبع: خراسان