جاده چالوس یک‌طرفه شد (۱۵ تیر ۱۴۰۴) ابتلا به این بیماری‌ها می‌تواند خطر افسردگی را دو برابر کند پرهیز از ایجاد شوک دمایی در اولین لحظات گرمازدگی هشدار نارنجی هواشناسی برای سه استان کشور صادر شد (۱۵ تیر ۱۴۰۴) تکرار حماسه مدافعان سلامت در جنگ ۱۲ روزه | لزوم بازنگری در سرمایه انسانی حوزه بهداشت استخدام ۲۰۰ عضو هیئت علمی قراردادی در دانشگاه فرهنگیان تصویب شد اعلام جزئیات ترم تابستانی دانشگاه فرهنگیان پیش‌بینی هواشناسی امروز (۱۵ تیر ۱۴۰۴) | رگبار و رعدوبرق در شمال و شمال‌غرب کشور پرواز‌های «هما» از اهواز و شیراز به مقصد دبی برقرار شد هشدار سازمان هواپیمایی: فروش بلیت برای پرواز‌های ساعات شب جعلی و غیرمجاز است بازگشایی فرودگاه شهید مدنی تبریز | نخستین پرواز استانبول انجام شد (۱۴ تیر ۱۴۰۴) + فیلم تأمین قطار‌های فوق‌العاده برای ایام تاسوعا و عاشورای حسینی ۱۴۰۴ فرمول مراقبت از پوست صورت در تابستان برای دادن غذا و نوشیدنی نذری از این ظرف‌ها استفاده نکنید مراقب گرمازدگی در داخل خانه باشید آیا زیاد خوردن لبنیات، کابوس شبانه می‌آورد توصیه‌های تابستانی برای مادران باردار پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی در روز‌های تاسوعا و عاشورای حسینی (۱۴ و ۱۵ تیر ۱۴۰۴) پروازهای شرکت‌های عربی به ایران از سر گرفته شد ۱۷ مصدوم در حادثه آتش‌سوزی مجتمع تجاری درگهان (۱۳ تیر ۱۴۰۴) هشدار رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران: آثار روانی و اجتماعی جنگ نیازمند توجه و سیاست‌گذاری فوری است ۲۵ استان با تنش آبی مواجه هستند استاد دانشگاه فردوسی مشهد: سران صهیونیستی و آمریکایی شمر و یزید زمان ما هستند تمدید مهلت ثبت اعتراض آزمون‌های نهایی پایه دوازدهم ویدئو | ازسرگیری پروازها در فرودگاه‌های اصفهان و تبریز ۱۱ کشته در حادثه ریزش ساختمانی در پاکستان نخستین پرواز خارجی در فرودگاه امام خمینی (ره) به زمین نشست (۱۳ تیر ۱۴۰۴) ۲۵ سال حبس در انتظار ارسال کنندگان فیلم و تصویر به شبکه‌های معاند
سرخط خبرها

قتل پدر پولدار توسط پسر و عروس به خاطر تجدید فراش

  • کد خبر: ۳۰۷۵۳۵
  • ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۹
قتل پدر پولدار توسط پسر و عروس به خاطر تجدید فراش
قضات دادگاه کیفری در پرونده قتل یک مرد با ۳ متهم مواجه شدند که ۲ نفر از آنها پسر و عروس مقتول بودند و هر کدام قتل را به گردن دیگری می‌انداخت.

به گزارش شهرآرانیوز، اوایل سال ۱۴۰۱ زن میانسالی به نام پروین با مراجعه به پلیس آگاهی از گم شدن همسر ۸۰ ساله‌اش خبر داد و گفت: چند سال قبل با تیمور آشنا شدم. او زن و بچه داشت، اما از همسرش جدا شد و با من ازدواج کرد. پسر شوهرم از این اتفاق راضی نبود، با این حال زندگی خوبی داشتیم.

وی افزود: روز گذشته برای انجام کاری از خانه خارج شدم، اما عصر وقتی به خانه برگشتم، خبری از شوهرم نبود. موضوعی که خیلی عجیب بود اینکه بوی وایتکس زیادی در خانه پیچیده بود. از طرفی شوهرم معمولا از خانه خارج نمی‌شد و اگر هم می‌خواست جایی برود حتما به من اطلاع می‌داد. هرچه با تلفنش تماس گرفتم، جواب نداد. شب هم برنگشت و خیلی نگرانش هستم. راستش را بخواهید من به پسر و عروسش مشکوکم، آنها مدام با شوهرم درگیری و اختلاف داشتند.

پس از اظهارات این زن، پلیس تحقیقاتش را آغاز کرد و بهروز ۴۰ ساله و فریبا ۳۶ ساله ردیابی و بازداشت شدند. مرد جوان در بازجویی‌های اولیه مدعی شد اطلاعی از سرنوشت پدرش ندارد. اما تناقض‌گویی‌های او و همسرش سبب شد آنها تحت بازجویی‌های فنی قرار بگیرند و در نهایت عروس خانواده پرده از راز جنایت هولناکی برداشت.

وی گفت: اختلاف شوهرم و پدرش از زمانی آغاز شد که پدرشوهرم دوباره ازدواج کرد. پس از آن بهروز از پدرش کینه به دل گرفت و با طرح نقشه، مردی به نام اکبر را اجیر کرد تا پدرش را به قتل برساند و بعد هم با کمک همدیگر جسدش را در بیابان‌های اطراف تهران دفن کردیم.

با اظهارات این زن قاتل اجاره‌ای نیز ردیابی و بازداشت شد و به همدستی در جنایت اعتراف کرد. با کشف بقایای جسد و بازسازی صحنه جرم، برای بهروز و اکبر به اتهام مشارکت در قتل و برای فریبا به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه نماینده دادستان پس از قرائت کیفرخواست عنوان کرد: تنها ولی دم پرونده دختر مقتول است که خارج از کشور زندگی می‌کند و درخواستش دریافت دیه بوده است.

