به گزارش شهرآرانیوز؛ وقتی به اینها اسرار نماز و حقیقتی که در دل اذکار و اعمال آن نهفته است، اضافه میشود، دنیایی از معنا و عظمت را پیشروی ما ترسیم و درواقع بهشتی زمینی را برایمان خلق میکند. درباره سِری از اسرار نماز با حجتالاسلاموالمسلمین علیمحمد باقی، استاد حوزه و دانشگاه و مؤلف «اسرار نماز»، گفتگو کردهایم.
درباره اینکه حقیقت نماز چیست و در نماز چه اتفاقی برای بنده رخ میدهد، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی شریف میفرمایند: «نمازگزار با پروردگار خود نجوا میکند». این تعبیر که در روایت نبوی آمده است، بسیار لطیف، پرمعنا و عمیق است. نجوا با ندا تفاوت دارد؛ ندا به معنای صدا زدن و از دور، خواندن است، اما نجوا یعنی گفتوگوی آهسته و درگوشی و خصوصی، یعنی بنده در نماز با خدای خود گفتوگویی دوطرفه و بسیار نزدیک را رقم میزند. خدا میگوید، نمازگزار میشنود، نمازگزار میگوید، خدا میشنود و این ویژگی گفتوگوست که باید دوطرفه باشد.
گفتگو با «ربالعالمین»، دیگر ویژگی نماز است؛ یعنی ما با اسم خدا سخن نمیگوییم، بلکه با ذات باریتعالی و خود خدا در تعامل هستیم. در این گفتگو، صفات الهی بین خدا و بنده ردوبدل میشود. به فرموده پیامبر اکرم (ص)، در نماز با رب نجوا میکنیم. رب کسی است که همه امور بنده در دستان اوست. رب فقط تربیت نمیکند، تربیت یکی از کارهای اوست؛ رب کسی است که دنیا، برزخ و آخرت، رزق مادی و معنوی بنده و ارتباط او با خود، جامعه و شغل و... در دست اوست.
همچنین، در نماز نوعی رابطه عاطفی و عاشقانه بین خدا و بنده شکل میگیرد. اگر انسان قبل از نماز این ارتباط و نجوای خود با خدا را به یاد بیاورد و لحظهبهلحظه این حدیث در ذهنش باشد که در حال گفتوگوی خصوصی با خداست، خدایی که غنی، قوی و عزیز است و خود فقیر و ضعیف، هرگز دلش نمیخواهد از نماز جدا شود؛ چنانکه امام صادق (ع) میفرمایند: «اگر نمازگزار میدانست در نماز چقدر مشمول رحمت خدا قرار میگیرد، هرگز نمازش را تمام نمیکرد و همیشه در حال نماز باقی میماند».
نگرانیهای شخصی آسیبزاست، انسان را به جزع و فزع وامیدارد و او را حریص و دربرابر خیرات، بخیل میکند؛ چنانکه خدای متعال در قرآن میفرماید: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا؛ که انسان، مخلوقی طبعا سخت حریص و بیصبر است» (معارج، ۱۹) و اگر نعمتی به او میرسد، بخل میورزد و به کسی نمیبخشد و در ادامه میفرماید: «إِلَّا ٱلمُصَلِّینَ؛ مگر نمازگزاران». یعنی نمازی که انسان را به دریا متصل کرده است، او را به آرامش و خوشی پایدار میرساند: «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست».
انسان در سایه نماز با این کیفیت، در تلاش دائمی برای آخرت خود است، همیشه پویا و در حال رشد است و دچار احساس بیهویتی نمیشود، مقید به دستورات خداست و در زندگی فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، موفق است. متأسفانه اغلب خودکشیها، طلاقها و مشکلات اجتماعی و خانوادگی، مربوطبه جوامع و خانوادههای دور از خدا و نماز است. این دوری و نابرخورداری از برکات آن، مصائب بسیاری را بهدنبال دارد.
در نماز فرصت گفتوگوی خصوصی بنده با خدا فراهم میشود؛ اگر به ما بگویند با فلان بازیگر یا مسئول گفتگو کن، چقدر خوشحال و هیجانزده میشویم؛ در نماز با سلبریتی، فلان فوتبالیست و بازیگر و مسئول صحبت نمیکنیم، بلکه با کسی که عالم در دست تدبیر و قدرت اوست، حرف میزنیم، آنهم بهصورت خصوصی. مهم آنکه در گفتوگوی خصوصی، هم درددل است و هم بهره بردن. درواقع نمازگزار گفتوگویی را آغاز میکند که از همه لحظات آن، بهره و سود میبرد.
انسان وقتی با رب گفتگو میکند، چون بهسراغ کسی رفته است که همه امور این عالم در دست اوست، فرصت بهترین استفاده از امور عالم را هم پیدا میکند. تأکید پیامبر (ص) بر رب خود و تعلق خدا به بنده هم، بسیار مهم است. به عبارت دیگر در نماز، خدا با بنده بهگونهای برخورد میکند گویی فقط و فقط همین یک بنده را دارد (در حدیث قدسی هم به این نکته اشاره شده است)، ارتباطی صمیمانه و نزدیک بین آنها شکل میگیرد و خدا همه محبت خود را صرف بندهای میکند که در نماز است.
فردی که به خدای خود متصل میشود و نماز را عاشقانه میخواند، مثل قطرهای است که به دریا پیوسته است: «قطره تنهاست اگر بیدریاست، ورنه دریاست اگر با دریاست» ... انسانی که در زندگی فردی با نماز به خدا متصل شده است، همه اوصاف الهی را در خود جمع کرده است و هرگز مضطرب و نگران اتفاقات عالم مثل پایینوبالا شدن قیمت دلار و سکه نیست؛ البته دغدغه امور مسلمین را دارد و این نگرانی جمعی، از تأکیدهای آموزههای دینی و مقدس است.
انسان نمازخوان در سایه انس با نماز و نجوای با خدا، دلش آرام میگیرد. درست است که چنین انسانی در حالت عادی دغدغههایی دارد و نگران جامعه است، اما میگوید هرچه پیش آید، خوش آید. او با یاد خدا دلش آرام میگیرد: «أَلَا بِذِکْرِ ا... تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» و این اوج رهاورد نماز است.
انسان با این دستاورد، دیگر بخیل و حسود نیست و اهل بخشش است، در زندگی فردی خود و در سایه انس با پروردگار موفق است، ارادهای قوی دارد و متکی به حمایت و کمک خداوند است؛ چنانکه امروز مردم لبنان و غزه امیدوار به نصر خدا، مقاومت میکنند.