محبوبه عظیم زاده/شهرآرانیوز - کارگر جوان اهوازی به دلیل پرداخت نشدن حقوق خود از سوی کارفرما و به دلیل فقر، خودش را از چاه نفت F۱۹ در میدان نفتی «یادآوران» هویزه حلقآویز کرد؛ میدانی نفتی که حجم آن ۱۷ میلیارد بشکه تخمینزده میشود و روزانه ۳۰۰هزار تا ۴۰۰هزار بشکه نفت از آن استخراج میشود.
این، اصل خبر تلخی است که این روزها کنار خبرهای ناخوشایند دیگری که در روح و جانمان نقش بسته، قرار گرفته است.
کنار آسیه و تقلاهایش برای حفظ تنها سرپناهش که مرگش را رقم زد. کنار جهانگیر، جانباز کرمانشاهی که برای دریافت تسهیلات خودش را به این در و آن در زد، اما در نهایت نیم لیتر بنزین نصیبش شد برای خودسوزی. کنار زینبی که در حسرت یک دست رخت و لباس نو جان خودش را گرفت و حتی کنار اکبر طبری که در جلسه رسیدگی به پرونده اش، با افتخار از این یاد کرد که دوستانش آن قدر برایش مایه میگذارند که اگر لبتر کند کل لواسان را به نامش میزنند؛ صداهایی که مدت هاست از گلو برمی آیند، بلند میشوند، به فریاد تبدیل میشوند، اما در نهایت کسی آنها را نمیشنود و برای همیشه خاموش میشوند، حالا ماجرایی است که هر از گاهی رخ میدهد و بعد دوباره به دست فراموشی سپرده میشود. حتی در چند روز گذشته هم یک کارگر دیگر در میدان نفتی «امیدیه» دست به خودکشی زد که این بار اقدام او نافرجام ماند.
فقط برای ۵۰۰ هزار تومان؟
عمران روشنی مقدم روز چهارشنبه بیست و یکم خرداد، در میدان نفتی «یادآوران» خودش را به دار میآویزد.
مطابق با اطلاعات منتشر شده در فضای مجازی که در این رابطه و بر مبنای گفتگو با همکاران عمران دست به دست میشود، عمران چندین مرتبه مشکلات خود را به پیمانکار ابراز میکند، اما توجهی نمیشود و در نهایت پیش از مرگش -که در روز چهارشنبه بیست و یکم خردادماه اتفاق افتاد- فقط درخواست ۵۰۰ هزار تومان مساعده میکند که آن هم به جایی نمیرسد.
علاوه بر این، همکارانش در این گفتگو اذعان کرده اند که از زمان آغاز این پروژه به تمام کارگران قول استخدام بعد از بهره برداری داده بوده اند. او همچنین گفته است که عمران و همکاران او از دست پیمانکار به اداره کار و فرماندار هویزه شکایت میکنند، اما راه به جایی نمیبرند. او همچنین این نکته را ذکر میکند که قرارداد سال جدید بندهایی غیرقانونی داشته است و وقتی سراغ وزارت کار میروند، فقط این گونه جواب میگیرند که میتوانید امضا نکنید، اما هیچ چتر حمایتیای از جانب وزارت کار دریافت نخواهید کرد. این در حالی است که شرکت پیمانکار و شرکت اصلی فعال اعلام کردند که خودکشی به دلیل دریافت نکردن حقوق صحت ندارد. علاوه بر اینکه شرکت پیمانکار همچنین اعلام کرده است که هیچ درخواستی چه شفاهی و چه کتبی مبنی بر تقاضای ۵۰۰ هزارتومان مساعده به دست آنها نرسیده است.
