آغاز فاز چهارم مجتمع تربیتی حضرت مهدی (عج) مشهد | توسعه مدارس دخترانه و حوزه‌های علمیه شمقدری: بوروکراسی پیچیده نباید مانعی برای خدمات‌رسانی به مردم باشد پیش‌بینی وضعیت جوی برای بیش از ۴۴۰ شهر در ایام نوروز ۱۴۰۴ تقویم سال ۱۴۰۴ + فهرست کامل تعطیلی‌ها و مناسبت‌ها مواد غذایی که برای کاهش نفخ مفید هستند نحوه صحیح امحای دارو‌های تاریخ‌گذشته چگونه است؟ شمار جان‌باختگان پیشواز چهارشنبه‌سوری به ۵ نفر رسید | ۲۸۶ نفر مصدوم شدند (۲۳ اسفند ۱۴۰۳) برنامه‌ریزی جامع ستاد خدمات سفر برای نوروز ۱۴۰۴ در خراسان رضوی معضل مطالبات داروخانه‌ها از بیمه ها و درنظرنگرفتن بیمه برای ارائه دارو | بیمه دارو نیازمند نوش‌دارو مراکز غیردولتی دیالیز، همچنان در تنگنای مالی پذیرفته‌شدگان جدید آزمون سردفتری اسناد رسمی سوگند یاد کردند | ۶۰ درصد پرونده‌های قضایی در حوزه املاک و اراضی است نیکوکارانی که  برای ساختن بهاری متفاوت تلاش می کنند | مهربانی به همین آسانی! سفر نوروزی با  گرای کلاهبرداران پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳) | افزایش دمای مشهد تا ۲۳ درجه وزیر آموزش و پرورش: ۵۷۰۰ نفر از داوطلبان آزمون استخدامی کیفیت‌بخشی مجدداً قبول شدند ترمیم آسیب‌های زانو با غضروف بینی آیا «نمک دریا» کمبود یُد را از بین می‌برد؟ ۲۰ شهر آلوده جهان در سال ۲۰۲۴ کدام است؟ مراکز درمانی تأمین‌اجتماعی در ایام نوروز ۱۴۰۴ در آماده‌باش کامل هستند سفر‌های مرموز دختر دانشجو به تهران و مشهد پیش‌بینی جوی پایدار در اکثر نقاط کشور از جمعه (۲۴ اسفند ۱۴۰۳) تا اواسط هفته آینده چه غذا‌هایی برای صبحانه کودک مفید است؟ ۲ دشمن خطرناک کلیه‌ها را بشناسید ۲ ویتامین جادویی برای بهبود حافظه تمدید بیمه ۹۵ هزار تبعه خارجی تا اسفند ۱۴۰۴ کمبود دارو‌های حیاتی و خاص همچنان پابرجاست مصدومیت شدید دو نوجوان مشهدی در انفجار چهارشنبه سوری (۲۲ اسفند ۱۴۰۳) جمعیت ایران از مرز ۸۶ میلیون نفر گذشت اجرای حکم قصاص قاتل متخصص قلب در ملأعام کشف ۲ تن مواد مخدر در خراسان‌شمالی یارانه ۳ دهک اول واریز شد (۲۲ اسفند ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

متهم به قتل در شب یلدا، در بازسازی صحنه جنایت: مقتول مقابل مادرم فحش رکیک داد

  • کد خبر: ۳۰۹۸۱۵
  • ۲۰ دی ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۳
متهم به قتل در شب یلدا، در بازسازی صحنه جنایت: مقتول مقابل مادرم فحش رکیک داد
چند خانواده در شب یلدا به یک باغ ویلا در یکی از روستا‌های حوالی مشهد رفتند تا این شب را دور هم باشند، اما نزاع دو جوان موجب شد تا یکی از این جوان‌ها با ضربه مستقیم چاقو به قلبش کشته شود.

به گزارش شهرآرانیوز؛ چند خانواده در شب یلدا به یک باغ ویلا در یکی از روستا‌های حوالی مشهد رفتند تا این شب را دور هم باشند، اما نزاع دو جوان و درگیری آن‌ها موجب شد تا یکی از این جوان‌ها به نام «محمد. ف» سی وسه ساله با ضربه مستقیم چاقو به قلبش کشته شود.

