آیت‌الله علم‌الهدی: گسترش ایمان در جامعه، شرط تکرار پیروزی‌هاست | تحولات اخیر سوریه، مایه عبرت است شکر که زیر سایه امام رئوفیم درباره محمدتقی ادیب نیشابوری، مشهور به ادیب ثانی | بر سر کوی تو بی‌نام و نشانیم هنوز نگاهی به تاریخ و جذابیت‌های ناگفته ایوان شمالی صحن انقلاب | شکوه ‌کتیبه‌‌ها و نقش کاشی‌ها در ایوان عباسی شاخصه جامعه رضوی توسعه نیکوکاری است علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) واسطه فیض و مغفرت ششمین رویداد استانی تولید محتوای دیجیتال بسیج در مشهد آغاز شد + فیلم دومین رويداد و نمايشگاه هم‌افزا، بستری برای ارائه توانمندی‌ها و شبکه‌سازی ظرفیت‌های مردمی + فیلم سومین نشست سراسری کانون بسیج اساتید دانشگاه ملی مهارت در مشهد برگزار شد افتخارآفرینی بانوان خراسان رضوی در مسابقات سراسری قرآن کریم ویدئو| ورود هیئت تحریرالشام به حرم حضرت رقیه(س) ویدئو| حال و هوای برفی حرم امام رضا علیه السلام (۲۰ آذر ۱۴۰۳) رویداد «هم‌افزایی فعالان فرهنگی‌اجتماعی خراسان رضوی» برگزار می‌شود تولیت آستان قدس رضوی: موضوع زیارت باید در کار‌های پژوهشی مورد توجه قرار گیرد معرفی برگزیدگان فراخوان قاری و مؤذن در حرم مطهر امام‌رضا(ع) اجرای طرح «آقا حساب کردند» در بیمارستان اکبر مشهد
سرخط خبرها

واعظ فروتن، عالم دین‌دار | یادی از آیت‌الله العظمی «محمدعلی اراکی»، فقیه عالی‌قدر و مرجع تقلید عالم تشیع

  • کد خبر: ۳۰۲۷۴۰
  • ۰۸ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۳
واعظ فروتن، عالم دین‌دار | یادی از آیت‌الله العظمی «محمدعلی اراکی»، فقیه عالی‌قدر و مرجع تقلید عالم تشیع
فقیه عالی‌قدر و مرجع تقلید عالم تشیع، آیت‌الله العظمی محمدعلی اراکی در هشتم آذرماه ۱۳۷۳ درگذشت.

به گزارش شهرآرانیوز؛ کودکی آقامحمدعلی هم مثل باقی کودکان می‌گذشت. گاه به کشف و سرگرمی و جنب وجوش، گاه به سکوت و پرسش و تحیر. آن سالی که پدرش راه خانه خدا را گرفت و برای چند ماهی از اراک رفت، محمدعلی دوازده‌ساله را سپرد به دامادش. مرحوم عمادالذاکرین مرد خوش‌قریحه‌ای بود. در ماه‌های غیاب پدر، پسر را به کاری مشغول کرد که هم مشق خط کند و هم چیز تازه‌ای بیاموزد. 

شروع کرد چند خط از آغاز گلستان را با خط خوش نوشت و باقی را سپرد به محمدعلی. تا روزی که پدر برمی‌گشت باید یک نسخه از گلستان سعدی را رونویسی می‌کرد. می‌نوشت و همان‌طور که سرش را روی کاغذ خم می‌کرد، گاهی در مضمونی به فکر فرو می‌رفت و گاهی از روایتی به خنده می‌افتاد. 

روزگاری که می‌توانست به بطالت و سردرگمی توی کوچه‌پس‌کوچه‌های اراک بگذرد، داشت لابه‌لای دنیای هزار توی گلستان سعدی سپری می‌شد. روزی که میرزا اقا، پدر محمدعلی، از زیارت خانه خدا برگشت، محمدعلی پسر دیگری شده بود. حالا علاوه بر آموزه‌های حاج آقا صابر، که سواد خواندن و نوشتن فارسی و روخوانی قرآن را یاد محمدعلی می‌داد، دریچه‌های تازه‌ای از مضامین ادبی و معرفتی در قلب و روح محمدعلی گشوده شده بود که او را بیش از گذشته، شیفته آموختن می‌کرد. پس از آن، وقتی به سن تحصیل در مقدمات علوم حوزوی رسید، مسئله‌آموز مکتب آیت‌ا... العظمی حائری شد. 