سپس بهروز به جایگاه رفت، اما منکر دخالت در قتل پدرش شد و گفت: چند روز قبل از این حادثه من و همسرم و دوستم اکبر به شمال رفته بودیم و ویلایی اجاره کردیم. بعد از ۳ روز من و اکبر به تهران آمدیم تا از خانه‌ام مقداری مواد خوراکی برداریم و دوباره به شمال برگردیم. همسرم هم در ویلا مانده بود.

وی افزود: بعد از رسیدن به خانه، چون کوچه ما باریک است، از اکبر خواستم داخل خودرو بماند تا در صورت نیاز خودرو را جابه‌جا کند. من هم به واحد خودم که در طبقه بالای خانه پدرم است، رفتم. در حال جمع کردن وسایل بودم که به یکباره صدای جر و بحث و درگیری شنیدم و به‌سرعت خودم را به طبقه پایین رساندم که دیدم پدرم روی زمین افتاده و جان باخته است و اکبر هم وحشتزده به او نگاه می‌کند.

متهم اظهار کرد: همان موقع یقه اکبر را گرفتم و گفتم که چه بلایی سر پدرم آوردی، اما او گفت که می‌خواسته وارد خانه شود و به واحد من بیاید، اما به اشتباه وارد خانه پدرم شده و او هم به تصور اینکه دزد آمده شروع به داد و فریاد کرده و درگیر شده‌اند.

وی ادامه داد: بعد هم اکبر پدرم را هل داده که سرش به دیوار خورده و جان باخته است. اکبر هم مرا تهدید کرد اگر به پلیس خبر بدهم، من و همسرم و حتی پدر و مادر همسرم را می‌کشد. بعد هم از ترس و به ناچار پدرم را در بیابان‌های تهران دفن کردیم. باور کنید من نقشی در مرگ پدرم نداشتم و هر آنچه گفتم هم نقل قول اکبر بود.

همه اینها زیر سر نامادریم است

قاضی پرسید: اگر این یک حادثه بود، چرا به جای تماس با اورژانس و پلیس جسد پدرت را مخفیانه دفن کردی؟

متهم جواب داد: اکبر تهدیدم کرد که اگر پای پلیس را به ماجرا بازکنی، به خودت و خانواده همسرت رحم نمی‌کنم. من به ناچار راضی شدم پدرم را دفن کنیم، اما پیش از دفن برایش نماز میت خواندم. من خودم عزادار و قربانیم، نمی‌دانم چرا باید در زندان باشم.

بهروز در ادامه گفت: تمام این ماجرا هم زیر سر نامادری‌ام است. او برای اینکه ثروت پدرم را تصاحب کند، مرا به پلیس معرفی کرد. این زن قبل از پدرم نیز چندین بار ازدواج کرده و از شوهرانش ارث خوبی به دست آورده است. حالا هم می‌خواهد با متهم کردن من به دارایی‌های پدرم برسد.

گفت پدر و مادرت را می‌کشم

سپس عروس خانواده به جایگاه رفت و با رد اتهام معاونت در قتل گفت: در لحظه حادثه من در ویلای شمال بودم.

قاضی پرسید: اگر شما نقشی نداشتید، چرا به پلیس اطلاع ندادید؟

فریبا جواب داد: از ترس تهدید‌های اکبر که گفته بود پدر و مادرم را می‌کشد سکوت کردم.

نفسش را گرفتم تا دیگر کسی ناراحتت نکند!

پس از آن اکبر به جایگاه رفت و گفت: این زوج دروغ می‌گویند. آنها از من خواستند پیرمرد را بکشم. من پس از جدایی از همسرم برای کار از شهرستان به تهران آمدم و در یک کارواش مشغول کار شدم، تا اینکه با بهروز و همسرش آشنا شدم. آنها نقشه قتل را کشیدند و با حرف‌هایشان فریبم دادند.

قاضی پرسید انگیزه شما از همکاری چه بود؟

متهم گفت: پسرم تومور مغزی دارد و مادرم هم برای عمل جراحی کمرش نیاز به پول دارد. آنها به من وعده دادند که اگر در قتل تیمور با آنها همکاری کنم، هم هزینه‌های عمل جراحی پسر و مادرم را می‌دهند و هم ۸ میلیارد تومان از پول فروش خانه به من می‌رسد. حتی گفتند در شهرتان کارخانه‌ای راه می‌اندازیم و تو مدیر می‌شوی و وضع مالی‌ات خوب می‌شود.

وی در تشریح روز حادثه نیز گفت: بهروز مدتی قبل پلاک یک خودرو‌ام‌وی‌ام را که مدل خودرو خودش بود، جعل و روی ماشین خودش نصب کرد. سپس من و فریبا و او از شمال به تهران آمدیم. من و فریبا پشت در ماندیم و او برای اینکه مطمئن شود پروین در خانه نیست، وارد شد و بعد از دقایقی صدای درگیری او و پدرش آمد و بعد هم در خانه را باز کرد و رو به فریبا گفت نفسش را گرفتم تا دیگر کسی ناراحتت نکند. خیالت راحت شد!

اکبر اظهار کرد: بعد هم از من خواست در حمل جسد به او کمک کنم. او و همسرش تلفن‌هایشان را خاموش کردند و لای پتو گذاشتند و از من خواستند با تلفنم به دنبال محل خلوتی بگردم. می‌خواستند من گرفتار شوم. باور کنید من اصلا پدر او را تا زمانی که مُرد، ندیده بودم. من اتهام مشارکت در قتل را قبول ندارم.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع: همشهری

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->