مثل همیشه متأسفیم و رسیدگی میکنیم
انتشار سریع و پردامنه خبر خودکشی عمران روشنی مقدم در فضای مجازی باعث شد پای مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه نفت به صداو سیما باز شود تا در رابطه با این اتفاق تلخ توضیحاتی ارائه کند؛ توضیحاتی که مطابق معمول با ابراز تأسف آغاز شد و البته ذکر این نکته که گرچه او از نیروهای پیمانکاران فرعی و دست چندم شرکت محسوب میشده است، به این قضیه به صورت مستقیم ورود پیدا کرده ایم. او در ادامه توضیحاتش با اشاره به اینکه دستور بررسی دقیق برای کشف علت اصلی این ماجرا صادر شده است گفت: «براساس اطلاعاتی که گرفته ایم، ایشان تا پایان سال که با این شرکت قرارداد داشته، همه حقوق و مزایایش پرداخت شده و مجددا به دلایلی که برای من هم روشن نشده است طی یک ماه و نیم ابتدای امسال مراجعه به کار نداشته است تا اردیبهشت.» او در ادامه میگوید که به دلیل اعلام پیمانکار و به خاطر مسائل انسان دوستانه مشغول شدن مجدد او با مشکل روبه رو نشده است. در نهایت نیز رسما بحث دیرکرد مالی این کارگر را رد کرد و گفت: «به نظر میآید دیرکرد در پرداخت حقوق اتفاق نیفتاده و این موضوع بر اساس اطلاعاتی که پیمانکار مربوط به ما داده است، رد میشود.» خانه کارگر استان خوزستان نیز با صدور بیانیهای به این ماجرا واکنش نشان داد و بیان کرد که پیگیر مطالبات این کارگر خواهد بود. وزیر نفت نیز فعلا به ابلاغ یک دستور مبنی بر پیگیری این موضوع بسنده کرده است.
کار کردن در یک شرایط سخت بدون هیچ مزایایی
خودکشی عمران واکنش افراد زیادی را برانگیخت. خیلی از افرادی که تجربه کار در محیطهای مشابه را داشتند و دارند به این قضیه واکنش نشان دادند. یک نفر گفته بود: «به عنوان کسی که در این پروژهها تجربه دارد میگویم که تأخیر حقوق کارگران در پروژههای پیمانی صنعت نفت و پتروشیمی، در استان خوزستان به صورت نرمال یک تا ۲ ماه است. با شرایطی بسیار اسفناک. بن غذا، پاداش و چیز مازادی به آنها تعلق نمیگیرد.» و دیگری گفته بود: «به شخصه حدود دهها کارگر جوشکار پالایشگاه آبادان را میشناسم که به دلیل کم بودن دستمزد و نبود مزایای کافی و همچنین سختی شرایط کار در خوزستان، به استانهایی مثل یزد و اصفهان مهاجرت میکنند، چون در شرکتهای خصوصی آنجا از مزایای حاشیهای بهتری بهره مندند.» و این هم صحبتهای فرد دیگری است: «دانشگاه محل کار من هم ۲۰ نفر از نیروهای شرکتی را از اول اسفند اخراج کرده است و حق اعتراض هم نمیتوانیم داشته باشیم، چون میگویند شما نیروی ما نیستید و نیروی پیمانکارید.»
درد نابرابری
فضای مجازی، دنیای واقعی و تمام زیروبم ذهنمان پر شده است از این خبرها. خبرهایی که آن قدر پشت سر هم میآیند و میروند که لابه لایشان خودمان باید برای خودمان زمان بگذاریم تا حلاجی شان کنیم. پشت سر هم رسوخ میکنند به جان آدم و در نهایت تو میمانی و یک مشت سؤال ساده، ولی بزرگ و بی جواب و کلی تناقضهای عجیب و غریب که ردشان را بزنی، میرسند به هزارویک جا که میتوانند باری را از روی دوش نیروی کار و قشر محروم بردارند، اما در عمل هیچ اتفاقی نمیافتد و همه چیز مختوم میشود به چند ابراز تأسف، چند خبر و نامه دیرهنگام برای پیگیرهای بیشتر؛ در وضعیتی که هر روز اخبار مختلفی از فسادهای نجومی امثال طبری در کشور بازتاب پیدا میکند و مفسدان ریزودرشت مثل شعبدهبازها، میلیاردمیلیارد بیتالمال را بهطرفهالعینی غیب میکنند و بهجیب میزنند، داغ دل کارگرانی که حقوق ناچیزشان را هم بهموقع نمیگیرند، تازهتر میشود؛ کارگرانی که در سختترین شرایط کار میکنند و با این وجود، حتی از تأمین نیازهای اولیه خانواده خود هم بازماندهاند.