تلمذ از محضر آیت‌ا... حائری او را به یکی از کهنه‌کارترین شاگردان او تبدیل کرد. شاگرد مصمم و خستگی‌ناپذیری که مدتی بعد شانه‌به‌شانه او در مراتب مختلف علمی، حرف‌ها برای گفتن داشت. راهش که به حوزه علمیه قم باز شد، در نهایت خضوع و افتادگی، وجوه تازه‌ای از استعداد علمی اش را در سطوح عالیه ارائه داد. او به لحاظ علمی هم‌کفه آیت‌ا... محمدتقی خوانساری بود، اما هرگز در دوران حیات او، بر مسند تدریس نمی‌نشست. 

در عوض، استاد کهن‌سال خود را در نگارش حاشیه عروه‌الوثقی و تحریر تقریرات او همراهی می‌کرد. دست آخر هم پس از فوت آیت ا... خوانساری اگر پافشاری شاگردانش نبود، همچنان زیربار تدریس نمی‌رفت. زمانی هم که به مسند تدریس نشست، درس استادش را از همان جایی که متوقف شده بود، ادامه داد. 

حرمت استاد شاگردی را نگه می‌داشت و در شرایطی که بسیاری اقرار داشتند او از حیث علمی دست کمی از استاد مرحومش ندارد، اما همچنان سر‌به‌زیر و فروتن، کلاس درس خود را پی می‌گرفت. بساط خضوع و افتادگی شیخ اراکی، به وقت تأیید مرجعیت او نیز ادامه داشت. هرچه دسته دسته طلاب و فقها نزد او می‌آمدند تا مرجعیت را بپذیرد، زیربار نمی‌رفت. می‌گفت علمای قابلی بر مسند مرجعیت نشسته‌اند. به آنها رجوع کنید. دست آخر پس از رحلت آیت‌ا... خویی و آیت‌ا... گلپایگانی، برابر اصرار علما و مومنان کوتاه آمد و به جرگه مراجع علمی عالم تشیع پیوست.

واعظ فروتن، عالم دین‌دار

در محراب نماز جمعه

دهه ۲۰ خورشیدی بود و جمعه‌ها توی مدرسه فیضیه قم، جای سوزن انداختن نبود. آن روزها، نماز جمعه به امامت آیت‌ا... خوانساری برگزار می‌شد. نمازگزاران از راه‌های دور و نزدیک خود را به محل برگزاری نماز می‌رساندند و مدرسه فیضیه دیگر گنجایش بیشتری برای اقامه نماز نداشت. رفته رفته با کسالت آیت‌ا... خوانساری، گاه‌گداری اقامه نماز جمعه به آیت‌ا... اراکی واگذار می‌شد. آیت‌ا... خوانساری مرتب اظهار می‌داشت که آشیخ محمدعلی اراکی در خطابه و تهییج نمازگزاران از من قوی‌تر است. کم‌کم سیل جمعیت از تهران و کاشان و دیگر شهرها، میزبانی را دشوار کرد. 

پس از آنکه نماز جمعه به مسجد امام حسن عسکری (ع) قم منتقل شد، آیت‌ا... اراکی تنها کسی بود که در محراب نماز جمعه می‌ایستاد و خطبه‌خوانی می‌کرد. خطبه‌هایی برگرفته از نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین (ع) با مضامین اخلاقی که حاضران از هر سطح علمی را به خود جذب می‌کرد. در میان صفوف نماز از استادان و مشاهیر حوزه علمیه تا عوام و بازاریان و دیگر اقشار جامعه، همگی چشم به دهان عالمی دوخته بودند که روز‌به‌روز جمعیت بیشتری را پای خطابه‌های خود می‌کشاند و در سال‌های نزدیک به پیروزی انقلاب، به منظور آگاه‌سازی و جهت‌دهی به افکار عمومی، خطبه‌های قرایی ادا می‌کرد.