متهم به قتل دیروز در محل پلیس آگاهی خراسان رضوی با دستور قاضی وحید خاکشور، بازپرس جنایی دادسرای مشهد، صحنه جرم را در حضور سرهنگ محمد مرادی، افسر پرونده، بازسازی کرد و به پرسش‌های مقام قضایی پاسخ داد.

چرا این اتفاق افتاد؟

با خودم فکر می‌کردم که این طرف چه حرف‌هایی پشت سرم زده است.

چه کسی به شما گفت که پشت سرت حرف زده است؟

خانواده‌ام گفتند.

آن شب در باغ چه‌ می‌کردی؟

درون باغ نشسته بودم و خدابیامرز آتش درست می‌کرد. آتش که گر گرفت و چوب‌ها زغال شد، من رفتم و زغال‌ها را آوردم و گذاشتم اینجا که دیدم جمعی از جوان‌ها در گوشه باغ مشروب می‌خورند. پسرخاله‌ام به من گفت: «ببین، تو عرق‌ها را آورده‌ای و به آن‌ها داده‌ای، ولی به تو تعارف نمی‌کنند.» من اعصابم خرد شد و رفتم پیش آن‌ها و گفتم: «شما خیلی...» و برگشتم و چیز دیگری نگفتم. آمدم نشستم روی بلوکه و داشتم زغال‌ها را درست می‌کردم.

 خدابیامرز خودش آمد جلو و شروع کرد با من به صحبت و کل کل کردن و بی ادبی کرد. به او گفتم برو اینجا نایست. مادرم هم لباسش را گرفت و گفت: «بیا از اینجا برو» و او را از من دور کرد. زیاد از من دور نشده بود که برگشت و فحش ناموسی داد. مادرم نیز کنارش ایستاده بود. اینجا من از خود بی خود شدم و به سمتش دویدم تا او را بزنم. در طول مسیر چاقو را از کمرم بیرون آوردم و وقتی بهش رسیدم، به او ضربه زدم.

چند ضربه زدی؟

یک ضربه.

چاقو چه شد؟

دسته چاقو دستم بود و تیغه جدا شد و افتاد روی زمین و متوجه نشدم کجا افتاده است.

بعد چه شد؟

دوتا مشت زدم به صورتش و برگشتم. دسته چاقو را نیز پرت کردم درون باغ. بعد من را گرفتند و کشیدند سمت خانه باغ. او هم همین طور عقب عقب رفت سمت در باغ و افتاد که همه دویدند و داد کشیدند که «محمد مرد». یک لحظه خشکم زد و بعد که به خودم آمدم، به سمت ماشین دویدم و روشنش کردم و گفتم: «بیاریدش.» همه کمک کردند و او را انداختند درون ماشین. با شوهرخاله‌ام با سرعت ۱۴۰ کیلومتر در جاده کلات می‌آمدیم. بین راه زنگ زدیم اورژانس و گفتند خودتان را تا دوربرگردان خواجه ربیع برسانید. وقتی رسیدیم، سریع کمک کردیم و گذاشتیمش روی برانکارد و آمبولانس او را برد.

چاقو را از کی داشتی؟

یکی دو ماه بود. قبلش چاقوی دیگری داشتم که گم شد.

برای چه چاقو حمل می‌کردی؟

من دشمن دارم و همه می‌خواستند توی روستا من را بزنند. تابه حال خیلی هم زده‌اند.

چرا دشمن داری؟

یک دعوای ناموسی کردم و چند سال طول کشید.

قصد قتل داشتی؟

نه، خدا نکند. خدابیامرز از اقواممان بود و فحش هم که داد، من نباید چاقو می‌کشیدم. ناخواسته بود. این قدر مشروب خورده بودم که‌ نمی‌فهمیدم. فقط باید با مشت و لگد می‌زدم.

چرا فقط یک ضربه زدی؟

همان یک ضربه را که زدم، دسته چاقو شکست. بعد هم من را گرفتند و اصلا نمی‌شد بیشتر بزنم.

حرف دیگری داری؟

پشیمانم. اشتباه کردم. بعد هم خودم را معرفی کردم. اصلا دلم نمی‌خواست این اتفاق بیفتد. فکر کردم ضربه سر شانه اش خورده و فکر نمی‌کردم به قلبش اصابت کرده باشد.
چون خدابیامرز از من قدبلندتر بود، قصدم این بود که سر شانه اش بزنم، اما دستم لغزید و به سینه اش خورد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->