تیم نداشتن یا تیم افتضاح داشتن؟ مسئله این است؛ این سؤالی است که این روزها در ورزش بیدایه خطه خورشید باید به آن پاسخ داد.
متأسفانه سالهاست که حضور در سطح اول لیگهای مختلف ورزشی برای مردمان شمالشرقزیست ایران تبدیل به رؤیا شده است. اینجا یا تیمی وجود ندارد یا اگر وجود دارد در حال جاندادن و آبروبردن در لیگهای مختلف ورزشی است؛ فوتبال، والیبال، بسکتبال، هندبال و.... تنها شاید شنا باشد که در این بین، کمی آبرو بهجا میکند وگرنه همین والیبال این فصل تبدیل به وصله ناجور شده است. سپهر صدرا آنقدر در مشکلات مالکیتی و مدیریتی غرق است که گرفتن نتایج آبرومند در لیگ برتر برایش آرزویی است دستنیافتنی. مشکلات البته مربوط به الان نیست و به زمانی برمیگردد که حسینی، بازیکن نامدار سالهای قبل والیبال کشور، تصمیم گرفت به هر روشی شده نمایندهای از مشهد را به لیگ برتر برساند.
او به هر دری زد تا توانست تیمی با مالکیت صنعتی به نام سپهر صدرا را جفتوجور کند و دقیقه نود پا به رقابتها بگذارد. در این بین البته ذوقزدگی اداره کل ورزش و جوانان هم باعث شد تا بدون اهلیتسنجی و امکانسنجی مالک، تیم روانه مسابقات شود. خیلیها در مشهد متصور بودند که نام سنگین کاپیتان سابق تیم ملی والیبال احتمالاً گرهگشا خواهد بود، اما مشکلات مالی سپهر صدرا اصلاً قبل از شروع مسابقات، کلید خورد و هر هفته بیش از پیش، وزنه بر پاها و دستان بازیکنان این تیم بست.
حالا هم خبر میرسد این تیم از فرط بیپولی احتمالاً در هفتههای بعد اصلاً به سفر نخواهد رفت. این یعنی فارغ از بحث قراردادهای بازیکنان، مالکان سپهر صدرا در تأمین هزینههای یومیه تیم هم عاجزند، چه برسد به میهمانیرفتن و خریدهای بزرگ برای حل مشکلات فنی تیم. حالا هر هفته، علاقهمندان خونبهجگر مشهد در سالن مهران تحقیر شده و به خانه برمیگردند و نماینده مشهد تبدیل به زنگ تفریح لیگ شده است.
در چنینشرایطی آیا نداشتن نمایندهای در لیگ برتر والیبال محترمانهتر نبود؟ اصلاً یک بار برای همیشه دستاندرکاران ورزش استان این داستان را برای خود روشن کنند که تیمداری به چه قیمتی باید انجام شود؟ در بسکتبال و فوتبال هم در سالهای اخیر، شاهد چنیناتفاقاتی بودیم و البته درسی برای کسی نشد.
ورزش حرفهای فقط تیمداشتن در لیگ برتر نیست؛ بلکه آنچه اهمیت دارد این است که با برنامهریزی و حمایت درست، تیمداری در لیگ حرفهای را به انگیزهای تبدیل کنیم برای استعدادهای جوان، نهاینکه با شکستهای پیاپی و زنگ تفریحبودن در لیگ، انگیزههای اندک را هم از بین ببریم.