واعظ فروتن، عالم دین‌دار

پیوند با امام (ره) و انقلاب

شیخ اراکی از مدرسه فیضیه برمی‌گشت سمت خانه که چشمش افتاد به تصاویر امام (ره) روی دیوار. هر ده قدم یک تصویر از ایشان روی دیوار نصب شده بود و هربار چشمش به عکس‌ها می‌افتاد قدمی سست می‌کرد، مکثی می‌نمود و به طلبه‌ای که تند و تند پشت سرش قدم برمی‌داشت و گاه‌به‌گاه سؤالاتش را تا در خانه می‌پرسید، می‌گفت: «سوگند می‌خورم اگر صاحب این عکس در کربلا می‌بود، جزو یاران حضرت اباعبدا... و شهدای کربلا به حساب می‌آمد.» کسی نبود که از ارادت آیت‌ا... اراکی به حضرت امام (ره) و قیام تاریخی او بی‌خبر باشد. 

عقیده داشت: «بنابر آنچه در روایات معصومین وارد شده است، در رأس هر ۱۰۰‌سال، تجدد و احیاگری برای مذهب می‌آید. من تمام علما را مورد ارزیابی قرار دادم و جز ایشان احیاگری برای اسلام نیافتم. ایشان مجدد دین اسلام در قرن حاضرند.» پس از تبعید بنیان‌گذار انقلاب به عراق نیز، زمانی که برای اولین بار ایشان را در ورودی حرم حضرت ابالفضل (ع) ملاقات کرد، امام (ره) را تنگ در آغوش گرفت. 

انگار گم‌شده‌اش را یافته باشد. چند روزی نیز میهمان امام (ره) بود و پس از آن از هیچ تلاشی در مسیر همراهی ایشان و انقلاب دریغ نکرد. اشک‌های او در غم ارتحال امام (ره) همان اندازه جان‌سوز بود که جماعتی در غم رحلت او به گریه افتادند. آن‌چنان‌که رهبر معظم انقلاب جایی در دیدار اقشار مختلف مردم از وفات آیت‌ا... اراکی چنین یاد کردند: «آن روز تهران حقیقتا یک روز استثنایی را گذراند. تهرانی‌ها که بودند و دیدند؛ دیگران هم از تلویزیون مشاهده کردند. 

واعظ فروتن، عالم دین‌دار

البّته من به شما عرض کنم که دوربین نمی‌تواند آن واقعیت را نشان دهد. واقعیت، بسیار عظیم بود. من جوانانی را دیدم که سنّشان یک پنجم یا یک چهارم سنّ آن بزرگوار بود و مثل ابر بهار اشک می‌ریختند. شما جوانان برای چه گریه می‌کردید؟ چرا؟ چه علّتی داشت؟ شما که آن پیرمرد را یک‌بار هم در عمرش ندیده بودید. اصلاً تا سه، چهار سال پیش که او را نمی‌شناختید. علما و بزرگان و حوزه‌ها می‌شناختند؛ شما که او را نمی‌شناختید. 

سه، چهار سال بود که آن بزرگوار را شناخته بودید. چرا آن‌طور گریه می‌کردید؟ چرا ایران آن‌طور منقلب بود؟ چرا زنان آن‌طور به سینه می‌کوبیدند و گریه می‌کردند؟ چرا مرد‌های بزرگ اشک می‌ریختند و در آن اجتماع عظیم می‌خواستند خود را به جنازه برسانند و موکبش را لمس کنند؟ چرا؟ علّت چه بود و چیست؟ علّت آن بود و این است که مردم ایران همچنان مقام والا و عظیمی را برای مرجعیّت معتقدند. مردم ایران روحانیّت را از ته دل دوست دارند. البتّه نه هر روحانی‌نمایی؛ روحانی واقعی و عالم دین را.»

واعظ فروتن، عالم دین‌دار


اطلاعات استفاده شده در این مطلب برگرفته از مرکز بررسی اسناد تاریخی و پایگاه اینترنتی حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌ا... العظمی خامنه‌ای است.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->